مطبوعات آزاد
نویسنده: نصرالله پورجوادی
دو سه روز است که از خودم می پرسم چرا این طور شد؟ چرا اینهمه سرمایه های کشور صرف شد برای کاری که عاقبت خوشی نداشت. مملکتی که بالقوه از ثروتمندترین کشورهای جهان بود رئیس جمهورش اعلان کند که کشورش به افلاس و ورشکستگی رسیده است.
ده سال درجا زدیم و بلکه پس رفتیم در حالی که کشورهای همسایۀ ما که می خواهند سر به تن ما نباشد چهار اسبه به جلو تاختند. ما در جا زدیم در حالی که کشورهای آسیای شرقی برای خودشان و برای ما غولی شدند. این چیز کمی نیست که ملتی هر روز توسط کشورهائی تهدید شود که زرادخانه های اتمی آنها قادر است در چنددقیقه همۀ سر زمین آنها را صد بار با خاک یک سان کند. چرا باید این ملت ده سال اینهمه استرس را تحمل کند؟ این ملت چه گناهی کرده است؟
یکی در فیس بوک مطلبی گذاشته بود که صادق خلخالی در ماههای اول انقلاب خلعت بری وزیر خارجۀ شاه را اعدام کرد به خاطر این که قرار داد نیروگاه بوشهر را امضا کرده بود و آن وقت ما رفتیم و با شیطان قرار داد بستیم تا بیاید و آن برنامه را برای ما تکمیل کند. من خیال نمی کنم که همۀ کسانی که در مقام تصمیم گیری بوده اند سوء نیت داشته اند. معتقدم اشتباه کرده اند . ولی چرا؟ اشتباهات اشخاصی که در رأس اموراند می تواند هزینه های سرسام آور و جبران ناپذیر برای کشور داشته باشد. چرا و چه طور شد که این گونه تصمیم گیری کردند؟ دلائل متعددی می توان ذکر کرد ولی من یکی از علل را نداشتن آگاهی می دانم. سقراط می گفت هیچ کس دانسته دست به کار بد و زشت نمی زند. اگر کسانی اشتباه می کنند به خاطر عدم آگاهی است و چیزی که در جامعۀ جدید آگاهی ها را بالا می برد مطبوعات و رسانه های آزاد است. مطبوعات آزاد است که می تواند جلوی اشتباهات مقامات مسئول را بگیرد. به همین دلیل مطبوعات آزاد برای هر حکومتی از نان شب واجب تر است. مطبوعات ممکن است برای کس یا کسانی موی دماغ شوند ولی آنها را قیچی نمی توان کرد و چیزی را برای آنان "تابو" نمی توان نمود، چون در عین حال مطبوعات و رسانه های آزاد برای جامعۀ جدید در حکم چشم اند و بستن در آنها توسط هر حکومت مثل این است که شخصی با دست خویش چشمهای خود را کور کند.
در اوائل حکومت خاتمی هنگامی که بعضی ها چنگ و دندان تیز می کردند تا شکم مطبوعات را بدرند، روزی در مجلسی رسمی بودم و دیدم یکی از آقایانی که از قم آمده بود و از دست مطبوعات سخت دلخور بود می گفت این بی بند و باری مطبوعات خود از عوارض جامعۀ جدید غربی است که به سراغ ما آمده است. می گفت ما در جامعۀ اسلامی خودمان همه چیز داریم در حالی که غربیها از داشتن آنها محروم اند. مثلا ما در جامعۀ اسلامی امر به معروف و نهی از منکر داریم در حالی که چنین چیزی اصلا در جامعۀ جدید نیست. وقتی این آقا خوب حرفهایش را زد، یکی از حاضران به او گفت که ایشان بهتر است مثال خود را عوض کنند چون چنین نیست که در جامعۀ جدید امر به معروف و نهی از منکر وجود نداشته باشد. در جامعۀ جدید هم امر به معروف اجرا می شود و هم و نهی از منکر، منتهی به گونه ای دیگر که متناسب با شرایط جامعه است. در جامعۀ کشاورزی و قرون وسطائی امر به معروف و نهی از منکر وظیفه ایست فردی و شخصی. یکی در خیابان ممکن است منکری ببیند و به کسی که مرتکب آن منکر شده است تذکر دهد. ولی در جامعۀ جدید این کار به عهدۀ مطبوعات است. جامعۀ ای که افکار عمومی مؤثر دارد نمی تواند مطبوعات آزاد نداشته باشد. مطبوعات اند که جامعۀ را آگاه می سازد وامر به معروف می کند و اگر مسولان خواستند منکری را مرتکب شوند آنها را آگاه می سازد.
کشورهای پیشرفتۀ غربی نمی آیند مانند کشورهای جهان سوم چشمهای خود را از حدقه بیرون بیاورند بلکه سعی می کنند قدرت بینائی آنها را بیشتر کنند. سعی می کنند سطح مطبوعات را بالا ببرند و از آنها مسئولیت بخواهند. سطح مطبوعات وقتی بالا رفت، یکی از کارههایی که می کند جلوگیری از اشتباهاتی است که ممکن است مسئولان مرتکب شوند.
به نقل از صفحه فیسبوک نویسنده
نویسنده: نصرالله پورجوادی
دو سه روز است که از خودم می پرسم چرا این طور شد؟ چرا اینهمه سرمایه های کشور صرف شد برای کاری که عاقبت خوشی نداشت. مملکتی که بالقوه از ثروتمندترین کشورهای جهان بود رئیس جمهورش اعلان کند که کشورش به افلاس و ورشکستگی رسیده است.