ماهیت بحران اویغورهای چین، نزاعی قومیتی یا سرکوبِ اسلام و مسلمین؟ | سیدعلی بطحایی
بررسی رفتارهای دولت چین با اویغورهای مسلمان بیش از آنکه حاکی ازمبارزه با اسلام وسرکوب اسلام گرایی باشد، یک دغدغه قومی ونژادی است.
بنا به دغدغه شخصی و ارتقاء سطح شناخت از تحوّلات جهان اسلام با تمرکز بر معرفی لیست پانصدنفره از تأثیرگذارترین چهرههای شاخص جهان اسلام و سفارش مؤکد مدیریت محترم سایت وکانال تلگرامی علمی – تخصصی مُسلِمنا حجه الاسلام والمسلمین دکترمهدی فرمانیان مبنی بر پژوهش منصفانه و به دور از هیاهوهای سیاسی در مورد معرفی ویژه «مرد سال 2021 جهان اسلام؛ ایلهام توهتی» در دستور کار قرارگرفت تا دلایل انتخاب او به عنوان تأثیرگذارترین چهره سال از دیدگاه سالنامه اُردنی را واکاوی کنم.
در آغاز هدفم گردآوری و تحلیل اطلاعات در مورد معرفی شخصیت و عملکرد ایلهام توهتی بود، ولی آنچه مسیر نگارش این نوشتار را جور دیگر رقم زد، وجود اطلاعات ضدونقیض و موضع گیریهای دوپهلو درباره او، در بحران «اویغورهایِ مسلمانِ ساکن استان سین کیانگ در شمال غرب چین» بود.
پیشتر نیز در مورد عملکرد محمدتقی عثمانی در پاکستان و عمربن الحفیظ در یمن نوشته بودم و عملکرد توهتی هیچ سنخیتی با آن دو مسلمان تأثیرگذارجهان اسلام نداشت و حدس میزدم انتخاب او بخاطر مبارزات سیاسیاش است نه اقدامات علمی و فرهنگی.
تناقض در اطلاعات او تا آنجا بود که دولت چین او را یک مخلّ امنیت، آشوبگر وجدایی طلب میدانست و از سوی دیگر آمریکا و اتحادیه اروپا وی را میستودند و جایزه ویژه «ساخاروف» را که به چهرههای متمایل به گرایشات لیبرالی غرب اعطا میکنند را به وی دادند .
جایزه ساخاروفی که اصل پیدایش آن بیش از آنکه دغدغه علمی وفرهنگی باشد، انگیزههای سیاسی و خاص در متولیان آن مشهود است و زمینه پیدایش آن در جنگ سرد جهانی این امر را تقویت میکند.
این اطلاعات ضدونقیض در مورد ایلهام توهتی تا جایی بود که برخی منابع نیز در اصل مسلمان بودن وی تشکیک کردند و با بهانههای واهی او را خارج از دایره اسلام و به تعبیری مسلماننما معرفی میکردند.
در این کش وقوس شخصیت شناسی «ایلهام توهتی» متوجه شدم که در کشف عملکرد او، ابرهای سیاه سیاست برشناخت شفاف ایلهام سایه افکنده و مواجه دُوَل غرب با وی و محکوم کردن چین به بهانه نقض حقوق بشر در مواجه با ایلهام، یک مانع بزرگ غیرپژوهشی است.
موارد فوق من را مصصم کرد بجای معرفی شخصیت «ایلهام توهتی» تمرکز خود را در رفتارشناسی و تکیه بر مواضع او در مسئله اویغورها قرار دهم، تا شاید از این رهیافت متفاوت بتوانم کلاف سر در گم اطلاعات متناقض در مورد او را دقیقتر باز کنم و ممکن است از این راه جدید، نگاهی متفاوت به حوادث اویغورهای چین نیز برسم.
