سعید جوادی آملی: جامعه ما به شدت آسیب دیده است/ در جامعهای که در آن احساس سعادت نباشد مهاجرت صورت میگیرد
حجتالاسلام و المسلمین سعید جوادی آملی اعتدال را بخشی از فرهنگ ایرانی و اسلامی دانست و گفت ما ایرانیان را به صاحبان فرهنگ اعتدال میشناسند. نگذاریم این فرهنگ از ما سلب شود.
وی در سلسله نشستهای علمی مرکز «فرهنگ و قرآن» آیت الله هاشمی رفسنجانی گفت: نباید به بیماری افراط یا تفریط مبتلا شویم که هر رادیکالیزمی یک لیبرالیزم را به همراه دارد.
حجتالاسلام جوادی با اشاره به مهاجرت تعداد زیادی از ایرانیان گفت: بخش زیادی از کسانی که هجرت کردند اهل هجرت نبودند اهل دور شدن از سرزمین ایران اسلامی نبودند؛ بلکه افراط گرایان و آنان که افراط را در جامعه حاکم کردند و آنها سلاح به دست گرفتند و دیگران را آزار دادند آنها را به هجرت مجبور کردند.
وی مهاجرت بخشی از ایرانیان را «خسارت سنگین» برای فرهنگ و جامعه ایرانی دانست و گفت: از خسارتهای سنگینی که این افراط گری جامعه ما به ایران زده و بعدها آن را متوجه خواهیم شد همین مسئله است. شکسته شدن خط اعتدال احساس امنیت را از جامعه میگیرد و در جامعهای که در آن احساس سعادت نباشد مهاجرت صورت میگیرد.
این پژوهشگر حوزه علمیه قم با تاکید بر ضرورت برگشت به راه اعتدال تصریح کرد: ما باید به فرهنگ خود برگردیم و به اعتدالی که در نهاد هستی قرار دارد احترام بگزاریم؛ به فرهنگ انسانی خود که همان اعتدال است توجه کنیم.
وی افزود:. نمیشود ما یک عدهای را تقویت کنیم و بگوییم پیشرفت کشور در تقویت این عده است. نمیشود عدهای را در حوزه بپرورانیم و بگوییم اینها مایه پیشرفت حوزه هستند یا عدهای را در دانشگاه بپرورانیم و به آنها امکانات دولتی بدهیم و بگوییم اینها تولید کنند و بعد بگوییم کشور در حال پیشرفت است. اینها شدنی نیست این عدم توازن خود مایه سقوط است. همان کسانی که از این پیشرفتها دم میزنند خودشان منشأ سقوط خواهند شد چه در حوزه باشند و چه در دانشگاه باشند و چه در بازار باشند و چه در مزرعه باشند.
متن کامل سخنرانی بدین شرح است:
قرآن سراسر نور و هدایت و روشنگری و بیان حقایق است. آمیختگی ماه مبارک رمضان و قرآن پیام ارزشمندی را به همراه دارد و آن این است که انسانهای آمیخته شده با ماه مبارک رمضان و قرآن قطعاً با یک نورانیتی در وجود خود همراه خواهند بود و این برای انسان ارمغانی بسیار شریف است. باید از خدای عالم به جهت این ماه سپاسگزار باشیم.
تفسیر قرآن یکی از یادگاران آیت الله هاشمی است. او در آن دوران ظلمت و عصر تاریکی با قرآن در زندان و زیر شکنجه همراه بودند و این نشان دهنده همراهی این مرد بزرگ و سیاستمدار ارزشمند با آیات قرآنی است.
عشق و علاقه آیت الله هاشمی عزت و سربلندی این جامعه و ترویج قرآن و مسیر عترت بود.
اعتدال یکی از مباحث فرهنگی قرآن است. در دوران زیست آیت الله هاشمی این فرهنگ دیده میشود. او هرگز رو به افراد و یا تفریط نداشت و همواره بر اعتدال اصرار میورزیدند و در پایان هم با چنین تفکری دیده از جهان فرو بستند.
