طنز، هجو و هزل در قرآن؛ نگاهی به کتاب «طنز مقدس»| عظیم محمودآبادی
هرچند در طول تاریخ، قرآن از زوایا و جنبههای مختلف مورد توجه و ارزیابی قرار گرفته است اما در عصر و زمانه ما نگاه زیبایی شناختی و زبان شناختی به این متن مقدس، در صدر قرار گرفته است؛ نگاهی که از قضا به نظر میرسد با همروزگاران نزول آیات این کتاب بیشترین قرابت و نزدیکی را دارد.
در طول چهارده قرنی که از نزول وحی میگذرد گاه نگاهِ کلامی – فلسفی به این متن در کانون توجه بوده و گاه نگاهِ عرفانی – معنوی. در برههای دیگر نگاه تاریخی و تفاوتهای برخی روایتهای این کتاب از حوادث و مسائل امتهای پیشین توجه محققان و پژوهشگران را به خود جلب کرده بود و زمانی دیگر رویکردِ علمی – پوزیتیویستی. اما به نظر میرسد اکنون ما در دورهای قرار داریم که بیش از هر رویکردِ دیگری به قرآن، رویکرد هنری – زیباییشناختیِ آن است که مطمح نظر قرار گرفته است.
همان رویکردی که در واقع معنابخش زندگیِ انسانِ مدرن شده است. چنانکه با آمدن مدرنیته چیزهای زیادی به جهان پای گذاشتند و برخی چیزها نیز از این سرا رخت بر بستند؛ چیزهایی که شاید مهمترین و محتشمترینشان معنای زندگی بود که با شلوغ شدن سوغاتها و تحفههای متعدد مدرنیته، جا برای این یک به قدری تنگ شد که صحنه را ترک کرد. در غیابِ آن، هرچند جهان برای جهانداران به زیورهای پر زرق و برق مزیّن بود اما به همان میزان از معنا تهی شد.
در عصر انواع و اقسام تجربههای سکولاریستی دینگریزانه و دینستیزانه جوامع، نقش معنا بخشی ادیان، متون مقدس، آداب و مناسک شرعی بیش از پیش نمایانگر شده است. نقشی که جایش با پیشرفتهای محیرالعقول بشر در زمینههای علم پوزیتیویستی، تکنولوژی، کیهان شناسی و فتح کرات دیگر و … نه تنها پر نشده بلکه گویی میانِ آنها، نسبتی الاکلنگی برقرار است؛ به طوری که هرچه پیشرفت بشر در زمینههای مذکور بیشتر میشود، معنای زندگیاش را بیشتر و بیشتر از دست میدهد.
البته مدرنیته برای این درد نیز درمانِ خود را داشت که این درمان چیزی نبود جز «هنر». هرچند هنر عمری به دارازای عمر آدمی دارد اما نقش و سهمِ آن در زندگی و زمانه بشرِ امروز به غایت بیش از گذشته است. آری هنر به تنهایی بارِ خیلی از نداشتنهای بشر مدرن را بر دوش کشیده و صدالبته مهمترین نداشته و گمشده بشر امروز، همان معنایِ زندگی است.
این پرش حیاتیِ هنر البته محدود به جوامع سکولار نماند بلکه جوامع دینی را نیز – البته به میزانی کمتر- تحت تأثیر خود قرار داد.
علاوه بر این فیلسوفان، الهیدانان و پژوهشگران عرصههای مرتبط با ادیان نیز به نوعی تحت تأثیر تفوق گفتمانِ هنری مدرنیته قرار گرفتهاند و در تحلیلها و پژوهشهایشان، رویکرد هنری و زیباییشناسی به ارکان و اجزای مختلف ادیان، اهمیت زیادی پیدا کرده است.
در جامعه ما نیز میتوان به روشنی رَدِّ این رویکرد را در بسیاری از آثاری مشاهده کرد که اکنون در مطالعات قرآنی و اسلامی منتشر میشود.
به همین جهت است که در سالهای اخیر شاهد انتشار بسیاری از آثار و کتابهایی هستیم که با رویکردی هنری و زیباییشناختی سعی میکنند میراث کلاسیک ادیان و از آنجمله متون مقدس را با چشمی هنرشناسانه و با خوانشی زیبایی شناسانه مورد بازخوانی و واکاوی قرار دهند که از آنجمله است متن مقدس ما مسلمانان؛ قرآن کریم.
اکنون سالها است که آثار متعددی با این رویکرد به آیات قرآن، قصههای قرآن، تفاسیر قدما از قرآن، ترجمههای کلاسیک قرآن به زبان فارسی، نیایشهای برخی بزرگانِ شیعه و … منتشر شده و میشوند که پیشتر نیز از راقم این سطور در باره برخی از آنها یادداشتهایی در همین وبسایت و برخی جراید دیگر منتشر شده است.
چنانکه همین چندی پیش یادداشتی در باره کتاب «زبان به مثابه معجزه» – تألیف نوید کرمانی- توسط صاحب این قلم نگاشته و در وبسایت «دینآنلاین» منتشر شد.
اما یکی از تازهترین آثاری که با همین رویکردِ هنری – زیبایی شناختی به قرآن پرداخته، کتاب «طنز مقدس» است.
