نگاهی به کتاب «شیعه شناسی»
مولف کتاب «شیعه شناسی»: مهمترین ویژگی کتاب نگاه وحدت آمیز آن و طرح بحث «عرفان اسلامی» است. بسیاری از مستشرقان عرفان اسلامی را به ادیان و مذاهب دیگر ربط دادهاند، اما در این کتاب تبیین شده که عرفان اسلامی ریشه در قرآن و سیره پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) داشته است.
نشست نقد و بررسی کتاب «شیعه شناسی»، چهارشنبه 8 اردیبهشتماه با حضور سیدابوالحسن مخزن موسوی، مؤلف این کتاب و محمد اخگری، مؤلف و استاد دانشگاه در سرای اهل قلم خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.
سیدابوالحسن مخزن موسوی در این نشست با اشاره به فراز و نشیبهای تاریخ شیعه از صدر اسلام تاکنون گفت: آنچه که من را برای ورود به این عرصه و تدوین این کتاب وادار کرد، هم بررسی تاریخ صدر اسلام و هم بررسی روند تاریخی تا زمان حال و همچنین شرایطی که جهان امروز دارد، نه فقط جهان اسلام بود و اگر بخواهم جمعبندی از بررسیهایی که در این کتاب صورت گرفته اشاره کنم، این است که پیامبر(ص) یک دین بیشتر نیاوردند و اسمش را اسلام گذاشتند و مذاهب مختلف از منظر آورنده شریعت موضوعیت ندارند و آنچه موضوعیت دارد، دینی است که پیامبر(ص) بهعنوان دین اسلام آورده و مهر استاندارد این دین را هم «حدیث ثقلین» بهعنوان میراث بزرگش قرار داده؛ یعنی هرجا مسلمانان به این دو میراث بزرگ «قرآن» به عنوان ثقل اکبر و «اهل بیت(ع)» به عنوان ثقل اصغر متمسک شدند، همان اسلامی است که پیامبر(ص) آورده و اگر کسی بگوید که من عاشق پیامبر(ص) هستم، اما به نسخهای که پیامبر(ص) نوشته عمل نکند، محل بحث است.
وی اظهار کرد: اسلامستیزان با اصل اسلام نمیتوانند بهصورت مستقیم مبارزه کنند، باید از حواشی شروع کنند. سوار شوند و موجسواری کنند تا بتوانند به مقصد خود برسند. چون دین اسلام اکمل ادیان است و دین تحریف نشده است. بنابراین به دنبال این هستند که اصل اسلام را بزنند و معتقدند در این صورت بقیه ادیان را هم از بین بردهاند؛ یعنی بحث شیعه و سنی نیست، بحث اصل ادیان توحیدی است و به این تشخیص رسیدهاند که جوهره اکتیو در اسلام که معروف به شیعه است را باید از بین ببرند و به نظر آنها این اندیشه بیشتر تزاحم دارد و عنصری که توانسته این معنا را همراهی کند، عنصر جهل است. اگر تاریخ را بررسی کرده و از آدمهایی که از نظر دینی مسلمانند اما از نظر مذهبی میگویند پیرو مذاهب مختلف هستیم سؤال کنید، اطلاعات درستی از شیعه ندارند.
مؤلف کتاب «شیعهشناسی» در ادامه به مصاحبهای که چند روز پیش آقای مایکل برانت، مسئول مرکز شیعهشناسی سازمان سیا انجام داده بود اشاره کرد و افزود: وی در این مصاحبه برنامههایی که از قبل تدوین شده بوده بیان کرد و برخی مستنداتی که ارائه شده بود بعداً از گوگل حذف شد، چون این مصاحبه یک افشاگری علیه سازمان سیا و سرویسهای جاسوسی بود. در این مصاحبه برنامه ریزی ها را از قبل از انقلاب تعریف کرده تا به زمان حال رسانده و که برنامهها را ذکر کرده و در نهایت به این نتیجه رسیده که باید مرکز شیعهشناسی در سازمان سیا وجود داشته باشد و من در این کتاب ذکر کردم که با سه نگرش مراکز شیعهشناسی در دانشگاهها، مراکز علمی و مجامع سیاسی تأسیس شدهاند و بیشترین اقبال برای این کار را کسانی داشتهاند که میخواستند ببینند چگونه میشود اسلام را تخریب کرد.
