
اخلاق عرفانی (پیشنهادی در باب رویکرد اخلاقی نوین)
مسئله سعادت انسان از پایهها و مبانی بسیار مهم اثرگذار در تحلیل مقولات اخلاقی است، سعادتی که عرفا برای انسان مطرح میکنند وصول الی الله است و مباحث کلامی را میتوان بر حسب این مدل به سه مرحله تقسیم کرد: 1. اخلاق قبل از وصول 2. اخلاق حین وصول 3. اخلاق بعد از وصول.
هفتاد و هشتمین جلسه گروه علمی عرفان مجمع عالی حکمت اسلامی با موضوع «اخلاق عرفانی (پیشنهادی در باب رویکرد اخلاقی نوین)» با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین سید یدالله یزدان پناه استاد فلسفه و عرفان اسلامی برگزار شد.
در این نشست حجت الاسلام و المسلمین یزدان پناه کل بحث را در چهار مقام تبیین کرد: مقام اول: به عنوان مقدمه است و آن اینکه از رویکردهای اخلاقی متعددی را در سنت اسلامی میتوان در تاریخ مشاهده کرد که برخی ناظر به مباحث اخلاق فلسفی است نظیر کتاب طهاره الاعراق که به عنوان نشان دهنده رویکرد اخلاقی فلسفی است و یا طب روحانی رازی که میتوان در آن رویکردهای اخلاق روان شناختی ناظر به تأثیرات دنیوی را مشاهده کرد. دستهای از متون دینی را در برخی آثار اسلامی نظیر اصول کافی ج 2 میتوان دید که روایات با مضامین اخلاق در آن وجود دارد. احیاء العلوم غزالی و قوت القلوب از جمله آثاری که برخی از متون دینی را با رویکرد اخلاق عرفانی تحلیل کرده است.
خواجه نصیر فی الجمله نسبت به این مسئله التفات پیدا کرد به اینکه اوصاف الاشراف را بر اساس اخلاق اهل بینش و شهود به نگارش در آورده چنانچه اخلاق ناصری را با رویکرد فلسفی نوشته است. در واقع ایشان در اوصاف الاشراف در مقابل اخلاق ناصری به تبیین مباحث با رویکرد اخلاقی اهل عرفان میپردازد.
مقام دوم: اینکه عرفان عملی بسیار رشد پیدا کرده و تحلیل شده، سخنی نیست ولیکن باید بین علم عرفان عملی و علم اخلاق عرفانی تمایز قایل شد دلیل آن به شرح ذیل است: وقتی به علم اخلاق توجه میکنیم آنرا اینگونه تعریف میکنند آن صفات و ملکات نفسانی که نسبت برای انجام به کار و رفتار خاص میشود و در واقع دغدغه فضایل و رذایل دارد. عرفان عملی دغدغه فضایل و رذایل ندارد اگرچه در او در باب مواردی که به فضایل و رذایل هم مسلط است و مطالبی آمده است ولی به عنوان او نگاه نمیکنند بلکه بحث سلوک مطرح است و علم سلوک سامان میگیرد. بنابراین علم اخلاق را از فضای عرفان عملی جدا میکنیم.
در اینجا باید در تعریف بگوییم علم اخلاق عرفان به فضایل و رذایل میپردازد با رویکرد عرفانی و توحیدی. البته علم اخلاق عرفانی با علم عرفان عملی ربط پیدا میکند چون در هر دو مبانی انسان شناختی، غایت شناختی و هستی شناختی یکسان بکار برده میشود ولی در عین حال در علم اخلاق عرفان محور بحث فضیلت و رذیلت است ولی عرفان عملی این دغدغه را ندارد. علم اخلاق عرفان طبیعتاً بحسب مبانی و نوع نگاه خود به مقولاتی میپردازد که در رویکردهای دیگر مثلاً توبه شاید در برخی از رویکردها جزء اخلاق نیست ولیکن در این بستر و با این نوع نگاه میتواند در اخلاق عرفان خود را نشان دهد.
مقام سوم: با این معیار باید اخلاق عرفان را به شکل یک دستگاه اخلاق منظم ترسیم کرد و گزارش داد. پس باید یک دستگاه منسجم درست کنیم و در اینجا منظم تلاش میشود یک مدل ارائه گردد و قبل از ورود باید متذکر شویم که آثاری در باب اخلاق عرفان پدید آمده است الرعایه لحقوق الله اثر محاسبی کتابی است که مراحل اولیه اخلاق عرفانی را در آن مشاهده میکنیم. قوت القلوب نیز در فصل 32 و 33 به مباحث اخلاقی با رویکرد عرفان میپردازد. احیاء العلوم متأثر از قوت القلوب است و یا کتاب محجبه البیضاء که روایاتی از اهل بیت(ع) را بر مباحث احیاء العلوم افزوده است و در همین فضا قرار دارد و بوعلی در اشارات آخر نمط نهم همین تحلیلهای عرفانی را برای دستهای از خلقیات در خود جای داده است. بحر المعارف هم اینگونه است و حضرت امام (ره) و هم در بحثهایی از چهل حدیث حال و هوای عرفان را دارد و کتاب مقالات آقای شجاعی هم از این دسته از آثار بر حساب میآید.