اعتدال؛ حقیقتی درخشان و والا در نظام هستی است. خداوند عالم، جهان تجرد را با ثبات و قرار ذاتی قرارداد اما جهان حرکت را بر مبنای اعتدال نگاه داشت؛ زیرا حرکت و بی قراری همواره به همراه خود این ناپایداری را دارد اما خدای عالم حرکت را با قرار توام کرد بی ثباتی را با اعتدال همراه کرد و این یکی از شگفتیهای هستی است.
اعتدال و حقیقتی در نهاد این نظام هستی است. این نظام ناآرام هستی با اعتدال قرار میگیرد؛ اعتدال امری مرتکز در نهاد هستی است و بدون اعتدال برای هیچ موجودی پیشرفت و صلاح نخواهد بود. موجودی به ساحل نجات خواهد رسید که از اعتدال برخوردار باشد. هرگز به این سمت و آن سمت غلطیدن و به افراط و تفریط گرایش پیدا کردند نمیتواند یک موجود را به ساحل نجات برساند و این در کل جریان طبیعت جریان دارد. شب و روز و فصلهای چهارگانه بر اساس همین اعتدال است. این تعادل و اعتدال مایه ثبات است. اگر رطوبت محض وجود داشته باشد، ماندگاری نیست و اگر خشکی محض هم باشد ماندگاری نیست. اگر سرمای محض باشد ماندگاری نیست و اگر حرارت محض هم باشد ماندگاری نیست. این اعتدال در نهاد همه موجودات و در نهاد همه ذرات عالم جریان دارد.
انسان بدون اعتدال به هدف نمیرسد
موجود بیقرار به هدف نمیرسد. انسان هم از این قاعده مستثنا نیست. در نهاد انسان هم اعتدال قرار دارد؛ اگر اعتدال در وجود انسان نباشد انسان به سعادت نمیرسد انسانهای غیرمعتدل که دچار افراط و یا تفریط هستند حتماً به ساحل سعادت نمیرسند و در بین راه منحرف میشوند؛ لذا اعتدال یک حقیقت مرتکز در هستی است.
اعتدال محبت تکوینی و تشریعی پروردگار عالم است. همانطور که در نظام تکوین این اعتدال قرار گرفته است در نظام تشریع هم اعتدال وجود دارد؛ وَ عَلَی اللَّهِ قَصْدُ السَّبِیلِ یعنی راه معتدل و راه مقتصد و راه میانهای که از افراط و تفریط به دور باشد؛ در نظام طبیعت راه غیر معتدل هم وجود دارد. برخی از راهها راه درست و راه درمان راه «وسطا» و راهی که انسان را به سعادت میرساند نیست.
فرمودند «الْیمِینُ وَ الشِّمَالُ مَضَلَّهٌ وَ الطَّرِیقُ الْوُسْطَی هِی الْجَادَّهُ عَلَیهَا بَاقِی الْکتَابِ وَ آثَارُ النُّبُوَّه» چپ و راست و یمین و یسار انسان را به هدف نمیرساند. لذا هم در نظام تکوین جریان اعتدال مستقر است و هم در نظام تشریع. اگردر گوشه عالم سرماست در گوشهای گرماست. اگر در گوشهای سبزی و خرمی است در گوشهای دیگر خزان است.
این آمد شد روزگار و این فصول همه و همه بر اساس یک اعتدال است. خدای عالم امکان اعتدال را حتی برای کشتی در دریای طوفان زده هم قرار داده است. امکانی فراهم کرده و ساز و کاری ایجاد کرده است که اگر انسان در کشتی باشد و کشتی هم دچار طوفان دریا شود باز برای او راه اعتدالی وجود دارد. آنانی که دریانورد هستند، میتوانند راه اعتدال را برای این کشتی فراهم کنند. این مسئله در جهان انسانیت هم به گونهای دیگر مطرح است؛ لذا همانطور که خدا در نظام تکوین اعتدال را در هستی قرار داده است، در عالم تشریع هم اعتدال و میانه روی و قصد السبیل وجود دارد؛ و علی الله قصد السبیل.
