نوروز پایکوبی در سرزمین حقیقت برای استحکام هویت است
محمدامیر احمدزاده
کشف ارزشهای نهفته در آیین و سنّت نوروزی میتواند بهمثابه ابزاری فرهنگی برای فرهنگسازی بهکار آید. درواقع، با تکریم و گرامیداشت نوروز و بهار، نسلهای آینده را با آیینی خردمندانه پیوند میدهیم تا نیکی، پاکی، آزادی و آبادی را مژده دهیم.
«افسر سلطان گل پیدا شد از طرف چمن/ مقدمش یا ربّ مبارک باد بر سرو و سمن» (حافظ)
آداب و رسوم ملّتها آیینهی خلقیات و روحیات آنان است. رسومی که جامعه را دیرپا و ماندگار میکند و روح جمعی را توان و پیوند میبخشد و همبستگی ملّی را به ارمغان میآورد. این سنخ از سنن معنوی که هیچ پشتوانهای از سوی قدرت سیاسی نداشتهاند در فراز و فرود زمان، کمرنگ و کمفروغ نشدهاند.
اغلب محققان بر این موضوع اتفاقنظر دارند که بنیاد نوروز به بیش از سههزار سال پیش برمیگردد. بنیاد نهادن نوروز منتسب به جمشید پادشاه پیشدادی بر این اساس بود که جمشید بر دیوان پیروز شد و پس از آن آیین دادگری در میان مردم نهاد. او مؤسس تمدن، آبادانی، عدل، شادزیستی و تندرستی است. او بر دیوان و اهریمنان که مظهر قحطی، خشکسالی، مرگ، بیماری و آز و افراط هستند، پیروز شد. «نوروزِ جمشیدی» برای مردم، دادگری و فراوانی به ارمغان آورده است. در واقع، جمشید اعتدال بهاری را با آیین دادگری همراه کرد و بر این اساس در ادبیات فارسی، بهار نماد عدالت و اعتدال است و محمدبن جریر طبری، نوروز را سرآغاز دادگری جمشید میداند.
ایران فرهنگی و نوروز
ایران فرهنگی واحدی است که میراث مشترک گذشتگان و تاریخ پرفراز و نشیب ممالک یک حوزهی تمدنی بهنام نوروز را با خود به همراه دارد. وقتی از ایران فرهنگی صحبت میکنیم درواقع، از گستره و پهنهی وسیعتری از ممالک سیاسی ایران کنونی و ایران تاریخی سخن میگوییم که بنا به اشتراکات در آداب و رسوم، آیینها، زبان، فرهنگ و دین بهطور مشترک در یک دستهبندی قرار میگیرند.
ایران فرهنگی فراتر از ایران سیاسی امروز است و حوزهی تمدنی آن با تأکید بر نوروز ۲۵ کشور کنونی آسیای میانه و آسیای غربی را شامل میشود که همگی نوروز را همچون جنبشی دوباره و مبنایی برای تحرک و حیات میپندارند. از این حیث، نوروز دارای باری فرهنگی و حکایتگر تحولی معنوی است که میراث فرهنگی ناملموس آنرا با منطقی انسانگرایانه بیان میکند.
کارکردهای نوروز در گذشته و برای امروز
نوروز در ایران فرهنگی حاصل تعاملِ «طبیعت و فرهنگ» و تأثیر این دو بر هم و اجزایی که این پیوند را تشکیل میدهند، است. در این نگاه طبیعتگرایانه به سنت نوروز میتوانیم آنرا پویش جهان برای دگرگونی و کوشش تازهی زمین برای نو کردن لباس طبیعی خود برشمریم.
کارکرد اوّل نوروز بزم بهاری و به تکاپو افتادن انسان است. در واقع، با گامهای نوروز، بهار بیدار شده و طبیعت خفته چشم باز میکند. نوروز جهان را جوان میکند و انسان را به قول سعدی، عاشق. جهان جوان میشود و همچون خونی تازه در رگ کائنات میدمد.
