زیارت کربلا به چه بها؟
سیدعلیرضا واسعی
هیچ کس در عظمت امام حسین(ع) و ارزش زیارت ایشان نباید تردید کند.
کشته شدن ده زائر ایرانی در عراق، خبری که در ۹۲/۱۰/۱۵ در برخی از سایتهای اطلاعرسانی آمده بود، مایه تألم و تأمل گردید. نویسنده میداند سخن گفتن در این باره برخی را به اعتراضهای تند میکشاند و احساسات مذهبی دستهای را بر میانگیزد. حتی بعضی وی را به عدم درک حقیت و عظمت زیارت و عشق به امام متهم میکنند، به ویژه آنان که در این میان از منافعی برخوردارند؛ اما با همه اینها نمیتوان از کنار این قضیه به سادگی گذشت. در روایات مذهبی، به فراوانی از اهمیت زیارت قبر امام حسین(ع) سخن به میان آمده است۱، راز این مطالبه بر اهل اندیشه و حقیق پوشیده نیست. در دورههای مختلف تاریخی، به ویژه عهد امامان شیعه این اقتدار تاریکاندیشان بود که بر جهان اسلام غلبه داشت و نام و یاد امام حسین(ع) البته میتوانست به عنوان راه و حربهای برای مبارزه با ستم و بیعدالتی و وسیلهای برای افشای ناجوانمردیهای زمانه باشد، چنان که بوده است. همین نقش سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی موجب میشد تا رهبران مذهبی هر چه بیشتر به ترغیب شیعه بپردازند و انجام زیارت قبر امام حسین(ع) را به هر بهای ممکن، امری شایسته بخوانند و خود نیز پیشتاز آنان، در این مسیر گام نهند و جلودار مردمان باشند. نویسنده در این جهت کاملا با عاشقان اهل بیت(ع) و امام شهیدان همراه است و به عواطف مذهبیشان احترام میگذارد، اما آیا امروزه حکم زیارت همان است که در گذشته بود یا حداقل به طور موقت باید در آن تجدید نظر کرد؟ به ویژه آن که در متون شیعی از پیش چنین امری دیده شده بود که اگر به جهاتی امکان زیارت از نزدیک وجود نداشته باشد، از راه دور میتوان به همان ثواب و پاداش دست یافت.۲
ذکر این نکته بنیادین نیز بایسته است که در عهد غیبت کبری، این علمای بزرگند که مرجعیت و پیشوایی مردم را در امور مذهبی بر دوش دارند و سیره آنان علیالقاعده باید الگوی سنت مذهبی رهروان باشد. آیا در این چند سال هیچ عالم بزرگورای به زیارت کربلا رفت؟ اگر چنین امری امروزه ضروری بود قطعا آنان پیشتر از همه به سراغ آن میرفتند، اما چرا چنین نکردهاند؟
واقعیت آن است که مشکلات موجود در سرزمین عراق، نه از سر دشمنی با امام حسین(ع) یا مخالفت با زائران آن حضرت، بلکه زاده دستهای از امور سیاسی داخلی و خارجی و بر آمده از نوع تعاملات منطقهای است که موجب ناامنی آن سرزمین شده است، به گونه ای که خود عراقیان برای حفظ جان خویش از برخی مناطق فاصله میگیرند یا به کشورهای همسایه پناه میبرند، طبعا در چنین زمانی رفتن به آ ن دیار نه بزرگداشت امام حسین(ع) یا مبارزه با محدودیتهای مذهبی یا حفظ شعائر مذهبی، بلکه خطر کردنی است که تبعات آن دامنگیر بسیاری از افراد خواهد شد. چه خوب است در این باره بزرگان مذهبی اظهار نظر فرمایند و متولیان فرهنگ مذهبی این همه بر اهمیت زیارت پافشاری نکنند و رسانههای فرهنگساز نیز اندکی در تبلیغ این عمل و آیین احتیاط کنند. به راستی چه کسی تاوان این کشته شدنها را خواهد داد و بازماندگانشان به کجا باید شکوه کنند؟ آیا نظام جمهوری اسلامی در حفظ جان شهروندان خویش مسئولیتی ندارد و اگر دارد چرا برای این مسأله اندیشه نمیکند و تا زمان تأمین امنیت مانع رفتن دلدادگان عاشق نمیشود یا چرا کشور میزبان را به حفظ جان ایرانیانی که بخش عمده روزی آنان را تأمین میکنند، ملزم نمیسازد؟
۱- الکافی، کلینی، ج۴، ص۵۸۱؛ کامل الزیارات، ابن قولویه، ص۱۷۵.
۲- مصباح المتهجد، شیخ طوسی، ص۷۷۲.
