صداوسیما و معنویت اباحهگرانه| مریم هدایت
برنامه زندگی پس از زندگی، از شبکه چهار سیما، پیش از افطار در ماه رمضان پخش میشد و در آن با دعوت از یکی از کسانی که ادعا میشد تجربه نزدیک به مرگ داشتهاند، خاطرات آنها با پرسشهایی هدفمند از سوی مجری برنامه گزارش میشد. این برنامه و مواردی شبیه آن که در دیگر شبکهها هم اجرا و پخش میشد به نظر میرسد کم کم به رویکرد غالبی صدا و سیما در معنویتگرایی تبدیل شدهاست.
زندگی پس از زندگی، عنوان کتابی از نویسنده و روانپزشک آمریکایی ریموند مؤدی است و تجربه نزدیک به مرگ (NDE) هم عنوان پژوهشی است که وی پایهگذار آن بود پس “تجربه نزدیک به مرگ” مفهومی برگرفته از ادبیات اسلامی نیست.
طبق آیات قرآن کریم و روایات، پس از مرگ راهی برای بازگشت به این دنیا وجود ندارد و پس نمیتوان این تجربیات را مرگ دانست. از دید آن متون، نمیشود کسی از دالان مرگ بگذرد و دوباره به این جهان برگردد. در آیات قرآن کریم، درخواست بازگشت به دنیا بدون پاسخ یا با رد شدید مواجه شدهاست. (سوره اعراف، آیه ۵۳؛ سوره مؤمنون آیات ۱۰۶ تا ۱۰۸؛ سوره فاطر، آیه ۳۷) همین عدم بازگشت در روایات هم تصریح شدهاست از جمله روایتی از امام صادق علیهالسلام که فرمود: هنگامی که جان مؤمن، در حال احتضار به حلقوم رسد، مقام و منزل خود را در بهشت میبیند و میگوید: مرا به دنیا باز گردانید تا آنچه را دیدم برای اهل دنیا خبر دهم. به او گفته میشود: راهی برای آن نیست. (الکافی، ج ۳، ص ۱۳۵)
بنابراین آن تجربیات، اساساً مرگ نیست و وقتی آن تجربیات را نتوان مرگ دانست، تسری دادن آن برای مرگ و شرایط پس از آن نادرست است.
در علم پزشکی نیز، چنان که مجری برنامه بارها میگوید از نگاه غالب متخصصان اعصاب و روان، جراحان مغز، روانپزشکان و روانشناسان، این تجربیات ناشی از ضربه مغزی، عمل جراحی، شوک حاصل از کما، عوارض جانبی داروها، بیهوشی و … دانسته میشود.
پس نه پزشکان و نه نصوص دینی، این پدیده را مرگ نمیدانند و اگر چنین است، نمیتوان مرگ و قضایای پس از آن را به این پدیده شبیه دانست.
آنچه در این برنامه و توسط این برنامه ترویج میشود در تقابل با آیات و روایات بسیاری است که در وصف مرگ و سکرات موت است.
آیاتی که رسیدن جان به حلقوم را توصیف میکند، حال محتضر را دگرگون و سکرات موت را گوشزد میکند و از به هم پیچیدن پاها که کنایه از شدت و سختی آن حالت است سخن میگوید. (سوره واقعه، آیه ۸۳؛ سوره ق، آیه ۱۹؛ سوره قیامت، آیات ۲۶ تا ۲۹). از امام علی ع در حدیثی نقل است که: لحظه فرا رسیدن مرگ سختیهایی دارد دشوارتر از آن که توصیف شود یا در عقل مردم بگنجد. (عیون الحکم، ص ۱۵۸)
متون روایی همچنین از شدت و دشواری سکرات موت حکایت دارند، هرچند سکرات مرگ را برای مؤمنان آسانتر از کافران دانستهاند. طبق نقل منابع روایی، پیامبر ص در لحظههای آخر عمر، دست خود را در آبی فرو میبرد و بر صورتش میکشید و «لااله الا الله» میگفت و میفرمود: «اِنَّ لِلْمَوْتِ سَکراتٌ» همانا مرگ را سکرات و شدایدی است. بر اساس روایات، نیکی به پدر و مادر، صله رحم، روزه ماه رمضان، وابسته نبودن به دنیا و شهوات، انفاق، خواندن سوره یاسین و صافات از دشواری آن سکرات کم میکند.
نیز روایاتی هست که نشان میدهد هیچ یک از مؤمن و کافر نمیتوانند مطمئن باشند که چگونه مرگی خواهند داشت. (نک: عیون اخبار الرضا ع، ج ۱، ص ۲۷۴) درحالیکه به وضوح، راحتاندیشی و سهلانگاری و عدم ترس از مرگ در این برنامه القا میشد.
