نفتالی بنت؛ نخستوزیری از جریان «صهیونیسم دینی»
بنت یکی از شخصیتهای سیاسی اسرائیلی است که بیشترین پایبندی را در سطح سیاسی به روایت توراتی در زمینه شهرک سازی دارد. او به جریانهای بنیادگرا و مذهبی صهیونیست وابستگی دارد، جریانهایی که توسط خاخامها هدایت شده و سیاستهای آنها توسط این افراد تعیین میشود.
پایگاه اطلاع رسانی فلسطین در مقاله ای به قلم «رازی نابلسی» با اشاره به پایان دوران بنیامین نتانیاهو نوشت که پس از گذشت ۱۲ سال از نخست وزیری متوالی بنیامین نتانیاهو وی به پایان راه خود رسید. نفتالی بنت رئیس حزب یمینا به جای نتانیاهو در مهمترین و بالاترین جایگاه نظام سیاسی اسرائیل قرار گرفت، حزب یمینا از جمله احزاب اسرائیل است که پیش از برگزاری انتخابات تاسیس شده و وزن آن در میان دیگر احزاب اسرائیلی از دستیابی به ۶ کرسی کنست تجاوز نکرد.
مشروح این مقاله به شرح زیر است:
صرف نظر از تعداد کرسیهای این حزب در پارلمان اسرائیل بنت اولین نخست وزیر از جریان «صهیونیسم دینی» است، همچنانکه اولین نخست وزیری است که «کیپا» ( کلاه مخصوص یهودی ها ) بر سر داشته که حاکی از رویکردهای دینی فرد استفاده کننده از آن است. بنت همچنین اولین نخست وزیری است که پیش از این رئیس شورای شهرکهای کرانه باختری و نوار غزه بوده است. اما بنت چگونه توانست تنها با در اختیار داشتن ۶ کرسی کنست نخست وزیر اسرائیل شود، این بدان دلیل است که تنها هدف جریانهای سیاسی برکناری نتانیاهو بوده و برای پرداخت هزینههای فراوان حتی چشم پوشی از جایگاه نخست وزیری آماده شده بودند.
این مقاله قصد دارد به این پرسش ها پاسخ دهد که نفتالی بنت کیست؟ به چه جریانی وابستگی دارد؟ مبانی ایدئولوژیک آن چیست؟ راهی که برای دستیابی به نخست وزیری پیموده چیست؟ روابط خاص آن با نتانیاهو چگونه است؟ وجوه تشابه و اختلاف و درگیریهای شخصی که باعث همراهی یک ائتلاف ایدئولوژیک با وی شد تا حدی که نتانیاهو در مرحلهای در مورد بنت از تعبیر «متحدی طبیعی» استفاده کرد چیست؟ و اینکه بنت در طول رهبری جریان صهیونیسم دینی در نقشه سیاسی اسرائیل چه اقداماتی انجام داده است؟
نفتالی بنت در سال ۱۹۷۲ پس از آنکه والدینش در سال ۱۹۶۷ از نیوجرسی آمریکا به اراضی اشغالی مهاجرت کردند به دنیا آمد. پدر و مادر بنت ۲ بار به ایالات متحده بازگشتند و در نهایت بنت به همراه خانواده خود در شهر حیفای فلسطین پس از آنکه پدر وی برای شرکت در جنگ اکتبر ۱۹۷۳ به فلسطین بازگشت ساکن شدند.
خدمت نظامی: کشتار و احساس تباهی
نفتالی بنت در یگان ویژه سایرت متکل ارتش اسرائیل که نتانیاهو و ایهود باراک و بسیاری از نخست وزیران دولت اسرائیل از آموزش دیدگان آن بودند خدمت کرده و از آن فارغ التحصیل شده است. نفتالی بنت در یک دوره زمانی فرماندهی یگان اطلاعاتی «مگلان» را بر عهده داشته که وظیفه انجام ماموریت در مرکز درگیری و پشت خطوط دشمن را بر عهده دارد. بنت در سال ۱۹۹۶ و در جریان عملیات نظامی «انگورهای خشم» علیه مناطق جنوبی لبنان هدایت این یگان نظامی را بر عهده داشته است. بر اساس اعلام روزنامه هاآرتص نفتالی بنت با بی توجهی به دستورات فرماندهان بالا دست نظامی خود وارد درگیری با نیروهای حزب الله لبنان شد و برای کمک به نیروهای گرفتار شده تحت امر خود آتش توپخانه را به سوی اردوگاه قانا و ساختمانهای سازمان ملل متحد هدایت نمود که در نهایت منجر به شهادت ۱۰۲ نفر گردید و این حادثه به عنوان فاجعه قانا شهرت یافت.