پیش از هر نکتهای بجاست از نظر «روش تحقیق» اشاره کنم که سنجش رفتار ومواضع «ایلهام توهتی» و از آن طرف عکس العمل دولتهای چین وآمریکا میتواند یکی از راههای مطمئن برای کشف صحنه غبارآلود وقایع اویغورها باشد و ممکن است از این رهیافت بتوان صحنه مکّدر وآمریکاآلودهٔ رفتار با مسلمانان چین را بدون صحنه سازی و مشاطه گری های سیاسی رسانهها رصد نمود.
ماجرای مطرح شدن توهتی با وقایع 13 تیرماه 1388 (8 جولای 2009) و آشوبهای خیابانی منطقه اورومچی (پایتخت استان مسلمان نشین سین کیانگ) پیوند خورده است.
نکته اینجاست که حوادث انتخابات 1388 در ایران و همزمانی آن با کشتار چین اجازه واکاوی دقیق این حادثه را نداد و عمق اختلافات قومیتی بومیان چینی (نژاد هان) با مسلمانان اویغور (نژادترک) موشکافی نشد و اخبار تلخ وقایع ایران در آن زمان، اجازه تدقیق در ماجرای اورومچی را نداد و در برخی محافل ومواضع، غلبه اسلامی بودن کشتار اورومچی بر نزاعهای قومی قبیلهای (هان- اویغور) سایه افکند و افکار عمومی اقناع درستی در این ماجرا نشدند و پرونده کشتار مسلمانان چین رنگ اسلامی به خود گرفت وگوی میدان اطلاع رسانی رسانهای مسلمانان اویغور را، خناسانِ اسلام ستیز ربودند. (اینجا را بخوانید)
بنا به گزارش «دویچه وله» نخستین واکنش رسمی ایلهام توهتی پس از کشتار ارومچی آن بود که وی با صراحت آن را مسئلهای قومی معرفی کرد و گفت:
در طول تاریخ همواره تنشهایی بین چینیهای نژاد «هان» و اویغورهای مسلمان «ترک» وجود داشته است، اما آن تنش هرگز به نفرت طرفینی تبدیل نشده است. من معتقدم که امروز اعتماد بین اقلیت اویغور و هان چینیها از بین رفته است ونفرت قومیتی درسطح بالایی است. (اینجا را بخوانید)
این استاد اقتصاد دانشگاه پکن که بنا به اطلاعات برخی منابع گرایشات کمونیستی هم دارد (!!!) سه سال پیش از این (سال 2006 میلادی) با مشارکت در سایت اویغورآنلاین به زبان چینی Uyghur Online با اقدامات دولت چین در تغییر ترکیب جمعیتی سین کیانگ مقابله میکرد.
در مصاحبهای که رادیو آسیای آزاد-موردحمایت آمریکا ودول غرب- توهتی اذعان کرد از سیاست دولت چین برای تشویق به مهاجرت کارگران نژاد هان، به منطقه خودمختار سین کیانگ اویغور و پدیده تبعید ومهاجرت زنان جوان اویغور به شرق چین اعتراض دارد.
بعد از این مواضع و محکومیت سرکوب وقایع ارومچی، وتمرکز توهتی به دلیل انتقاد از سیاستهای دولت چین در قبال اویغورها در سینکیانگ، از خانه خود به پکن احضار و بازداشت شد. وی پس از فشار و محکومیت بینالمللی در ۲۳ آگوست همان سال آزاد شد. با این همه وی در ژانویه ۲۰۱۴ بار دیگر دستگیر و پس از محاکمهای دو روزه، به زندان افتاد ودادگاه حکم مجازات ۱۵ سال زندان برای وی صادر کرد.
تا اینجا کار مواضع علنی ومبارزات قومیتی ایلهام توهتی در بسترسازی واقدامات عملی جدایی طلبانه استان سین کیانگ پایان پذیرفت و از اینجا به بعد نوبت اقدامات رسانهای و نهادهای بین المللی در مورد اوست که به اتهام نقض حقوق بشر پرونده وی را باز گذاشتند و به بهانههای سرکوب حقوق بشر در چین جوایزی را درسالهای 2019 و 2018 به توهتی دادند.