وی عنوان کرد: کتاب از سه منظر محققانه، روشنگرانه و دیگری از موضع تخریب تألیف شده و هرکدام از اینها توضیحات اجمالی دارد. یکی از مأموریتهای کتاب این است که شیعه درست شناخته شود و به درستی معرفی شود. متأسفانه مشاهده میشود، عدهای اجیر شدهاند بهعنوان مفتی فتوا دهند که شیعه کافر و مهدورالدم است و فتاوای زیادی هم صادر شد که کشتن شیعیان را جایز اعلام کردند و در واقع با یک تیر دو نشان زدند. هم کافر اعلام کردن شیعه و هم اینکه با حکم و فتوای مسلمانان به عنوان مفتیان اسلامی فتوا دادند شیعه کافر است و این یک اقدامی بود برای تخریب شیعیان در حالی که از خود مسلمانان استفاده کردند و خودشان را درگیر نکردند.
مخزن موسوی گفت: در ادامه این اتفاقات، تصمیم گرفته شد، افراد بیسواد و کمسواد بر ضد شیعه مسائل تفرقهانگیز بنویسند و یک جبهه تمام عیار برای مقابله با مرجعیت شیعی ایجاد کردند و مصوب شد، شیعیان به عنوان گروههای خشونتطلب معرفی شوند؛ یعنی اول اسلامهراسی، بعد شیعههراسی و در دل شیعههراسی، ایرانهراسی را فعال کردند که اتفاقات بعدی را رقم زد.
وی بیان کرد: مایکل برانت در ادامه به پیروزی انقلاب اسلامی اشاره میکند که به منزله زلزلهای در مسیر تلاشهای سازمان سیا بود که این طرح بلندمدت را که از سالها پیش آغاز شده بود و هدف آن تسلط بر کشورهای اسلامی بود از هم پاشید و در بخش دیگر از صحبتهایش میگوید: «با پیروزی انقلاب اسلامی، نفرت از غرب در کشورهای دیگر نظیر لبنان و پاکستان افزایش یافت و شیعه قویتر شد». همچنین در سال 1983 در کنفرانسی که با حضور مقامات بلندپایه سیا و نماینده سرویس جاسوسی انگلیس تشکیل شد، به این نتیجه رسیدند که انقلاب ایران فقط نتیجه طبیعی سیاستهای شاه نبود، بلکه واقعیتهای دیگر مطرح بود و آن مرجعیت شیعی و شهادت امام حسین(ع) است. مایکل برانت در این مصاحبه میگوید که طرح سازمان سیا برای نابودی شیعه در سه مرحله مطرح شد، یکی جمعآوری اطلاعات بود که بشناسند شیعه چه هست. دیگری اهداف بلندمدت و اهداف کوتاه مدت بود که برای طرح اول پژوهشگرانی به کشورهای مختلف فرستاده شدند که تحقیقات بعضی از اینها را به عنوان رساله دکتری پذیرفتند.
مؤلف کتاب «شیعه شناسی» اظهار کرد: بزرگترین خدمتی که آمریکا با بوجود آوردن داعش کرد این بود که به خود بزرگان اهل سنت ثابت کرد که شیعه خشونتطلب نیست، کمااینکه بزرگان اهل سنت به اشکال مختلف اعلام کردند که از داعش برائت میجوییم و اگر به تاریخ برگردید میبینید که پیدایش وهابیت نیز توسط انگلیسیها با ذائقه اهل سنت بوده، منتهی با ایدئولوژی محمد عبدالوهاب که مشابه این پروژه را در ایران با عنوان مرکز شیعی بهائیت راه انداختند و مادر هر دوی اینها سرویسهای جاسوسی انگلیسی است. بازخوانی و تبلیغ این بحثها خیلی اهمیت دارد که بزرگان اهل سنت متوجه باشند که سوار موجی که آنها درست کردند نشوند.
وی تصریح کرد: مشخصه بارز این کتاب این است که منابع این کتاب بالای 85 درصد از منابع اهل سنت است و در این کتاب اثبات شده که پیامبر(ص) کلمه شیعه را استفاده کرده و شیعه را با عنوان اسلام که مهر استاندارد ثقلینی دارد معرفی کرده است. همچنین بحثی که در دل مباحث این کتاب مطرح شده، بحث امام زمان(عج) به عنوان عترت زمان حال است و با منابع اهل سنت اثبات شده که امام زمان(عج) باید حضور داشته باشد که هم حدیثی و هم عرفانی است؛ یعنی در واقع در این کتاب شیعه را از منظر عرفانی نیز معرفی کردهام.