گاهی اوقات این بیانات قرآنی با تعجب و شگفتی همراه است خدای عالم فراتر از هر قانون و خود قانون آفرین و ملاک آفرین است که «الحق من ربک»؛ اما به حدی یک امر ضرورت دارد و حتمی است که خدای عالم آن را به جد به عهده گرفته است و در مقام عمل به آن متعهد است؛ «کتب علی نفسه الرحمه» خدا آن چنان به رحمت متعهد شده است که گویا این رحمت دارد بر عالم حکومت میکند و خدا به آن ملزم است و از جایی این قانون و این ملاک برای او الزامی شده است. در حالیکه این رحمت در مقام فعل است و خدا از جایگاه ذات خود برای جایگاه فعل خود الزام آور شده است.
همانطور که فرمود کتب علی نفسه الرحمه و از جایگاه ذات برای جایگاه فعل رحمت الزامی شده است از جایگاه ذات در مقام فعل هم اعتدال الزامی شده است و الله قصد السبیل.
خدای عالم این راه اعتدال را در فضای تشریع قرار داده است؛ چون افراط و تفریط نه در ذائقه ذاتی بشر قابل قرار دادن است و نه انسان بر مبنایی به غیر از قصد السبیل میتواند به هدف برسد.
از کلمات حکیمانه که خداوند آن را از زبان لقمان به بشر میآموزد اعتدال است. حضرت لقمان به فرزندش میفرماید وَٱقصِد فِی مَشیک،
در زندگی خود اعتدال و اقتصاد را به درستی رعایت کند این مشی فقط راه رفتن نیست؛ بلکه به معنای شیوه زندگی است در زندگی خود و در نحوه معاشرت خود و در اخلاق و رفتار و کردار خود همواره اعتدال را مشی خود قرار ده.
لذا اقتصاد و اعتدال همواره مورد تاکید الهی است و انسان باید مسیر خود را در مسیر زندگی این گونه طی کند.
خدایا عالم وقتی که جریان مسیحیت را ذکر میکند میفرماید ما به قوم مسیح همه آموختههای لازم را دادیم و اینها اگر به دستورات انجیل عمل میکردند موفق بودند و یک عده هم به عنوان امت مقتصد شناخته شدهاند. یک عده به افراط و تفریط کشیده شدند؛ یا به دنیا گرایی رو آوردند یا به رهبانیت؛ اما یک بخش قابل توجهی از مسیحیت امت مقتصد بودند. اینها اعتدال و میانه روی را حفظ کردند و این مورد تشویق الهی است.
نباید در عبادت هم افراط و تفریط داشت
خداوند مسیحیان دارای اعتدال را تشویق میکند؛ حتی در عبادت افراط و تفریط جا ندارد و انسان باید خدا را عبادت کند اما افراط و تفریط در آن محکوم است. غلو و در معرفت میتواند برای انسان کفر و یا شرک داشته باشد.
معتزله و اشاعره مسائل اعتقادی خود را بر اساس افراط و تفریط سامان دادند. جبر و تفویض بر اساس عدم اعتدال شکل گرفته است. راه یابی به این موضوع که خدای عالم در نظام هستی چگونه هم خود حضور دارد و هم انسانها حضور دارند بر مبنای اعتدال قرار دارد.
اعتدال در سراسر قرآن وجود دارد. خداوند عالم شریعت و دین را قرار داد، در مقابل دین انسانها به سه دسته تقسیم شدند؛ و منهم ظالم بنفسه، و منهم مقتصد، و متهم سابق الخیرات.
انسانها در مقابل حقایق و واقعیتها به سه دسته تقسیم میشوند گروهی کسانی هستند که با افراط یا تفریط و یا زیادهروی در جانبی به خود ظلم میکنند. خدا میفرماید ما میراث بزرگ هدایت را برای انسانهای شایسته فراهم کردهایم. ما قرآن را به بندگان شایسته عطا کردیم «الذین اصطفینا من عبادنا» اما گروهی به خود ظلم کردند. به بیان حضرت علی علیه السلام اینها یا مفرط هستند یا مفرّط، یا اهل زیاده روی هستند یا تفریط. اینها خسارت میبینند؛ اما دسته دیگر معتدل و میانه رو هستند. اینها از افراط و تفریط نجات پیدا میکند. البته عدهای بر اساس همین اعتدال راه سبقت را پیش گرفتهاند. در مسیر اعتدال هستند اما در انجام کارهای خیر و گوی سبقت را از دیگران ربودهاند اینها سابقوا الی الخیرات هستند. راه فقط یکی است و آن اعتدال است و طرفین این اعتدال منحرف هستند.