اما حادثه دوم بسیار مهم در مسیر زندگی نظامی بنت تجاوز به لبنان در سال ۲۰۰۶ بود. وی در آن زمان از سربازان احتیاطی بود که برای مشارکت در جنگ فراخوانده شد. با وجود آنکه تا امروز اطلاعاتی در خصوص کشتارهای انجام شده تحت رهبری وی در لبنان منتشر نشده اما جنگ ۲۰۰۶ نقطه آغازی برای مسیر سیاسی بنت محسوب میشود که تا به امروز ادامه یافته است. این تاثیرگذاری از دو جهت بوده است، اول کشته شدن نزدیکترین دوست بنت به نام عنویل مورانو تنها سربازی که به دلیل حساسیت عملیاتهایی که در دوران خدمت خود در اطلاعات نظامی و شاباک انجام داده بود هویتش پس از مرگ وی فاش شد. مساله دوم به رویکرد بنت در خصوص جنگ ۲۰۰۶ بازمیگردد چرا که وی معتقد است این جنگ شکست کامل نظامی برای اسرائیل بوده است.
پس از جنگ ۲۰۰۶ بنت به طور عملی زندگی سیاسی – اجتماعی خود را آغاز کرد و مبنای آن را تصحیح اشتباه و تباهی کشور گذاشت. وی از موسسین کمپین «اعتراض سربازان احتیاط» بود که خواستار استعفای ایهود اولمرت نخست وزیر، عمیر بیرتس وزیر جنگ و دان حالوتس فرمانده وقت ستاد ارتش رژیم صهیونیستی بود. در این مرحله بنت به عنوان عنصر مخالف جریان حاکم در کنار نتانیاهو به عنوان رهبر جریان مخالف ظاهر شد و در نهایت پس از نخست وزیری نتانیاهو ریاست دفتر وی را بر عهده گرفت. بنابراین نقطه آغاز قدم نهادن بنت در مسیر سیاسی مبتنی بر تصحیح مسیر نظامی بود و آن را در سیاستهای خود ادامه داده تا جایی که به مخالفت با توقف جنگ علیه غزه در سال ۲۰۱۴ مشهور شد در حالی که در آن زمان هدایت وزارت آموزش را بر عهده داشت. بر همین اساس مثلاً در رسانههای اسرائیلی گفته میشد: بنت مانند نتانیاهو دارای شخیصتی کاریزماتیک نیست اما از انرژی یک فرمانده میدان برخوردار است که سربازان را پشت خود میکِشد و نه رای دهندگان را.
اما در عرصه فلسطین نفتالی بنت در عملیات دیوار دفاعی که طی آن ارتش رژیم صهیونیستی به کرانه باختری حمله کرد در منطقه طولکرم خدمت کرده و بر ضرورت اعدام میدانی تاکید داشته است. بنت در سال ۲۰۱۳ در جریان یک گفتگوی مطبوعاتی گفت: باید مجریان فلسطینی عملیاتها را در محل اجرای عملیات اعدام کرد. هنگامی که خبرنگار از وی در مورد غیر قانونی بودن این مساله سوال میکند بنت پاسخ میدهد: من عربهای زیادی را در زندگی خود کُشتهام و فکر نمیکنم مشکلی در این خصوص وجود داشته باشد.
آرزوهایی به دور از مبانی دینی
بنت یکی از شخصیتهای سیاسی اسرائیلی است که بیشترین پایبندی را در سطح سیاسی به روایت توراتی در زمینه شهرک سازی دارد، در عین حال وی یکی از مهمترین نمادهای مذهبی به شمار میرود که تلاش میکند شهرک نشینان متدین را در آنچه «مینستریم – بخش محبوب و گسترده» نامیده میشود تجمیع و ادغام نماید. این دوگانگی در واقع رویکرد سیاسی بنت را تشکیل میدهد.
بنت در ابتدای مسیر سیاسی خود ریاست شورای شهرکهای کرانه باختری را بر عهده گرفت، این شورا در واقع عالیترین نهاد پروژه شهرک سازی در کرانه باختری در حوزه نمایندگی و اجرا در برابر دولت رسمی اسرائیل، جهان و کسانی است که قصد کمک به این پروژهها را دارند. از این جهت بنت کار خود را با وجود آنکه در داخل خط سبز زندگی میکرد به عنوان یک شهرک نشین متدین به آموزههای توراتی آغاز کرد که در واقع منبع اصلی مشروعیت شهرک سازی در کرانه باختری است و وجود وی در اراضی اشغالی ۱۹۴۸ اشاره به آن دارد که این پروژه محدود به خط سبز نیست.
