وضعیت دموکراسی در فلسطین؛ در تقلای مردمسالاری در میانه مقاومت
کارشناس مسائل فلسطین: در فلسطین عملا دولتی وجود ندارد که بخواهیم به دنبال دموکراسی باشیم، چه برسد به اینکه رضایت از دموکراسی در بین مردم سنجیده شود. با همین دولت نیمبند موجود هم 16 سال است که اساسا انتخاباتی برگزار نشده است و نباید انتظار داشته باشیم که نهادهای مردمی و غیرحزبی بتوانند در فلسطین نقش بازی کنند.
نرگس حجتی- مساله اصلی فلسطینی ها کماکان مقاومت است. اما آنها سالهاست به دنبال شکلی از مردم سالاری هم هستند و جالب اینکه نیروهای طرفدار مقاومت به لحاظ دموکراتیک نیز برتری داشته و نیروهای سازشکار هستند که از دموکراسی فراری اند. درباره وضعیت دموکراسی در فلسطین با آقای علی عبدی کارشناس مسائل فلسطین گفتگو کردیم که متن آن در زیر می آید:
با توجه به عنوان مصاحبه که بررسی دموکراسی در فلسطین است شاید این سوال به ذهن مخاطبان برسد که مگر با توجه به شرایط فلسطین اصلا این موضوع در فلسطین قابلیت بررسی دارد؟
انتخابات فلسطین درواقع در چارچوب چیزی است که بعد از قراردادهای مادرید، کمپ دیوید2 و شرم الشیخ تحت عنوان سلطه یا همان دولت خودگردان معرفی شد. براساس آنچه تعریف شد قرار بود این ساختار تعریف شده دولت فلسطین باشد؛ اما تا امروز مانع تشکیل جدی آن و حتی اعلام موجودیت آن هم شدهاند و در نتیجه به صورت رسمی به عنوان دولت فلسطین شناخته نشده است. قلمرو اصلی آن هم کرانه باختری و نوار غزه است که عملا کرانه باختری به خاطر بیش از 3000 شهرکی که صهیونیستها در این محدوده ساختهاند دیگر عملا منطقه فلسطینینشین تلقی نمیشود. به هر حال این دولت خودگردان سه رکن اصلی دارد، رئیس دولت، نخستوزیر(یا رئیس کابینه یا هیئت وزیران) و مجلس. اما آنچه که به عنوان انتخابات میشناسیم که از دل آن پارلمان و به تبع آن دولت شکل میگیرید، در فلسطین نیز اتفاق میافتد. مثلا سال 2004 شاهد بودیم که انتخابات برگزار شد و حماس در آن پیروز انتخابات شد. اما ساختار دولت خودگردان و دولت محمود عباس مانع شد که دولت به دست حماس بیفتد. در نتیجه دولت حماس در کرانه باختری شکل نگرفت و به نوار غزه محدود شد. بعد از کشمکشهای فراوان مجدد در سال 2006 انتخابات برگزار شد که بعد از جنگ 33 روزه و جنگ 8 روزه بود. اما اسرائیل با همکاری دولت خودگردان مانع تشکیل نظام پارلمانی شد. چون میدانست که در انتخابات بعدی هم حماس دست برتر را دارد. پس با کارشکنی مانع تحقق دولت و مجلس به معنای حقیقی کلمه شدند. اخیرا هم قرار بود انتخابات در یکی دو ماه گذشته برگزار شود اما دولت محمود عباس تحت فشارهای اسرائیل، امریکا و برخی از کشورهای عربی و نیز بنا به کارنامه ناموفق خود دولت خودگردان این امر اتفاق نیفتاد. به هر حال اگر انتخاباتی اتفاق بیفتد با دو قطب جدی مواجهیم که دولت خودگردان و قطب مقاومت خواهد بود. البته گروههای مقاومت اینگونه میپسندند که سازمان آزادی بخش فلسطین و فتح نیز به عنوان پایهگذرا دولت خودگردان که بعدها به سمت سازش منحرف شد، نیز در کنار مقاومت قرار بگیرد و با ایجاد وحدت ملی یک دولت ملی تشکیل شود تا بتوانند در مقابل رژیم صهیونیستی بایستند.