سخن از فرهنگ قرآن است سخن از موضوعی است که به عنوان یک فرهنگ عمومی برای جامعه مطرح است. خداوند جامعه را بدون اعتدال ناموفق میداند. اگر بخشی از افراد مقتصد باشند و بخشی دیگر نه، جامعه موفق نخواهد بود. ممکن است فردی در حیات فردی خود بر اساس اعتدال کار درستی انجام دهد اما اگر جامعه و امت این فرهنگ را بپذیرند جامعه موفق میشود و الا اگر زیاده روی مشی جامعه شود به سرانجام نمیرسد.
جامعه بدون اعتدال به مقصد نمیرسد
حضرت لقمان به فرزندانش فرمود اقصد فی مشیک، در معاشرت، در اقتصاد، در روابط خود و در زندگی و در تعامل با جامعه و محیط زیست خود اقتصاد را و میانه روی را لحاظ کن. باید اعتدال را به فرهنگ تبدیل کنیم و تا این اتفاق نیفتد موفقیت جامعه شدنی نیست.
نظام طبیعت نظام معتدلی است و همه بخشهای آن با وجود حرکت و با وجود تنوع و اختلاف با هم مخالفتی ندارند نکته مهم این است که اختلاف هست اما مخالفت نیست. خداوند میفرماید اختلاف فصول و اختلاف شب و روز نشانه اعتدالی است که ثبات را به همراه دارد. اگر اعتدال نباشد این بیقراری حتماً طبیعت را به زمین می زند. اگر جامعه بخواهد به موفقیت برسد و اگر ما میگوییم در نظام جمهوری اسلامی آمدهایم جامعه را به رستگاری برسانیم و برای جهان چنین برنامهای داریم باید اعتدال را به فرهنگ در جامعه تبدیل کنیم. لذا فرموده است مِنْهُمْ أُمَّهٌ مُقْتَصِدَهٌ
امت یعنی یک جریان اجتماعی عام که هدفی مقدس را دارد و با آهنگ یگانه حرکت میکند. اگر حرکت و آهنگ یگانه نباشد امت نخواهد بود شکل گیری امت به هدف مشخص و واحد و یکسانی آهنگ است.
اگر بخشی از جامعه بر اساس اعتدال حرکت کند و بخشی بر مبنای تفریط و بخشی دیگر بر مبنای افراط جامع به نتیجه نمیرسد و سر این که امروز جامعه ایران اینگونه طوفان زده و متلاطم است همین است.
اینکه در برابر هجمههای رسانهای و دشمنیهای جهان اینگونه کشور را ناآرام میبینیم و شقاق و نفاق و دورویی و چند روی را میبینیم برای این است که جامعه به فرهنگ اعتدال نرسیده است و خودش را به یک نظام اعتدالی اجتماعی نرسانده است.
آیت الله هاشمی رفسنجانی بر اعتدال اصرار داشت به ویژه در دهه اخیر که افراطها و تفریطهای زیادی را مشاهده میکرد؛ او خودش مورد حجمه افراطیون راست و چپ بود. او خورده هر دو نوع افراطی بود که در جامعه وجود داشت. لذا این انسان زخم خورده و درد آشنا و کسی که همه جریانها را در بدنه سیاسی کشور مشاهده میکرد به اعتدال اصرار داشت. لذا فرهنگ اعتدال را باید به جامعه از جایگاه قرآن آورد.
افراطیان مسئول انشقاق جامعهاند
اگر قرآن امت وسط را برای جامعه اسلامی برگزیده است و فرموده است و جعلناکم امه وسطا لتکونوا شهدا علی الناس، برای این است که اعتدال فرهنگ قرآن است این اراده الهی است اعتدال مطالبه پروردگار از یک جامعه انسانی است کدام جامعه میتواند امت وسط باشد و همگان را بتواند راهنمایی کند آیا غیر از جامعه معتدل است
کسانی که جامعه را به این شقاق و نفاق رساندهاند و با افراط و تفریط به جان این جامعه افتادند و این جامعه عزیز ایرانی را که در تاریخ به نام جامعه معتدل شناخته شده بر هم زدند مسئولاند.