محمد اخگری نیز در این نشست ضمن بررسی موضوعات کتاب «شیعهشناسی» گفت: دنیای امروز نسبت به دنیای دیروز با توجه به وضعیت رسانهای که پدید آمده و حوزه تبلیغی که در جهان جریان پیدا کرده مخصوصاً با فضای شبکههای اینترنتی در شرایطی به سر میبرد که با گستره زیادی از اطلاعات روبروست و نسل جوان نمیداند چه اطلاعاتی برای او مناسب است و این طغیان اطلاعات به معنای افزایش آگاهی نیست و حتی گاهی تأثیر عکس داشته و نمونه این را در همین قضیه بحث تکفیر دیدیم که یکی از بسترهای گروه داعش و تکفیری همین شبکههای مجازی بوده، بنابراین در شرایط فعلی نیاز به تولیداتی داریم که با مخاطب امروز ارتباط برقرار کنند. طبیعتاً مطالعات شیعی سابقه طولانی در جهان اسلام داشته و با گروه استعمار در جوامع اسلامی به بحث تفرقهافکنی بین مسلمانان دامن زده شده و بعد از 11 سپتامبر شاهد موجی از اسلامستیزی و اسلامهراسی هستیم که دامنه آن افزایش مییابد و به جابجا شدن دوست و دشمن میانجامد تا جایی که برخی کشورهای مسلمانان رابطه خود را با رژیم صهیونیستی عادی میکنند و همین کشورها با ایران مخالفت میکنند که علل مختلفی میتواند داشته باشد که یکی از آنها عدم شناخت و آگاهی نسبت به شیعه و اسلام است.
وی اظهار کرد: اگر به دو نامه که مقام معظم رهبری خطاب به جوانان اروپا و آمریکا نگاشتند، توجه کنید در هردوی آنها اشاره میکنند که اگر میخواهید اسلام را بشناسید به خود منابع اصیل اسلامی و خود قرآن مراجعه کنید و زندگی پیامبر(ص) را مطالعه کنید و در نامه دوم بحث داعش را مطرح میکنند که زائده استعمار و تفرقه است و ادامه دادن جریان تفرقه میان مسلمانان است که تبعات منفی آن را هم در جهان اسلام میبینیم و از طرف دیگر به رسانههای غربی فرصت میدهد که چهره منفی از اسلام ارائه دهند.
اخگر با تأکید بر اینکه مطالعات اسلامی فقط مختص کشورهای ما نیست، گفت: در کشورهای غربی، اسلامشناسی پیشینه زیادی دارد و امروزه کتابهای درسی که در کشورهای اروپایی برای آموزش و تعلیم اسلام نوشته میشود توسط اسلامشناسان و شرقشناسان غربی نوشته میشود و در ادبیاتی که تولید میکنند آن شناختی که توقع داریم از اسلام و شیعه حاصل شود، وجود ندارد. بنابراین کتاب شیعهشناسی و کتابهای دیگر از این دست که وحدت میان مسلمانان را مد نظر قرار داده بسیار مورد نیاز است.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: مهمترین ویژگی کتاب این است که با نگاهی به موضوع «وحدت»، مباحث را جمعبندی کرده و دومین موضوعی که به آن اشاره شده بحث «عرفان اسلامی» است که خیلی از مستشرقان آن را به ادیان و مذاهب دیگر ربط دادهاند، اما در این کتاب تبیین شده که عرفان اسلامی ریشه در قرآن و سیره پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) داشته است و در بخشهایی از کتاب دعای ابوحمزه و ادعیه ماه رمضان که به وقت سحر و شبهای قدر میخوانیم آورده شده که وقتی اینها را بررسی کنیم میبینم که عرفان ناب اسلامی در ادعیه، سیره اهل بیت(ع) و اسرار عبادات است. همچنین بحث «ولایت» و «منجی آخرالزمان» مطرح شده که بحثهای جذابی است. البته شاید اگر در کتاب به بحث «فقه» هم بهعنوان یکی از فصلهای کتاب با صراحت بیشتری پرداخته میشد، بهتر بود.
منبع: ایبنا