با توجه به این توضیحات میتوان این نتیجه را گرفت که سرزمین فلسطین الان توسط دو دولت خودگردان در کرانه و حماس در غزه، اداره میشود؟
تا پیش از 2006 دولت خودگردان اداره کننده هر دو بخش بود. اما بعد از پیروزی حماس در انتخابات، دولت خودگردان ترجیح داد اینگونه رقم بزند که کرانه برای دولت خودگردان و غزه برای حماس باشد. اما تفاوت اینجاست که قدس شرقی و کرانه باختری که در اختیار دولت خودگردان است تامین مالی و حمایت میشود، روابط دیپلماتیک دارد و تردد در آن اگرچه با محدودیت اما صورت میگیرد. اما در طرف دیگر غزه در تحریم کامل است، تردد وجود ندارد و ممنوع است و عملا یک زندان بزرگ 360 کیلومتری است. دولت خودگردان به خاطر تعاملی که با اسرائیل دارد، تسهیلاتی دریافت میکند که غزه از آن محروم است. عملا اینگونه شده است که غزه به قلمرو حماس و کرانه باختری به قلمرو دولت خودگردان تبدیل شده است. اما اتفاقات اخیر و نبرد بیت المقدس ورق را به نفع حماس تغییر داد و محبوبیت حماس در بین مردم کرانه نیز بالا رفته است.
آیا پیش از 1948 هم نمیتوان ردی از دموکراسی در فلسطین یافت؟
خیر ما در فلسطین در طول تاریخ چیزی به نام دموکراسی نداشتهایم. بعد از جنگ جهانی اول و پیش از 1948 هم سازمان ملل رای را بر این صادر کرد که فلسطین در قیمومت انگلستان قرار بگیرد. یک فرماندار کل از طرف انگلستان در این سرزمین گمارده شده بود که دست صهیونیستها را برای ایفای نقش باز گذاشته و فلسطینیان تحت فشار بودند. تا اینکه بعد از قطعنامه سازمان ملل در 1948 اینگونه تصویب شد که دو دولت یهود و فلسطینی بر بخشهای مختلف حکومت کنند. بعد از اعلام موجودیت اسرائیل کشورهای عربی اعلام جنگ کردند؛ اما با آمادگی اسرائیل و آگاهی از ضعف ارتشهای عربی این جنگ نیز باعث شد بیش از قطعنامه 181 که 51 درصد از سرزمین را به اسرائیل داده بود، بتوانند بخشی از سرزمینهای فلسطین را نیز به اشغال خود درآورند. در سال 1967 و بعد از جنگ 6 روزه هم که کل قلسطین توسط اسرائیل اشغال شد اما چون طبق قطعنامه 1948 جزء قلمرو اسرائیل نبود مذاکرات مادرید شکل گرفت و دولت خودگردان تشکیل شد. با این حال اسرائیل اجازه نداد این دولت هم به راحتی به اداره بخشهای مربوط به فلسطین بپردازد. به نوعی حاکمیت دولت خودگردان حاکمیت نیمبندی است چون نمیتواند ارتش و نیروهای نظامی داشته باشد. حتی بسیاری از اختیاراتی که دولتها در دنیا دارند این دولت ندارد. در هر حال قبل از 1948 چیزی به نام دموکراسی در فلسطین نداریم. بعد از آن هم حتی در حد ظاهر هم این دموکراسی شکل نگرفته است. چون دموکراسی دولت میخواهد اما چون دولتی وجود نداشت درواقع زیرساخت اصلی دموکراسی وجود ندارد.
به نظر میرسد شکست اعراب در جنگ یکی از عوامل عدم تشکیل دولت در فلسطین بوده است؟
بله اگر کشورهای عربی اجازه میدادند در همان محدوده 1948 مردم فلسطین دولت تشکیل دهند و بعد به اسرائیل حمله میکردند حداقل فلسطین صاحب دولت میشد و امروز ما با این وضع در فلسطین مواجه نبودیم و دیگر نیازی نبود که دولتهای مصر، سوریه و یا اردن بخواهند نیابت مردم فلسطین را بر عهده داشته باشند. البته نباید فراموش کرد که تصمیم انگلیس بر این بود که مردم فلسطین به این توانایی نرسند که دولت خود را تشکیل دهند.