بنت بیشتر به جریانهای بنیادگرا و مذهبی صهیونیست وابستگی دارد، جریانهایی که توسط خاخامها هدایت شده و سیاستهای آنها توسط این افراد تعیین میشود. در عین حال وی از فارغ التحصیلان مدارس آمریکایی بوده و با فردی غیر متدین ازدواج کرده است و به راحتی به زبان انگلیسی سخن میگوید، علاوه بر آنکه بنت پیشینه نظامی طولانی داشته و یک شخصیت مدرنیته در عرصه اجتماعی و فرهنگی دارد.
به عبارت دیگر، بنت یک نتانیاهوی کوچک است اما در عرصه سیاسی در مورد مسائل مربوط به شهرک سازی و سرزمین بزرگ اسرائیل کاملاً فردی متدین است. این مساله توسط بنت در جریان سخنرانی وی که به مناسبتی برگزار شده و در آن توجهیات مخالفت با تشکیل دولت مشترک با لاپید را بیان میکرد با این عبارت مورد تاکید قرار گرفت که «من مرد اسرائیل بزرگ هستم». اما باید توجه داشت که این چارچوب، یعنی چارچوب شهرک سازی بر اساس مبانی مذهبی و نهادهای وابسته به آن که از لحاظ ماهیت یک چارچوب نخبگانی، بسته و محدود است و به روی بخشهای گستردهای از جامعه اسرائیل باز نیست برای تعیین نخست وزیر تصمیمگیری میکند.
بنت در ابتدای مسیر سیاسی مستقل خود در سال ۲۰۱۲ به همراه آیلت شاکید که همچنان شریک وی محسوب میشود حزب «اسرائیلیها» را تشکیل داد و شعار آن «بازگشت صهیونیسم به مرکزیت» بود، یعنی وارد کردن نسخه دینی صهیونیسم به مرکز فضای عمومی جامعه اسرائیل. اما آنچه در عمل اتفاق افتاد انصراف بنت از تاسیس این حزب و ورود به عرصه انتخابات در چارچوب حزب «خانه یهودی» بود که ائتلافی گسترده از احزاب صهیونیسم دینی را شامل میشد. ولی بنت توانست صهیونیسم دینی را از یک چارچوب مفهومی ضمنی در زیر مجموعه اردوگاه نتانیاهو به چارچوبی ارتقا دهد که برای دستیابی به مناصب حکومتی وارد نزاع و رقابت شده و قادر به تقابل و ظهور و بروز گردید اما این قابلیت در چارچوب همان دولت نتانیاهو خودنمایی کرد. بنابراین بنت توانست یک جناح راستگرای مذهبی در دولتهای متوالی نتانیاهو تشکیل دهد و همیشه در میان راستگرایان در خصوص مسائل مربوط به حملههای نظامی با نتانیاهو رقابت داشته و از آن پیشی گرفته و نسبت به ادامه این حملات و افزایش سرکوب و خونریزی تشویق میکرد.
اما در خصوص شهرک سازی بنت اولین و مهمترین نماینده برای شهرک نشینان و گروههای فشار به دولت نتانیاهو بوده است. در عین حال بنت حتی یک روز هم از آرزوی بزرگ خود برای خارج شدن از چارچوب حزب نخبگانی خود و ادغام در منستریم بود عقب نشینی نکرد. بنابراین دربهای صهیونیسم مذهبی اشکنازی را به روی گروههای گستردهای در جامعه اسرائیل باز کرد. بنت با این اقدام به دنبال آن بود تا بازیگران شرقی را نیز به صفوف حزب خانه یهودی وارد کند اما مخالفت خاخامها مانع از تحقق این هدف شد. پس از آن بنت انتصاب خود به عنوان وزیر امنیت اسرائیل را شرط ادامه همکاری با دولت نتانیاهو و تداوم کار دولت وی پس از استعفای آویگدور لیبرمن از منصب خود قرار داد اما نتانیاهو در جریان رایزنی با خاخامها آرزوهای بنت را مهار کرد.