عجیب است که مجری برنامه نسبت به این خلاف مسلمات هیچ موضعی نمیگیرد. اگر حتی مجری از آن متون بی خبر است، آیا کارشناسی دیگر نظارت بر این محتوا ندارد؟
آنچه بیان شد به معنای انکار آن تجربیات نیست اما این امور، هم شخصی و غیرقابل ترویج برای دیگران است و هم بنا نیست که فرد مؤمن از مسیر زندگی جدی و عقلانی خارج شده، خود را به دامن خواب و خیال و تجربیاتی از این دست بیندازد.
مرگ و حیات پس از آن همواره از رازآمیزترین مسائل بشر بودهاست. گویی بنا بر آن بوده که این ابهام و رازآلودگی، همواره انسان را بین دوگانه خوف و رجا نگهدارد و گویی همین تحیر، کلید سعادت اوست. در روایتی از امام صادق علیهالسلام چنین آمدهاست: هیچ بنده مؤمنی نیست، جز آنکه در دلش دو نور است: نور ترس و نور امید، اگر این وزن شود از آن افزون نباشد و اگر آن وزن شود از این افزون نباشد (الکافی، ج ۲، ص ۷۱)
بنابر آنچه گذشت:
– این تجربیات – که عموماً منشأ فیزیولوژیک دارند – مرگ نیست تا زندگی پس از مرگ با آن مقایسه شود و تصویری از آن جهان ارائه شود.
– ترویج این تصویرها و تخییلها و دامن زدن به آن منجر به رویکرد غیرعقلانی، اباحیگری و سادهانگاری است درحالیکه شخص با عمل به توصیههای شرع میتواند خود را برای مرگ و ورطههای پس از آن آماده سازد.
متاسفانه این متن کاملا جانبدارانه نوشته شده و مشخصه که برنامه رو به طور کامل ندیدن تا با متون دینی تطبیق بدن
برای مثال تجربه پسر جوانی که جدا شدن روح از بدنش به سختی تمام انجام شد و مثال های متعدد دیگه
آنچه باعث دین گریزی و بلکه دین ستیزی جوانان میشود، عملکرد روحانیت در این ۴۴ سال است. تمام اعتقادات نسل جوان را با این همه دروغ و فریب و ریاکاری و دزدی و اختلاس و… بر باد دادیم.
سلام، وقت بخیر، خانم هدایت مگه عزیر نبی صد سال نمرد و زنده شد؟؟؟؟؟؟
مگر حضرت عیسی علیه السلام مردگان را زنده نمیکردند؟؟؟؟؟؟؟
و نکته مهم این یک کار پژوهشی است که در همه جای دنیا کار میشه، و مختص کشور ما نیست، یک سوال چرا اکثر تجربه گران از مسائلی را عنوان میکنند که بهم شبیه است، شما قبل از نقد هر چی کمی تحقیق کنید
اتفاقا بسیاری از تجربه گران چیزهایی را بیان می کنند که عمدتا مبتنی بر باودهای دینی و مذهبی شان است و به همین دلیل اگر نه همه ولی نمی توان به بسیاری از این تجربه ها اعتماد کرد .
مثلا در حالی که بخشی از مومنان و طیف مذهبی در این تجربه ها بهشت را دیده اند اما هیچ کدام از ملحدان و عدم معتقدان به معاد جهنم را در این تجربه ها ندیدند که این در تضاد با روایات دینی است که آنها آرزوی بازگشت به دنبا را می کنند .
بر همین مبنا اگر چه بخش کوچکی از این تجربه ها ممکن است حقیقت داشته باشد اما عمدتا ناشی از شوک و داروها و توهمات و اینهاست که نویسنده به درستی به آن اشاره کرده و نمی توان به طور کامل به آنها اعتماد کرد .
آنچه درباره “زندهشدن عزیر” یا “زندهکردن مردگان” در منابع دینی هست، به آیات و معجزات انبیا مربوط است. آیا میخواهید بگویید برای این تجربهگران هم آیه و معجزه ظاهر شدهاست؟
شباهت تجربیات تجربهگران دلیل بر چه چیز است؟ خواب و رویاها هم اکثرشان الگوی متشابه دارند.
سلام. متاسفانه نویسنده محترم کاملا جزم اندیشانه با مقوله مواجه شده اند. به استحضار ایشان میرسد که در تعالیم دینی از لوح محو و اثبات یاده شده، یعنی تصمیماتی که ظاهرا قطعی شده اما به عللی در آن تجدید نظر میشود، مثال قرآنی آن عذاب قوم یونس هست که به رغم مسجل شدن، مرتفع میشود. ضمنا اخبار آحاد مورد استناد ایشان در مسائل عقیدتی فاقد واقعنمایی است و حجیت آنها صرفا عملی است، و با ادعای گزاف مسلمات بودن ذرهای ارزش مضاعف پیدا نمیکند. همچنین نمیدانم چرا ایشان به حضور کارشناسان خبره حکمت و فلسفه، مسائل مابعدالطبیعی و تفسیر -یعنی جناب دکتر خسروپناه، جناب استاد محمدی و جناب استاد علی انصاری – در برنامه که در خلال تجربهها به تحلیل آنها میپردازند توجه نداشتهاند.
حضور کارشناس تنها در بخشهایی از برنامه بود نه در همه موارد و ناظر به همه گفتگوها. همان تطبیقهای کارشناس هم کاملاً برنامهریزی شده بود. لازمه آنکه اعتماد به حضور و نظارت کارشناس در همه بخش ها باشد آن است که کارشناس همراه مجری تمام گفتهها و شنیدهها را بشنود و درباره هر یک نظر بدهد که با تعالیم اسلام سازگار است یا خیر؟ در غیر اینصورت، حضور کارشناس در برخی موارد، مخاطب را به توهم میاندازد که او نظارت بر همه بخشها دارد
همان طور که مجری برنامه قبل از هر برنامه میگه این یک پژوهش است و در ضمن بیان می شود که تجربه ” نزدیک ”به مرگ و خارج شدن روح از کالبد تن است و قطعا مرگ رخ نداده و مباحث مربوط به سوال نکیر و منکر و … مطرح نیست و مجری قصد دخل و تصرف در آنچه بیان میکنند ندارد
طبیعتا کسانی که تجربه منفی دارند علاقه ای به بیان آن ندارند ولی با یه سرچ ساده می توان موارد منفی در خارج از کشور را مشاهده کرد.
چنانچه برخی افراد عالم و برجسته ای که در همین عالم مکاشفاتی برای آنها رخ میدهد و دارای چشم دیدن بسیار از حقایقی که ما قادر به دیدن و درک آنها نیستیم در همین دنیا هستند. پس جای تعجب نیست که لطف خداوند به هر دلیلی شامل برخی افراد شود.
ما در دعا ها نیز خدا را با این صفت که رحمتش بر غضبش سبقت دارد میخانیم ولی متاسفانه برخی فقط به دنبال نشان دادن غضب خدا به مردم هستند و از بشیر و نذیر قسمت بشارت را کاملا فراموش میکنند.
متأسفانه آنچه در این مقاله بیان میشود کاملا غیرمنصفانه و غیر کارشناسانه است و مشخص است تمام برنامه ها و با دقت لازم مشاهده نشده.
چقدر خوب است که چشممان را به خوبی ها نبندیم و این برنامه سبب شده تا خیلی افراد ریزبینانه به اعمال روزانه خود بنگرند و از خوبیهای به ظاهر کوچکی مانند نگریستن به چهره پدر و مادر که در این برنامه بیان شده و شاد کردن یک کودک و دعای خیر برای یکدیگر و بخشش همدیگر غافل نباشیم
چشم نبستن به خوبیها، عنوان زیبایی است ولی به شرط آنکه همراه با تحمیق مردم نباشد. اینکه این برنامه سبب شده برخی افراد به یاد مرگ بیفتند یا به محاسبه در زندگی حساس شوند دلیل درستی این برنامه نمیشود.
خود تعالیم اسلام، چنین رویکردی برای ترویج امور دینی را تأیید نمیکند. شاهد آن کلام پیامبر ص در روزی است که فرزندشان ابراهیم، درگذشت و همزمان خورشید گرفتگی رخ داد. برخی گفتند: خورشید بخاطر مرگ ابراهیم گرفته است. پیامبر وقتی این سخن را شنید، بیرون آمد و پس از حمد الهی فرمود: «خورشید بخاطر مرگ و زندگی هیچ کس نمیگیرد» (انساب الاشراف/1/452) مرحوم مطهری در این باره میگوید: «پیغمبر نمیخواهد از نقاط ضعف مردم برای هدایت مردم استفاده کند، میخواهد از نقاط قوّت مردم استفاده کند. پیغمبر نمیخواهد از جهالت و نادانی مردم به نفع اسلام استفاده کند، میخواهد از علم و معرفت مردم استفاده کند. پیغمبر نمیخواهد از ناآگاهی و غفلت مردم استفاده کند، میخواهد از بیداری مردم استفاده کند» (مجموعه آثار/ 16/109)
«عجیب است که مجری برنامه نسبت به این خلاف مسلمات هیچ موضعی نمیگیرد. اگر حتی مجری از آن متون بی خبر است، آیا کارشناسی دیگر نظارت بر این محتوا ندارد؟»
اتفاقاً عجیب نیست! چون مجری برنامه بارها موضع گرفته و توضیح داده است که قصد حذف و اصلاح هیچ تجربهای را ندارد حتی اگر به نماز و… مربوط باشد. در یک برنامه نیز از نقل کامل تجربه یکی از مهمانها توسط آقای ریشهری در کتابشان تمجید میکند. و اگر به ابتدای برنامه هم دقت کرده باشید نوشته و تأکید شده است که شما بیننده یک پژوهش هستید.
و…