وضعیتی که دولت خودگردان دارد از نظر مباحث دموکراتیک چه در پایهگذاری و چه ادامه حکومت چگونه است؟
دولت خودگردان هم مثل بسیاری از دولتهای عربی سرشت خودکامهای دارد و هیچ قطب دیگری را برنمیتابد. مصداق بارز این ادعا هم ماجرای انتخابات 2006 و پیروزی حماس است که به بهانهی اینکه حماس قادر به اداره حکومت نیست، نتیجه انتخابات را نپذیرفت و حوزه اقتداری حماس را از کرانه حذف کرد. تا پیش از آن نیز انتخابات به نحوی مهندسی میشد که باب طبع جناح حاکم یعنی سازمان آزادی بخش فلسطین (ساف) باشد. که البته به مرور زمان هژمون سیاسی ساف به هم خورد تا اینکه در 2004 کلا شکست خورد و حماس قدرتنمایی کرد. از آن زمان تا به امروز هم حاضر نیست به یک انتخابات دموکراتیک و ملی تن بدهد چون محبوبیت او تنزل یافته و کارنامه قابل قبولی هم ارائه نداده است. پس باید به ملت فلسطین حق بدهند که به جریانهای دیگر روی بیاورند.
به طور کلی وضعیت احزاب فلسطینی چگونه است؟
احزاب فلسطینی همگی در مجمع فلسطینی عضو هستند و تقریبا همه گروههای فلسطینی در انتخابات هم مشارکت میکنند. ساف، فتح، گروهای مقاومت مثل حماس و جهاد اسلامی، حتی گروههای چپ سابق مثل جبهه دموکراتیک خلق، جبهه خلق برای آزادی فلسطین و جناح فرماندهی کل همگی جزء گروههای فعال هستند. البته سبد رای گروههای چپ دیگر به قوت گروههای مقاومت نیست اما خود اینها هم به نحوی خود را دل مقاومت جا کردهاند. یعنی رویکردشان در مقابل ساف رویکرد به شدت انتقادی و رادیکال است. پس هم اپوزیسیون هستند و هم در ماجرهایی مثل جنگ اخیر از گروهها و مواضع مقاومت اعلام حمایت میکنند.
از 2006 به بعد که انتخابات نبوده فرایند چگونه پیش رفته است؟
همه چیز را معلق گذاشتهاند. عموم رهبران حماس در کرانه باختری به بهانههای مختلف دستگیر شدهاند ولو توسط پلیس اسرائیل! رئیس مجلس علیرغم مصونیتی که داشت بازداشت شده است. در انتخاباتی که قرار بود چند ماه پیش هم برگزار شود مسئولان ارشد حماس و دیگر احزاب بازداشت شدند تا انتخابات برگزار نشود. چون اعضای اصلی جریان مقابل ساف نمیتوانست در انتخابات مشارکت کند در نتیجه انتخابات برگزار نشد. تداوم این وضعیت برای دولت خودگردان مطلوبتر است تا اینکه بخواهد به یک انتخابات دموکراتیک تن بدهد برای همین از همراهی با دولت اسرائیل هم در این زمینه ابایی ندارد. برای همین حدود 4 دوره طی 16 سال انتخابات به تعویق افتاده است. اما با تضعیف دولت خودگردان و افزایش محبوبیت حماس دولت خودگردان مجبور خواهد بود عملا به انتخابات تن بدهد. در سال 2006 حماس با بیش از 44 درصد آرا و کسب 74 کرسی حزب حاکم شد اما بعدا از تشکیل کابینه اسماعیل هنیه این کابینه عملا اجازه نفوذ و اقتدار در کرانه را نداشت.
آیا برای انتخابات آینده تدابیری اندیشیده شده است که این وقایع تکرار نشود و انتخابات و نتایج آن دموکراتیکتر باشد؟
با توجه به فشاری که از طرف اسرائیل و آمریکا وارد میشود اصلا ضمانتی وجود ندارد. اما به نظرم با توجه به کارنامه ناموفق دولت خودگردان تحت فشار سیاسی از سوی مردم و جناحهای فلسطینی است. نبرد اخیر هم توانایی و لیاقت حماس را به نمایش گذاشت و چهرههای سیاسی حماس در کنار چهرههای نظامی حماس محبوبیت بالایی را کسب کردهاند. از اسماعیل هنیه تا یحیی سنوار که در حال حاضر ستاره حماس در نوار غزه تلقی میشود، دارای محبوبیت بالایی هستند. تمام کسانی که حماس بخواهد در انتخابات به عنوان نماینده خود معرفی کند قطعا رای خوبی خواهند آورد. پس اگر دولت خودگردان بخواهد روند قبلی را پیش بگیرد درواقع با حیثیت سیاسی خودش بازی میکند.