کسانی که با سبغه افراط به جامعه آمدهاند مسئول این حوادث هستند. اینها منشاء شقاق و نفاق در جامعه هستند اگر ما بخواهیم به فرهنگ قرآنی مراجعه کنیم باید به اعتدال توجه کنیم که این این فرموده قرآن است.
ما از یک طرف ادعای جهانی شدن داریم و خود را برتر میدانیم، تردیدی نیست است که الاسلام یعلو و لایعلی علیه، اما برای تحقق نموداری این تعالی در جامعه جهانی باید به اعتدال پناه ببریم. ما گمان میکنیم بلند مرتبه بودن اسلام برای تحقق آن کفایت میکند. الاسلام یعلو و لایعلی علیه خبری است که با انگیزه انشا بیان شده است. یعنی خداوند فرموده است اما برای ایجاد این سخن باید راه اعتدال را پیش بگیریم که خود خداوند فرمود و کذلک جعلناکم امه وسطا.
خداوند هم قصد السبیل را برای خود برگزید و هم جامعه را به امت وسط بودن سفارش کرد.
علو اسلام با اعتدال محقق میشود
امت وسط بودن یعنی هدف و آهنگ واحد داشتن؛ نمیشود جامعهیی متزلزل و مضطرب باشد و بخشی به افراط و بخشی به تفریط مسیر بپیمایند و به نجات برسد. برای رسیدن به امت وسط بودند و برای تقویم رجحان امت اسلام بر سایر امتها باید فضیلت اسلام را در جامعه پیاده کنیم و آن اعتدال است.
قرآن میفرماید وَجَعَلناکم شُعوبًا وَقَبائِلَ لِتَعارَفوا ۚ إِنَّ أَکرَمَکم عِندَ اللَّهِ أَتقاکم ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ؛ تنها چیزی که ملاک برتری است تقواست آن هم تقوای عندالله و نه تقوای نزد مردم. بنابراین ما کسی نیستیم که خود را بر سایر اقوام و ملل برتر بدانید. بلکه این اقتصاد است که سبب برتری میشود.
«الاسلام یعلو و لا یعلی علیه»، هر جامعه و هر ملت بر مملکتی که اسلام را بپذیرد و فرهنگ اعتدال را در خود جا بدهد آن جامعه توفیق آن را دارد که «الاسلام یعلو و لا یعلی علیه» را به جهانیان معرفی کند اگر ما بودیم و این توفیق را داشتیم ما و الا سایر کشورها با این آهنگ آشنا خواهند شد. اللهم اجعلنی ممن تنتصر به لدینک پ لاتستبدل بی غیری.
اگر ما میخواهیم به چنین جایگاهی برسیم باید شاخص اعتدال را به عنوان شاخص امت وسط بودن بپذیریم. این میانهروی همان قصد السبیل است که خدای عالم در نظر گرفته است.
جامعه ما به شدت آسیب دیده است
به ارزشهای خودمان برگردیم. ایران با اعتدال توانسته هزاران سال در نظام بشری جایگاه تمدنی و اخلاقی خود را حفظ کند. جامعه ما به شدت آسیب دیده چون از این اعتدال در همه بخشهای نظری و عملی به در آمده است. حیثیت اجتماعی اعتدالی ما فرو کاسته شده و دچار افراط و تفریط شده است. باید به فرهنگ اعتدال برگردیم و بدانیم فرهنگ اعتدال آهنگی عمومی برای پیشرفت است. نمیشود ما یک عدهای را تقویت کنیم و بگوییم پیشرفت کشور در تقویت این عده است. نمیشود عدهای را در حوزه بپرورانیم و بگوییم اینها مایه پیشرفت حوزه هستند یا عدهای را در دانشگاه بپرورانیم و به آنها امکانات دولتی بدهیم و بگوییم اینها تولید کنند و بعد بگوییم کشور در حال پیشرفت است. اینها شدنی نیست این عدم توازن خود مایه سقوط است. همان کسانی که از این پیشرفتها دم میزنند خودشان منشاء سقوط خواهند شد چه در حوزه باشند و چه در دانشگاه باشند و چه در بازار باشند و چه در مزرعه باشند.