مقام چهارم: پیشنهاد یک مدل در بحث اخلاق عرفان. مسئله سعادت انسان از پایهها و مبانی بسیار مهم اثرگذار در تحلیل مقولات اخلاقی است. سعادتی که عرفا برای انسان مطرح میکنند وصول الی الله است و مباحث کلامی را میتوان بر حسب این مدل به سه مرحله تقسیم کرد: 1. اخلاق قبل از وصول 2. اخلاق حین وصول 3. اخلاق بعد از وصول. در قبل از وصول بر حسب این غایت مسئله ریاضت غلیظ است که فلسفه ریاضت تلطیف سرّ است که موجب میشود عشق بیاید و عشق زمینه برای وصول است.
در اخلاق قبل از وصول، یک سری از خُلقها را مانع میدانند و یکی از آن امور نفس اماره است و باید از نفسانیت دست کشید لذا تمام صفات نفسانی مانند شهوت، حرص، انانیت و غضب مذموم میشود بلکه حتی اگر کاری بکنیم که اخلاص نباشد مذموم است در واقع هر چیز که خدا را کنار میگذارد مذموم است. باید تذکر داد که اخلاق یا فردی است یا اجتماعی است یا اخلاق در ارتباط با خداست.
در مراحل میانی میگویند اگر کسی بخواهد به خدا برسد باید خُلق نیکو در خود به وجود بیاورد مثلاً فتوت، تواضع و صدق، جود، مهربانی، تواضع، خوشدلی و … و یا اخلاق شخصی مثل صبر همه را باید در خود پیاده کند چون اینها مایه تلطیف است که میتواند انسان را به خدا برساند. در ارتباط با خداوند خلقیاتی مانند توبه، انابه، تسلیم، رضا، توکلی، اعتصام، شکر، اخلاق تقرب یاد کرد؛ پس هر سه نوع اخلاق در اینجا باید باشد.
تا اینجا اخلاق قبل از وصول بیان شد این را میتوان اخلاق بندگی نامید. از سویی از زاویه عرفا این فضایل را به عنوان طریقیت قبول دارند وگرنه به عنوان خود موضوعیت ندارد با این توضیح میتوان اخلاق عرفانی را اخلاق احراری است و همین سخن در مرحله وصول و بعد از وصول مطرح است.
اما در مرحله وصول اینکه در این مرحله با وصول و فناء و بقاء بعد الفنا در سفر دوم و سوم تخلق و تحقق به اخلاق الهی مطرح است و در واقع در این مرحله اخلاق تحققی است که به اسماء حسنای حق تحقق پیدا میکند. این اخلاق تشبه به محبوب است. این اخلاق بندگی است ولی قویتر. اخلاق تقرب در مرحله عالی تر اما در مرحله نهایی مرحله تکمیل و سفر چهارم که بیشترین جلوههای اخلاقی اجتماعی است ولی بالحق است بخلاف مرحله قبل از وصول که خلقیات اجتماعی بالحق نبود و خلقیاتی نظیر تواضع و رأفت رسول الله(ص) در این مقطع قابل بررسی است. همه اینها همان اخلاق اجتماعی هستند ولی بالحق هستند یعنی جهت حقائی است.
بنابراین از اخلاق عرفانی میتوان به اخلاق توحیدی، اخلاق بندگی، اخلاق تقرب و اخلاق احراری یاد کرد و به صورت نظام و سیر چند پلهای (مانند قبل از وصول، حین الصول و بعد از وصول) از آن تصویر ارائه نمود.
منبع: خبرگزاری مهر
مسئله سعادت انسان از پایهها و مبانی بسیار مهم اثرگذار در تحلیل مقولات اخلاقی است، سعادتی که عرفا برای انسان مطرح میکنند وصول الی الله است و مباحث کلامی را میتوان بر حسب این مدل به سه مرحله تقسیم کرد: 1. اخلاق قبل از وصول 2. اخلاق حین وصول 3. اخلاق بعد از وصول.سید یدالله یزدان پناه: