بشقابپرندهها دربارۀ خداوند یا زندگی در ورای آسمانها به ما چه میگویند؟
پل پراتر (کشیش کلیسای بتزدا)
در نخستین روز ژوئن سال جاری، این تیتر بر روی صفحۀ سایت واشنگتنپست رفت: «مواجهۀ نزدیک: دمکراتها و جمهوریخواهان متفقاً موضوع بشقابپرندهها را جدی گرفتهاند.» در این ماه مدیر اطلاعات ملّیِ جو بایدن گزارشی منتشر خواهد کرد که ضمن آن تمام اطلاعات غیرمحرمانۀ دولت فدرال دربارۀ بشقابپرندهها افشا خواهد شد.
خلبانان جنگندههای نیروی دریایی آمریکا و رادارهای نظامی بهتازگی بشقابپرندههایی را در آسمان مشاهده کردهاند و دولت فدرال نیز این موضوع را مورد بررسی قرار داده است. موارد مشابهی نیز در ماهها و سالهای گذشته گزارش شده است.
ظاهراً دیگر از این گذشته که بخواهیم گمانهزنی کنیم که آیا این پدیدهها واقعی هستند و هوشی پیشرفته آنها را هدایت میکند، یا چه. این موضوع دیگر تقریباً حل و فصل شده است. الان موضوع گمانپردازی ما این است که در پس این بشقابپرندهها یا به عبارت دیگر، پدیدههای هوایی ناشناخته (یو اِی پی[1]) چه کس یا چه چیزی وجود دارد؟ نظریههای متعددی در این باره وجود دارد، از جمله:
ـ شاید هواپیماهای نظامی فوقسرّی آمریکا باشند،
ـ شاید کشوری مانند چین یا روسیه به کشفی علمی دست یافته و توانسته باشد هواپیماهایی ابداع کند که بین 100 تا 1000 سال جلوتر از قوانین شناختهشدۀ فیزیک و توانایی بشر در ساخت عمل میکنند،
ـ و این که ممکن است واقعاً سفینههایی از سیارهای دیگر باشند که مبدأ و اهداف آنها برای ما ناشناخته است.
اما اگر نظریۀ وسوسهانگیز سوم صحت داشته باشد، آنوقت باید تمام مسائل دینی را نیز همانند بسیاری مسائل دیگر، مورد بازاندیشی قرار دهیم.
اگر هوشی که به این پرندهها فرمان میدهد متعلق به کهکشانی در دوردست باشد، این موضوع دربارۀ جایگاه ما در عالم چه معنایی خواهد داشت؟ دربارۀ وجود یا عدم وجود خداوند چطور؟ و دربارۀ فرشتگان؟
من یک کشیش مسیحی هستم و میخواهم مسئلۀ بشقابپرندهها را از زاویۀ دید مسیحیت بررسی کنم. نمیتوانم دربارۀ معنی و مفهوم این موضوع در ادیان دیگر حرفی بزنم.
اگر وجود میهمانان بیگانه که از سیارات دیگر به کرۀ زمین سرک میکشند ثابت شود، احتمالاً این موضوع هیچ تغییری در دیدگاه مسیحیان نسبت به خداوند ایجاد نخواهد کرد. در کیهانشناسی دینی ما هیچ سخنی مبنی بر این ذکر نشده که سیارۀ زمین تنها محلّ موردسکونت در عالم است.
این موضوع دیدگاههای ناباوران را نیز تغییر نخواهد داد. کسانی که در اینجا اعتقادی به وجود خداوند ندارند، دلایل بیشتر یا کمتری برای ایمان آوردن به خدایی در سیارهای دیگر نخواهند یافت.
از نظر مسیحیان، خدایی که ما به او اعتقاد داریم حیات را در اینجا خلق کرده و برای او کاری ندارد که در جایی دیگر نیز حیات را آفریده باشد. این موضوع تناقضی با خصوصیات خداوند ندارد. او حیات را دوست میدارد و به آفرینش چیزهای جدید علاقهمند است.
شاید این گمانپردازیها برایمان مطرح شود که آیا خدای کرۀ زمین، بر یک جهان دیگر نیز که پانصد کهکشان دورتر از ما قرار گرفته حکومت میکند، یا این که خدای این دو جهان (یا نیروهای حیاتی، یا هوشهای کیهانی یا هر اسم دیگری که بر رویش بگذاریم) با هم فرق میکند.
مفهوم مسیحی دیگری که میتواند مورد بحث قرار گیرد، تفکر ما دربارۀ ملائکه و وحیها و مکاشفههای مربوط به آنهاست. ایلیای نبی با ارابههای آتشین در آسمان مواجه شد که احتمالاً ملائکه آن را میراندند، یا حزقیال چرخ پرشکوه خود را در درون چرخ دیگری مشاهده کرد. توصیفات کتاب مقدس به طور ترسناکی شبیه چیزهایی است که خلبانان و اشخاص دیگر در زمان ما از مشاهدات خود در آسمان گفتهاند.
آیا ممکن است یک روز معلوم شود که آنچه مردمان باستان دیده بودند، سفینههایی بوده باشند که اولین بازدیدهایشان را از کرۀ زمین انجام میدادهاند؟ یا بالعکس، ممکن است قضیه این طور باشد که چیزی که ما امروز نامش را سفینۀ فضایی گذاشتهایم، فیالواقع ارابههای خداوند باشد که از جایی که اسمش را بهشت گذاشتهایم آمده باشند؟
شاید هم هیچکدام از این فرضها صحیح نباشد و کلّ این پدیده یک حقهبازی بزرگ باشد.
جان کلام من این است که حتی اگر کاشف به عمل آید هر روز میهمانانی از یک جهان دیگر به ما سر میزنند، این موضوع تغییر چندانی در اعتقادات دینی فعلی ما ایجاد نخواهد کرد. بلکه اندک لِمهای جالبی برای مطالعۀ متون مقدس کهنمان به ما خواهد داد و ما نیز دربارۀ آن برای همیشه به گمانهزنی و بحث خواهیم پرداخت تا این که بالاخره یک روز ما نیز همانند ایلیای نبی به حقیقت دست پیدا کنیم.
[1] unidentified aerial phenomena, or UAPs