در چنین شرایطی بنت و شاکید در اقدامی هماهنگ از حزب خانه یهودی استعفا داده و به همراه یکدیگر حزب راست جدید را به عنوان حزبی خارج از چارچوب تسلط خاخامها تشکیل دادند که بتواند به راحتی با مردم محافظه کار و شرقی سخن بگوید چرا که این بخش از جامعه از تاثیر زیادی در سیاست اسرائیل برخوردار بوده و پایگاهی مهم و اساسی برای آرای حزب حاکم لیکود به شمار میرفت. هدف اصلی بنت و شاکید آن بود که بخشی از حزبی باشند که بخش گستردهای از جامعه اسرائیل را نمایندگی میکند، بنابراین پیشنهاد نتانیاهو به هر کدام از آنها برای دست برداشتن از پیوستن به دولت لاپید در برابر ورود آنها به حزب لیکود و سپردن برخی جایگاههای قدرت در این حزب به آنها آرزوی دیرینه آنان بود که نتانیاهو و همسرش آنها را در طول مسیر سیاسیشان از آن بازداشته بودند.
در واقع بنت در یک روند مسالمت آمیز دفتر نتانیاهو را ترک نکرد بلکه برخی از گزارشات و خبرهای درز کرده به بیرون حاکی از آن است که پایان یافتن کار شاکید و بنت در دفتر نتانیاهو به دلیل اخراج آنان و بروز برخی مشکلات میان آنها و نتانیاهو، همسر و پسر وی بوده است. همین مساله میتواند بیانگر چرایی نحوه تعامل نتانیاهو با بنت از سال ۲۰۱۸ تا به امروز باشد. نتانیاهو با اینکه بنت متحد طبیعی آن محسوب میشود از وی برای حضور در دولت دعوت به عمل نیاورده مگر در شرایطی که دعوت از بنت تنها گزینه برای تشکیل دولت باشد. در دولت اخیری که نتانیاهو با بنی گانتز تشکیل داد بنت در نهایت نتوانست وارد کابینه شود. به نظر می رسد این اولاً به آرزوی بسیار جدی و آشکار بنت برای قرار گرفتن در جایگاه نتانیاهو باز میگشت و دوماً به شباهت زیاد آنها به روند آمریکایی شدن، تمایل به مدرنیته و انگلیسی صحبت کردن مربوط است علاوه بر آنکه بنت دوگانه «مدرنیته – مذهب» را در حالی مطرح میکند که نتانیاهو بر اتحاد با متدینین بدون پیوستن به آنها مترکز است.
کشوری در غزه و دیگری در اردن
یکی از مهمترین اظهارات بنت در رابطه با ادامه مسیر سیاسی با تشکیلات خودگردان و به طور کلی در خصوص کشور فلسطین است. بنت معتقد است: فلسطینیان دو کشور دارند، یکی در غزه و دیگری در اردن. این علاوه بر آن است که بنت رئیس شورای شهرکها بوده که مساله بسیار مهمی در مورد درگیریهای کرانه باختری است و اساساً آن را غیر قابل مذاکره میداند. بنت این مساله را از این جهت مورد تاکید قرار میدهد که اعتقاد دارد کرانه باختری «اراضی آزاد شده» است و نه اراضی اشغالی. اما در خصوص ساکنان فلسطینی کرانه باختری بنت به آنان به عنوان افراد مقیم و مجموعههای پراکنده در مناطق مختلف کرانه باختری نگاه میکند و نه جمعیت منسجم دارای حقوق قومی و ملی، علاوه بر آنکه از حامیان بسیار جدی پروژه الحاق کرانه باختری بوده تا جایی که میتوان بنت را از نمادهای اجرای این پروژه و نماینده جریان شهرک سازی دانست. در مورد غزه، بنت آن را یک موجودیت فلسطینی میداند که جایگزینی برای کرانه باختری به وجود آورده و به شدت مخالفت ارتباط میان کرانه باختری و نوار غزه است.
بنت فلسطینیان اراضی اشغالی ۱۹۴۸ را در موقعیتی شبیه به فلسطینیان کرانه باختری با تفاوتی اندک میبیند به طوری که معتقد است باید برای آنها قائل به نوعی شهروندی شد که چارچوبی برای حقوق فردی و مدنی ایجاد میکند. در خصوص حقوق اجتماعی و ملی فلسطینیان یا به رسمیت شناختن آنها به عنوان یک اقلیت قومی در سطح ملی بنت در نهایت با آن مخالف است. دلیل این مساله موافقت با آن چیزی است که بنت با اعطای آن به محمود عباس موافقت کرد و در بیانیه خود گفت: تنها مسائل مدنی و نه مسائل ملی. این جوهره تعامل بنت با فلسطینیان اراضی اشغالی ۱۹۴۸ است که اصولاً تفاوت چندانی با رویکردهای نتانیاهو ندارند به جز یک مساله که بنت را خطرناکتر میکند و آن مساله مذهب است. با توجه به مکتب فکری بنت باید توجه داشت که وی مشروعیت خود را ناشی از تحقق نوعی برتری مذهبی یهودی دانسته و به غیر یهودیان از چارچوب فکری و ایدئولوژیک خود نگاه میکند در حالی که نتانیاهو برتری را ناشی از قدرت و موازنه قدرت میداند.