آیا بحث از سندیکا و انجی او در فلسطین معنایی دارد؟
چون دموکراسی در فلسطین نوپا و از طرفی تحت فشار است، انتظار چنین چیزهایی از دموکراسی در فلسطین خیلی زود است. یعنی ما نباید انتظار داشته باشیم نهادهای مردمی و غیرحزبی بتوانند نقشی در آنجا ایفا کنند. از طرفی کرانه باختری هم از طرف اسرائیل و هم دولت خودگردان به شدت کنترل میشود و از 2006 به بعد هم که انتخابات تعطیل بوده در نتیجه انتظارات این چنینی کمی شتابزده است.
نقش رسانه در فلسطین چگونه است. اصلا چیزی به نام رسانه در فلسطین داریم ؟ و اگر وجود دارد محدودیتی هم دارند؟
بله حماس و دولت خودگردان هر دو رسانههای خود را دارند مثلا حماس القدس را دارد. محدودیت به آن شکل معمول وجود ندارد اما کارشکنی صورت میگیرد. اما امروزه با وجود شبکههای اجتماعی که به شدت فعال واثرگذارند، دیگر محدودیت معنایی ندارد. از طرفی مقاومت هم توان رسانهای خوبی در حوزه رسانه رسمی و غیررسمی (شبکهها اجتماعی) دارد. مثلا در جنگ اخیر به خوبی جنگ رسانهای قوی و سنگینی را علیه رژیم صهیونیستی راه انداخت. یعنی هم در عرصه نظامی و هم عرصه رسانهای به خوبی جنگ را مدیریت کرد. اعلام الحربی حماس با کلیپهای کوتاهی که میساخت، اطلاعرسانی دقیق و انتشار تصاویر از پهبادهای جاسوسی خود و موشکهایی که به هدف میخورد، نشان از آن داشت که تیم رسانهای قوی در اختیار دارد. ناگفته نماند که این درسی بود که حماس از حزبالله گرفت. یعنی تجربیات موفق شبکه المنار حزبالله در جنگ 33 روزه حماس را به این مسیر رهنمون کرد که علاوه بر جنگ میدانی باید توان رسانهای خود را نیز تقویت و تجهیز کند. چون با رژیمی طرفند که استاد جعل و دروغ است و اگر این میدان را در اختیار نگیرند روایت این رژیم غالب خواهد شد. پس برای شکست این رژیم باید رسانه قوی داشته باشند برای همین طی سالهای اخیر این تجهیز را حماس انجام داده بود و دست پر در میدان عمل ظاهر شد.
آیا در رقابتهای سیاسی هم از ظرفیتهای رسانهای خود استفاده میکنند؟
شبکه رسانهای خودگردان که یک شبکه رسمی حکومتی و دولتی است. حماس هم قطعا از این توان خود برای تقویت جایگاه سیاسی خود استفاده میکند؛ اما هدف اصلی او تقویت جبهه مقاومت در مقابل اسرائیل است.
با این فضایی که از فلسطین ترسیم شد آیا رضایت از دموکراسی میتواند جزء دغدغههای مردم فلسطین باشد؟
در فلسطین عملا دولتی وجود ندارد که بخواهیم به دنبال دموکراسی باشیم چه برسد به اینکه رضایت از دموکراسی در آنجا سنجیده شود. با همین دولت نیمبند هم وقتی 16 سال است که اساسا انتخاباتی برگزار نشده است مردم حرفی برای گفتن ندارند. قطعا خواستار انتخابات هستند اما اصلا زورشان نمیرسد کاری انجام دهند وقتی اسرائیل و آمریکا و خودگردان با هم مانع میشوند. پس فرایند دموکراتیک معطل است پس سنجش هم معنا ندارد. اما قطعا مردم از احیاء مجلس و تشکیل دولت ملی حمایت میکنند و خواستار آن هستند.
هیچ تلاشی، راهپیمایی و یا شورشی از طرف مردم فلسطین در موضوعات سیاسی صورت نگرفته است؟
در غزه که نداشتیم چون حماسی بر سر کار است که مردم خواستهاند. در کرانه هم سازمان امنیت دولت خودگردان با سازمان امنیت دولت اسرائیل توان هرگونه مخالفت را گرفته است. چون رووس تمام نیروهای سیاسی را بازداشت و زندانی کرده است. وقتی رهبران سیاسی حضور نداشته باشند که مردم را هدایت کنند، حرکتی صورت نمیگیرد. اما موضوع اصلی این است که اولویت مردم فلسطین نفی استیلای دولت اسرائیل است و در این شرایط درگیر شدن با دولت خودگردان را معقول و به مصلحت نمیدانند.
منبع: شعوبا