«طنر مقدس» البته نگاهِ زیباییشناختی به قرآن را صرفاً محدود و محصور به مواردی کرده که آیات قرآن درصدد بیانِ معنایی با زبان طنز بوده است.
نویسنده در اثر خود با صورتبندی مناسبی از لطیفه، شوخی، طنز، هزل و هجو سعی میکند آیاتی که در قرآن از این نوع زبان بهره گرفته است را نشان دهد.
این طنز گاه ساختاری و برآمده از ساختارِ هنری قرآن است – از جمله نویسنده استناد به آیاتی نظیر «فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِیمٍ» دارد؛
چنانکه میدانیم «بشارت»، مفهومی است که برای امور نیکو و خیر به کار برده میشود اما قرآن کریم در پارهای موارد کافران و ظالمان را به عذابِ دردناک نه «انذار» بلکه «بشارت» میدهد- و گاه در طنزی است که در قصص و داستانها به کار رفته از جمله ماجرای یونس، برخی از دیالوگهای خدا با موسی و … .
علاوه بر اینها، نویسنده همچنین با اشاره به برخی از آیاتی که در آنها نوعی از «هجو» به کار رفته سویه دیگری از ادبیات هنریِ قرآن را نشان میدهد. از آنجمله است آیات مربوط به ابولهب عموی کافرِ پیامبر (ص)؛
به باور نویسنده این کتاب، آیه «سَیصْلَیٰ نَارًا ذَاتَ لَهَبٍ؛ بزودی در آتشی پرزبانه درآید» (مسد/3، ترجمه محمدمهدی فولادوند)، اِخبار و آیندهنگری نیست: «بلکه قرآن با این کار میخواهد چهره واقعی ابولهب و اعمال او را بر ملأ سازد و او را به این طریق سرجایش بنشاند تا دیگر بر مال و شخصیت اجتماعی خود فخر نفروشد و به این ترتیب او را متوجه سرانجام دردناکِ راهی سازد که در پیش گرفته است.» (طنز مقدس، علی نجفی، انتشارات کتاب طه، چاپ اول؛ 1399، صص 97 و 98)
البته راقم این سطور با همه تحلیل نویسنده در این بخش موافق نیست. چراکه از این آیه هر دو برداشت را میتوان داشت و پذیرفتن یکی ضرورتاً نفی دیگری را در پی ندارد. به معنای دقیقتر میتوان با نظر نویسنده همراه بود که قرآن از نوعی زبانِ خاص در این آیه بهره گرفته تا چهره واقعی ابولهب را نشان دهد و این دشمن فاسقِ پیامبر اسلام را هتکِ حیثیتِ کند و در واقع او را بر سر جای خودش بنشاند و در عین حال میتوان همچنان همان درک و دریافت سنتی را از این آیه مبنی بر اِخبار سرانجامِ شومِ او داشت و هیچ از این دو برداشت منطقاً نافی یکدیگر نیستند. کما اینکه نویسنده خود در بخشِ پایانی سخنش به این سرانجامِ دردناک اشاره کرده است.
نویسنده در بخش دیگری از این پژوهش به آیاتِ مربوط به همسرِ ابولهب نیز استناد میکند؛ عوراء همسر ابولهب و خواهر ابوسفیان که کنیهاش «ام جمیل» و زنی متشخص و صاحبنام از طبقه اشراف قریش در عصر جاهلیت بود. هم او که گردنبد بسیار زیبا و گرانقیمتی داشت که شهره شهر بود و گفته بود حاضر است آن را در راه دشمنی با محمد (ص) خرج کند.
اما قرآن از او به عکس تصویر زنی فقیر و درمانده را ترسیم میکند؛ زنی ضعیف و «هیزمکش» که گردنبدی از لیفِ خرما بر گردن خود آویزان دارد؛ «وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَهَ الْحَطَبِ/ فِی جِیدِهَا حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ؛ و زنش، آن هیمهکش [آتش فروز]، بر گردنش طنابی از لیف خرماست.» (مسد/4 و 5، ترجمه محمدمهدی فولادوند)
از هجو و هزل که بگذریم اما آیات فراوانی را میتوان یافت که با طنزی لطیف در جایجایِ قرآن وجود دارد. بسیاری از این طنزها در قصص داستانهای قرآن آمده است؛ از جمله داستان مواجهه موسی (ع) با خدا، داستان همراهیِ موسی با خضر، داستانِ درشکم ماهی افتادنِ یونس، داستانِ یوسف و برادرانِ به قولِ حافظ غیورش و شاید یکی از جالبترین و خواندنیترینهای داستانهای قرآن از این نظر را بتوان داستان ملکه سبا و تختش و مواجههاش با سلیمان دانست.
هرچند نگاهِ هنری- زیبایی شناختی به قرآن سالها است که در مطالعاتِ اسلامی – قرآنی آغاز شده است اما «طنز مقدس» در این میان، رویکردی جدید – و دستکم تاکنون – منحصر به فرد داشته است. رویکردی که بخشی از جذابیت و اهمیتِ آن را میتوان در خودِ عنوانِ این کتاب مشاهده کرد.
«طنز مقدس»، نوشته علی نجفی توسط انتشارات «کتاب طه» به تازگی برای اولین بار منتشر شده است.