نسخه افراطیتر از نتانیاهو
بنت کاملترین و واقعیترین تصویر از آن چیزی است که نتانیاهو در طول حضور بیش از ۱۲ ساله خود در سیاست به جامعه اسرائیل القا نموده و تلاش کرد جامعه را با آن تربیت نماید. بنت در خصوص مسائل مربوط به «سرزمین بزرگ اسرائیل» یک محافظه کار مذهبی سیاسی، یک لیبرال متوحش اقتصادی، میلیونری که شرکت خود را به ارزش تقریبی ۱۴۵ میلیون دلار فروخت، یک نظامی نخبه دارای زمینههای سیاسی و نه نظامی مانند گانتز یا رابین، فردی با عقاید باز در خصوص مسائل شخصی و اجتماعی و داخلی به طوری که در تعارض کامل با رویکرد سیاسی وی مبتنی بر آموزههای توراتی قرار داشته و در نهایت فردی است که مشروعیت سیاسی خود را از رابطه با جریانات مذهبی و شهرک نشین در کرانه باختری به دست آورده و به شدت اعتقاد دارد که قدرت، ابزار کنترل سیاست داخلی است و نه اخلاقیات.
وجود تمام این مشخصهها در بنت سبب شد نتانیاهو از ابتدای ورود وی به سیاست برای حذف آن از این عرصه تلاش کند. بهترین نمونه بنت در دوران جوانی نتانیاهو نیست بلکه برادر وی یوناتان است که بنیامن نام وی را بر روی پسر بزرگ خود گذاشته است چرا که یوناتان یک نظامی فداکار بود که در جریان عملیات معروف انتبه جان خود را از دست داد نه نتانیاهوی سیاستمدار.
اما در خصوص عقاید نژاد پرستانه باید گفت در حالی که نژاد پرستی نتانیاهو منشعب از ایدئولوژی «دیوار آهنین» و توان ملی است نژاد پرستی بنت ریشه در مبانی ایدئولوژیک توراتی دارد که در این کتاب تحت عنوان «غیر یهودیان» مطرح شده است. نتانیاهو معتقد است باید ملیت فلسطینی به طور کامل ریشه کن شود اما از سوی دیگر بنت معتقد است فلسطینیان غیر یهودی بوده و باید جایگاه آنان به عنوان بندگان ملت یهود در کشور یهودی را پذیرفت.
ما عملاً در برابر نسخه دیگری از نتانیاهو قرار داریم اما با این تفاوت که بنت فردی نامتعادل بوده و از ظرفیت کمتری برای تحمل فشارها برخوردار است. این عدم تعادل در رقابتهای انتخاباتی قابل مشاهده بود که همیشه با تعهد بنت برای حضور در دولت نتانیاهو به پایان میرسید. اما در مورد اینکه بنت در عقاید نژاد پرستانه از نتانیاهو افراطیتر است این مساله به چارچوبهای مذهبی وی بازمیگردد چرا که بنت بر اساس آنها عمل میکند. جایگاه مردمی پایین بنت به دلیل آن است که نتانیاهو همیشه توانسته وی را در تمام انتخاباتها محدود نموده و باعث شده کرسیهای بنت در کنست از ۱۰ عدد فراتر نرود و همین مساله بنت را نسبت به افزایش پایگاه اجتماعی خود جهت دستیابی به کرسیهای بیشتر همزمان با حضور در جایگاه نخست وزیر افراطیتر کرده و در عین حال عملگرایی کمتری نسبت به نتانیاهو خواهد داشت چرا که بنت از شخصیت کاریزماتیک برخوردار نیست و همین ویژگی به نتانیاهو اجازه میدهد اقدامات عملگرایانه خود را مشروع نشان داده و جامعه را نسبت به آن متقاعد سازد. به طور خلاصه باید گفت بنت نسخهای از نتانیاهو است اما نژاد پرستتر و در عین حال ضعیفتر از نتانیاهو.
منبع: ایرنا