باید فرهنگ عمومی را در فضای یک آهنگ اعتدالی برای همه افراد جامعه به صدا در بیاوریم و همه افراد جامعه را اینگونه فرا بخوانیم. آنگاه است که آن توازن لازم شروع میشود و الا یک جامعه کاریکاتوری خواهیم داشت. بخشی از جامعه به سلسلهای از امکانات مسلح میشوند و ممکن است حرفهایی بزنند اما بدنه جامعه و بخشهای مختلف جامعه از آنها بهرهای نخواهد داشت و این هرگز نمیتواند یک ملت و یک جامعه فکور و عاقل را که سابقهای درخشان درحوزه فکر و تمدن دارند به جایگاه حقیقی خود برساند.
هر رادیکالیزمی یک لیبرالیسم را به همراه دارد
در تاریخ مرز اعتدالی شرق را ایران میدانند و مرز اعتدالی غرب را یونان. ما ایرانیان را به صاحبان فرهنگ اعتدال میشناختند. نگذاریم این فرهنگ از ما سلب شود و ما به بیماری افراط یا تفریط مبتلا شویم. که هر رادیکالیزمی یک لیبرالیسم را به همراه دارد. بخش زیادی از کسانی که هجرت کردند، اهل هجرت نبودند. اهل دور شدن از سرزمین ایران اسلامی نبودند؛ بلکه افراط گرایان و آنان که افراط را در جامعه حاکم کردند و دیگران را آزار دادند آنها را به هجرت مجبور کردند. از خسارتهای سنگینی که این افراط گری جامعه ما به ایران زده و بعدها آن را متوجه خواهیم شد همین مساله است.
شکسته شدن خط اعتدال احساس امنیت را از جامعه میگیرد. در جامعهای که در آن احساس سعادت نشود مهاجرت زیاد میشود. ما باید به فرهنگ خود برگردیم. به اعتدالی که در نهاد هستی قرار دارد احترام بگذاریم. به فرهنگ انسانی خود که همان اعتدال است توجه کنیم. در فرهنگ قرآنی ما و بیانات وحیانی ما اعتدال لحاظ شده است و این امری است که علانیت وحیانی برای ما تثبیت میکند.
آیت الله هاشمی بزرگ مرد سیاست اخلاق و صبوری بود و در نهایت هم در غربت و تنهایی بود. شعارهایی را در جامعه اسلامی احیا کرد. از سرآمدان بحث اعتدال بود. فرهنگ قرآن را به یادگار نهاد و از جمله جهات اصیل فرهنگ قرآن اعتدال است. بکوشیم این سرمایه انسانی و دینی و قرآنی و انقلابی را پاس بداریم و دوباره ایران را بسازیم و با فرهنگ اعتدال این جامعه را به آن اصالت خود و به گویه های فرهنگی و تمدنی خود برگردانیم و مطمئن باشیم هیچ تردیدی وجود ندارد که اگر جامعه اسلامی بخواهد در اوج قدرت باشد و پرچم علو اسلام را در جهان به اهتزاز درآورد، باید بر قرارگاه اعتدال بایستد و از افراط و تفریط در همه جوانب؛ در علم و عمل و نظائر آن دوری جوید.
اعتدال یک اخلاق زیستی است و در حوزه حکمت عملی قابل بحث و بررسی است و عقل عملی عهده دار آن است. باید آن را به جامعه رساند و از قرآن تعالیم ارزشمندی را در این باب آموخت. آرزومندیم که خدای عالم این روح بلند آیت الله هاشمی رفسنجانی را با قرآنی که یارو رفیق زندان و هم سلولی بود محشور گرداند
سلام میشه لینک داخل مطلبو چک کنید.برای من مشکل داشت.ممنون
مردم، هم احساس سعادت و هم خود سعادت را تقدیم شما و همکیشانتان کردهاند. آنهایی که تمکنی دارند، مهاجرت میکنند، اما آنانی که ندارند، در خود فرو میبرند تا روزی به سان آتشفشان برآید و همه چیز را بسوزاند.
در سعادت و احساس آن لذت ببرید …
اقا خیلی وبسایتتون عالیه
خسته نباشید ممنون به خاطر این مطالب کاربردی