از سوی دیگر، تحکیم و استواری هویت ایرانی با نوروز رخ میدهد. در این رویکرد، نوروز پایکوبی در سرزمین حقیقت برای استحکام هویت است. این روز نو بهیاد مانده از نیاکان کهن چنان در سرشت جامعهی ایرانی پا گرفته که هیچ سنتی را توان برابری با آن نیست. آثار این سنت و رسوم سازگاری و شادمانی و یکپارچگی و تلاش همگان است. حفظ هویت ملی و حراست از تمدن کهن و حفاظت از آداب و رسوم ایرانی از ویژگیهای نوروز بوده است و این سنت بزرگترین وجه ماندگاری، اتحاد و پیوند مردمان آن است.
کارکرد دیگر نوروز بهمثابه یک یادمانِ برابری و عدالت است. اینکه کوروش در نوروز سال ۵۳۹ ق. م همه آدمیان را در پیشگاه قانون برابر دانست. ایرانیان جشن نوروز را به پاسداشت سنت دادگری و دادخواهی برگزار میکردند. این رسم دادگری و عدالتخواهی در نوروز از آدابی بود که در پیشینهی رفتار و افعال شاهان ایرانی بهچشم میخورد. این سنت از سلسله پیشدادیان در فرهنگ و تمدن غنی ایرانی جای گرفته و نشان از گسترش دید و ارزشهای فرخندهی مردم ایرانزمین دارد. رسم و سنت پادشاهان ایران چنان بود که نوروز و مهرگان بار عام میدادند و پیش از برگزاری مراسم، منادیان روز ویژهی دادخواهی را اعلام میکردند. در نگرش اساطیری، هوشنگ به عنوان اولین قانونگذار شناخته شده و در اوستا او را پیشداد و دادجستن مینامیدند. در اوستا از هوشنگ به عنوان مردی دادگر یاد شده که درروزگار او جمهور خلایق از ظلمات ظلم به سرچشمهی آب حیات، عدل و انصاف رسیدهاند.
کشف ارزشهای نهفته در آیین و سنّت نوروزی میتواند بهمثابه ابزاری فرهنگی برای فرهنگسازی بهکار آید. درواقع، با تکریم و گرامیداشت نوروز و بهار، نسلهای آینده را با آیینی خردمندانه پیوند میدهیم تا نیکی، پاکی، آزادی و آبادی را مژده دهیم.
مسئلهی تقویت هویت از طریق نوروز از کارکردهای مهم آن است چرا که در روند تکامل حیات ملّتها، اقوامی کارآمدترند که با گذشتهی خود یک پیوند استوار برقرار کنند و آینده را بر اساس تجربه و دانش و اخلاق و تمدن گذشته نهادهاند. فردای روشن از آن ملتی است که چراغهای افروخته دیروزش را بیفروغ نگذاشته و با پشتوانهی میراث گذشتگان تکیهگاهی استوار و پایگاهی کارآمد برای نسل فردا پیریخته باشد.
پیوند نوروز با اسلام و تشیع
با ظهور اسلام برخی مورخان نوروز را از جمله امور مورد تأیید اسلام شمردند و در کتب ادعیه اسلامی همچون مفاتیح الجنان بخشهایی را به نوروز اختصاص دادند و با استناد به حدیثی از امام صادق (ع) آورده است که چون عید نوروز شود غسل کن و پاکیزهترین جامههای خود را بپوش و به بهترین بوهای خوش معطر کن. علمای شیعه هم نوروز را بسیار بزرگ دانسته و وقایع مهمی را به آن نسبت دادند که ازجمله علامه مجلسی روز هجده ذیالحجه، یعنی روز غدیر خم را مصادف با نوروز دانسته است. به عبارت دیگر، شیعیان بر این باور بودند که نوروز زمانی است که امام علی (ع) به جانشینی پیامبر برگزیده شده و بر مسند خلافت نشست. از این جهت، در این اعیاد به زیارت سادات میروند و تبریک میگویند.
با این ظرفیتهای فوقالعاده نوروز باید از این سنت رایج با رویکردی مردمشناسانه به گشودن افقهای جدیدی پرداخت تا با ایماء و اشاره آنرا یافت و از جنبهی علاقهی همگان بهرهای شایسته برد.
ای آنکه به تدبیر تو گردد ایام/ای دیده و دل از تو دگرگون مادام
وی آنکه به دست توست احوال جهان/ حکمی فرما که گردد ایام به کام
منبع: ایلنا