قرآن و اخلاق محیط زیست
قرآن همهی اجزاء طبیعت را هوشمند و دارای آگاهی میداند. این نگاه در مقابل نگاه انسان به طبیعت در دورهی جدید و عصر خرد و صنعت است که بهعنوان نمونه دکارت طبیعت را خالی از هوش و احساس دانسته و به این ترتیب انسان را مجاز به هر تصرفی در آن میداند.
به گزارش ایلنا، فروغ پارساپور در نخستین نشست از سلسله نشستهای «در محضر نور» گفت: بعد از جدیشدن بحران محیط زیست در قرن بیستم نظریات مختلفی در مورد این پدیده ارائه شد که یکی از آنها مربوط به ««لین وایت»» است. «لین وایت» به نقش آموزههای دینی در مورد تسخیر زمین و طبیعت توسط انسان اشاره میکند و معتقد است این آموزهها در تخریب محیط زیست تأثیرگذار بودهاند. در واکنش به این دیدگاه، علمای دینی در ادیان مختلف پاسخهای گوناگونی عرضه کردند. در جهان اسلام هم حرکتی در بازاندیشی آموزههای قرآنی صورت گرفت؛ از جمله کنفرانسهایی در جدّه و تهران با این موضوع برگزار شد و تحقیقات و پژوهشهایی منتشر شد. برای مثال میتوان به این کتابها اشاره کرد: اسلام و محیط زیست؛ آیت الله جوادی آملی، اصول تربیتی محیط زیستی در اسلام؛ صادق اصغری، اسلام و محیط زیست؛ خالد فضلان، ترجمه اسماعیل حدادیان مقدم، اسلام و محیط زیست، عیسی ولایی، الهیات محیط زیست؛ دکتر محقق داماد. در این تحقیقات تلاش شده از میان آیات و روایت، آنچه دربردارندهی موضوعات محیط زیستی و نگاه به طبیعت است گردآوری و در مورد آن بحث شود.
معاون فرهنگی پژوهشگاه در ادامه به چند نکته در مورد بهرهبرداری انسان از طبیعت از نگاه قرآن اشاره کرد و نخستین موضوعی که طرح کرد در مورد نگاهی بود که ««لین وایت»» نسبت به ارتباط انسان و طبیعت در ادیان داشت. «لین وایت» نگاه ادیان در مورد مجوز انسان برای تسخیر طبیعت را در مرکز نظریه خود قرار داده است که با بررسی این موضوع، اشاراتی به نقد محققانمان در مورد دیدگاه «لین وایت» خواهیم کرد.
پارساپور سخنان خود را با اشاره به آیاتی که طبیعت را در تسخیر انسان میدانند، ادامه داد: «وَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً مِنْهُ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ» سورهی جاثیه آیه ۱۳ و متذکر شدند که در کنار این آیه و آیات مشابه آن شاهد آیات و روایاتی هستیم که این تسخیر را مطلقالعنان نمیدانند. مانند: «… هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَکُمْ فیها …» (سوره هود آیه ۶۱) که مسؤلیت عمارت و آبادانی زمین را بر عهدهی انسان میداند یا در داستان حضرت یوسف (ع) که یوسف به سمت عزیز مصر منصوب میشود میگوید از آنجا که مرا فردی حفیظ و علیم میدانید، مسؤلیت خزائن زمین را به من بسپارید. این امر نشاندهندهی آن است که مسؤلین و مدیران جامعه باید با امانتداری نسبت به آنچه به آنها سپرده میشود رفتار کنند و برای گذراندن امور مملکت حق تصرف نابهجا در خزائن آن را ندارند.
وی تأکید کرد: همانطور که در قرآن به کشف خزائن و معادن زمین و بهرهبرداری از آنها تشویق شده، برای حفظ زمین حاصلخیز و نگهداری از آن هم جایزه تعیین شده که برای توسعهی پایدار هم امری تعیینکننده است. قرآن کسانی را که به این کار اهتمام نداشته باشند و باعث نابودی زمین شوند، مفسد خطاب کرده است. برای نمونه در سورهی بقره آیه ۲۰۵ میفرماید؛ گروهی با ظلم بر مردم حاکم شدهاند و فساد میکنند و مردم را میکشند و زمینهای حاصلخیر را از بین میبرند. «وَ إِذا تَوَلَّى سَعى فِی الْأَرْضِ لِیُفْسِدَ فیها وَ یُهْلِکَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ أللهُ لا یُحِبُّ الْفَساد».