هیچ کس در عظمت امام حسین(ع) و ارزش زیارت ایشان نباید تردید کند.
آقای دکتر فرموده اند: «آیا امروزه حکم زیارت همان است که در گذشته بود یا حداقل به طور موقت باید در آن تجدید نظر کرد؟» چطور است مطابق نظر پیشگامان روشنفکری از جمله جناب ملکیان که هم نویسنده محترم و هم سایت دین آنلاین بدیشان علاقه دارند، کلاً در احکام اسلامی حداقل به طور موقت تجدید نظر کنیم و اصلاً بی خیال اسلام شویم؟ مگر سکولاریسم چه ایرادی دارد؟ مگر نه این است که با سکولاریسم دنیا همان بهشتی می شود که در قرآن وعده داده اند؟! نگاهی به غرب بیندازید! آیا همان بهشت نیست؟!!! به ایشان و همفکران ایشان باید گفت: زیارت کربلا به بهای جان! لطفاً شما برای جان ما دل نسوزانید! دو دسته مواظب جان خودتان باشید!
اول: اینکه حکمت دعوت و تشویق به زیارت امام حسین همینی بوده که شما مرقوم فرمودید سندی ندارد و برداشت شخصی شما و یا جمعی مانند شماستدوم: اینکه مشکلات عراق ربطی به دشمنی با امام حسین ندارد یک نگاه خیلی جزئیست. بخش بزرگی از مشکلات عراق ناشی از عدم علاقمندی برخی قدرتها از شکل گیری یک دولت شیعی قدرتمند و مستقل در منطقه است و علی القاعده هرچیزی که به باورهای شیعی مردم منطقه و سایر نقاط جهان مربوط باشد هم هدف این مخالفت استسوم: اینکه چرا مراجع زیادی به سرزمین کربلا سفر نمی کنند هم دلیل چندان محکمی به نظر نمی رسد. چون عموم ایشان همچنان به ضرورت سفر به کربلا برای مقلدینشان تاکید دارند و انشالله که شما اعتقاد ندارید مراجع ما مردم را به مسلخی می فرستند که خودشان از آن هراسانند!!چهرم: اینکه عراقیان چه می کنند و به کجاها فرار می کنند هم که… بگذریمپنجم: بله مسولان ایرانی مسوولند کارشان را درست انجام بدهند و این به معنای پاک کردن صورت مساله نیست
بسیار مناسب است تا در باره هر رخداد ابعاد مثبت ومنفی با هم دیده شود تا ارزیابی صحیحی ارائه گردد.در اظهار نظر نویسنده اندیشمندروح عقلانی موج می زند از این رو پرسش هائی مطرح کرده که نشان می دهد با فرهنگ عمومی رایج در میان شیعیان امام حسین ع انس ندارد.اولا کسی که در مجالس حسینی بزرگ شده باشد عشق به زیارت حضرت رادر رگ رگ خودمی یابدثانیا شمار زیادی از عاشقان با قرض و وام خود را به کربلا می رسانند وثالثا در این راه هر رنجی را عاشقانه تحمل می کنند پس با علم به خطرات این راه وبمب گذاری ها وانفجار ها آگاهانه در این مسیر گام می نهند آنان وخانواده هایشان نه از دولت توقع خون خواهی دارند ونه پشیمان از وقوع حادثه در راه زیارت.پس محل نزاع کجاست؟نویسنده با یکی از زائران حسینی که در کربلا زیر دست وپا آمده بودسخن گفت واز او خواست تا مواظبت کند واو در پاسخ آرام گفت :آمده ام تا زیر دست وپا له شوم
حرکت عظیم و بی نظیری که در اربعین انجام می شود، تظیم شعائر است و این تلفات به نسبت فوائد عظیم دینی، سیاسی و اجتماعی آن بسیار ناچیز است.مضافا اینکه با نگاه ایشان، همه باید در خانه بنشینند و جایی نروند چون تصادفات و تلفات جاده ای، هوای و… ممکن است باعث از بین رفتنشان بشود!البته این قبیل اظهارات همواره در طول تاریخ اسلام خصوصا در جریان کربلا، از سوی افراد مختلفی مطرح شده است که بیان و بررسی آن در این مجال نمی گنجد.
دوست قدیمی! آیا سکولاریسم با نرفتن به زیارت امام حسین محقق می شود؟ آیا کسی که استطاعت هم ندارد سکولار است؟ آیا استطاعت تنها در مسائل مالی است؟ آیا مسائل جانی و امنیتی در مستطیع شدن آدمی برای رفتن به زیارت واجب دخیل نیست؟ حال زیارتی که مستحب است تا این اندازه برای شما مهم است که تارک را سکولار می خوانی؟