از طرفی با بررسی مواضع وعملکرد توهتی و عکس العملهای متفاوت دول چین و آمریکا در این بحران، آنچه به ذهن متبادر میشود این است که ایلهام با مشاهده رفتارهای چینیان نژاد «هان» با ترکهای نژاد «ترک» و مسلمان اویغور و نهیب به سیاست دولت چین مبنی بر تغییر ترکیبب جمعیتی سین کیانگ با مهاجرت تشویقی هانها به سین کیانگ وتبعید اجباری اویغورها به استانهای دیگر آن را سیاستی معارض با استقلال خودخواسته سین کیانگ میدانست.
از آن طرف دولت چین خوب میداند که اگر با برنامه ریزی و تغییرترکیب جمعیت نژاد هان در سین کیانگ را تحت کنترل خود در نیاورد فرجام استان سین کیانگ همانند کشمیر یا سوریه خواهدبود.
بنابراین میتوان گفت که بررسی رفتارهای دولت چین با اویغورهای مسلمان بیش از آنکه حاکی ازمبارزه با اسلام وسرکوب اسلام گرایی باشد، یک دغدغه قومی ونژادی است.
دولت چین با هر گونه نمادسازی اسلامی که احساس استقلال را در اویغورهای چین پررنگ کند، اعم از تغییر چهره مساجد و غلبه نمادهای چینی در مساجد و مقابله با شعایر را در راستای سرکوب استقلال طلبی پیگیری میکند، نه سرکوب اسلام و مسلمانان.
نگارنده معتقد است با طرح فرضیهای خیالی بهتر میتوان این نزاع را جور دیگر بازسازی کرد.
برفرض که اگر بجای مسلمانان ساکن سین کیانگ، مسیحیان و یهودیان اهالی استان سین کیانگ بودند وداعیه استقلال طلبی سر میدادند، با چنین اقداماتی مشابهی از طرف دولت چین مواجه میشدند و در این راستا مسجد وکلیسا و کنیسه وحجاب واردوگاه های کار اجباری موضوعیتی ندارد و نمیتوان همه رفتارهای ظالمانه دولت چین را به منحصر اسلام ستیزی تفسیر کرد.
آنچه در ذهن حاکمان چین میگذرد، مخالفت با اسلام نیست؛ بلکه سرکوب حس استقلال طلبی در سرزمین چین است.
در پایان باید اشاره کنیم که سرکوب مظلومین اویغور و رفتارهای خشن دولت چین با آنها امری محکوم و مطرود است و ایجاد محدودیتهای سخت برای اعمال ومناسک مذهبی وآموزش اجباری زبان چینی وحقوق اساسی چین به اویغورها در اردوگاهها نشان از سیاستهای یکجانبه گرایانه دولت کمونیستی چین دارد و به عنوان یک جریان عدالت خواه و مبارز با ظلم- که مهمترین رکن اسلام الحَرِکی است- در هر پوششی باید آن را محکوم کرد و نبایدچشم را بر ظلم آشکار بر مسلمانان چین بست، ولی از طرفی نیز تحریکات استقلال طلبانه اویغورهای ترک چین مشهور به ترکستان شرقی و سیگنالهای قومیتی- نژادی ترکیه بخاطر احیای خلافت ازدست رفته عثمانی را نیز نمیتوان نادیده گرفت.
بهنظر میرسد پایدارترین راه برای احقاق حقوق مظلومین اویغور یا تجدید نظراساسی در سیاستهای نژادپرستانه چین مبنی بر غلبه و تفوق نژاد «هان چینی» بر نژاد «ترک اویغوری» باشد و در صورت عدم رعایت عدالت در این مسئله توسط دولت چین، رجوع به دموکراسی وهمه پرسی راهی مناسب برای پایان این منازعه قومی و نه اسلامی باشد.
*سیدعلی بطحائی (طلبه حوزه علمیه، دانش آموخته دکتری مذاهب کلامی، مدرس دانشگاه ادیان ومذاهب وجامعه المصطفی العالمیه)
ایمیل [email protected]
پس با این حساب نباید به دولت چین اعتراض کرد و اجازه داده شود مسلمانان را سرکوب کند چون نیتشون مبارزه با اسلام نیست!!!!!