وی در ادامه افزود: نکتهی دوم هوشمند انگاری جهان طبیعت از سوی قرآن است، به نحویکه قرآن همهی اجزاء طبیعت را هوشمند و دارای آگاهی میداند. این نگاه در مقابل نگاه انسان به طبیعت در دورهی جدید و عصر خرد و صنعت است که بهعنوان نمونه دکارت طبیعت را خالی از هوش و احساس دانسته و به این ترتیب انسان را مجاز به هر تصرفی در آن میداند. برخلاف این نگاه، ملاصدرا هم با استناد به آیاتی که سایر موجودات در طبیعت را بدون مرز در کنار انسان صاحب نفس و شعور میداند، تمام طبیعت را صاحب شعور میداند و همهی طبیعت را در کنار انسان در مقابل خالق هستی تسبیحگوی قلمداد میکند: «یُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ» سعدی این معنا را به زیبایی در اشعار خودش بیان میکند:
توحیدگوی او نه بنیآدماند و بس هر بلبلی که زمزمه بر شاخسار کرد
یا در جای دیگر میگوید:
دوش مرغی به صبح مینالید عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش
یکی از دوستان مخلص را مگر آواز من رسید به گوش
گفت باور نداشتم که تو را بانگ مرغی چنین کند مدهوش
گفتم این شرط آدمیت نیست مرغ تسبیحگوی و ما خاموش
اتفاقاً در آیهی ۱۸ سورهی حج این تواضع در برابر خالق هستی را مطلق میداند و در مورد انسانها میفرماید که برخی از آنها چنیناند:
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یَسْجُدُ لَهُ مَن فِى السَّمَوَتِ وَمَن فِى الْأَرْضِ وَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَآبُّ وَکَثِیرٌ مِّنَ النَّاسِ وَکَثِیرٌ حَقَّ عَلَیْهِ الْعَذَابُ وَ مَن یُهِنِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن مُّکْرِمٍ إِنَّ اللَّهَ یَفْعَلُ مَا یَشَآءُ
پارساپور سپس درباره تفکیک بین نیازهای جسمانی و روحانی انسان از طبیعت و برای بیان آیات قرآن در مورد بهرهبرداری و برطرف کردن نیازهای جسمانی انسان از طبیعت به دو آیه از سوره زخرف اشاره کرد و گفت:
آیهی ۱۰: «الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ مَهْداً وَجَعَلَ لَکُمْ فِیهَا سُبُلًا لَّعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ»
آیهی ۱۲: «الَّذِی خَلَقَ الْأَزْواجَ کُلَّها وَ جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الْفُلْکِ وَ الْأَنْعامِ ما تَرْکَبُونَ»
همچنین آیهی ۱۴۲ سورهی انعام:
«وَ مِنَ الْأَنْعامِ حَمُولَهً وَ فَرْشاً کُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ»
که نشاندهندهی وابستگی انسان به طبیعت برای برطرف کردن نیازهای مادی او است از قبیل آب و غذا و مکان و… اما در کنار آیات فوق که بیانگر نیاز مادی انسان به طبیعت است، قرآن نیاز دیگری هم مطرح میکند که انسان در طبیعت جستوجو میکند. این نیاز روحی انسان به طبیعت است، نقشی که طبیعت در آرامش روحی انسان دارد. برای نمونه در قرآن ضمن اشاره به فوایدی که در شیر و پشم و پوست گوسفند وجود دارد، تماشای چرای گوسفندان در طبیعت و بازگشت آنها در شامگاهان را زیبا میداند. یا در سوره حج آیه ۵ میفرماید: «… وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَهً فَإِذَآ أَنزَلْنَا عَلَیْهَا الْمَآءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنبَتَتْ مِن کُلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ» که از زیبایی بارش باران هم لذت ببرید. یا در آیه ۶۰ سوره نمل میفرماید: «أَ مَّنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ أَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَنْبَتْنا بِهِ حَدائِقَ ذاتَ بَهْجَهٍ ما کانَ لَکُمْ أَنْ تُنْبِتُوا شَجَرَها أَ إِلهٌ مَعَ اللهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ یَعْدِلُونَ» سرسبزی درختان و باغها چهقدر میتواند در طراوت و نشاط زندگی تکراری ما کمک کند. این نگاه به ما متذکر میشود که به طبیعت صرفاً برای برطرف کردن نیازهای مادی خود نگاه نکنیم و در نتیجه مراقبت کنیم تا طبیعت بهطور کلی و بهعنوان یک اکوسیستم نگهداری شود.
این استاد دانشگاه؛ در ادامه ضمن اشاره به نظریه انسانمحوری ضعیف «برایان بولتون» بیان کرد: اگر با نگاه ضعیف انسانمحور به طبیعت نگاه کنیم و فقط منافع انسان را برای توجه به طبیعت در نظر بگیریم، مثلاً نباید به یک جنگل فقط به چوب آن نگاه کنیم، بلکه باید در نظر بگیریم همین جنگل میتواند تفریحگاه خوبی برای ما و نسلهای بعدی باشد و زیباییهای آن میتواند جان ما را تازه کند. با این ملاحظاتی که گفته شد، قرآن کریم عملاً به انسان میگوید که تو مالک مطلقالعنان نیستی و هرچه خواستی نمیتوانی با طبیعت انجام دهی بلکه، تو امانتداری هستی که با پرهیز از فساد روی زمین برای بقای حیات جسمی و روحی خودت و سایر موجودات باید رابطهی منطقی و پایداری با طبیعت داشته باشی. البته بدون تردید انتظار نداریم جزئیات این رابطه درست و منطقی در کتاب الهی آمده باشد و تدوین آن بر عهده علوم انسانی، تجربی و مهندسی است.