ارتباط میان انگیزش درون‌خیز مذهبی و بالاتر بودن سطح الگوی فکری

اریک دولان

630 فرد بالغ مسیحی و یهودی از 48 کشور مختلف در یک پژوهش شرکت کردند و به پرسش‌نامه‌هایی درباره انگیزه‌های مذهبی و اعتقادات معنوی خود پاسخ دادند… پژوهشگران این‌طور نتیجه‌گیری کردند که متدینانی که از انگیزش درون‌خیز مذهبی و انگیزش مذهبی برون‌خیز و شخصیِ قوی‌تری برخوردار هستند، معمولاً اعتقادات مذهبی قوی‌تری دارند و حائز سطح تفکر بالاتری نیز هستند.

پژوهش‌های جدید حاکی از آن است که بعضی از انواع انگیزش‌های مذهبی با بالاتر بودن سطح الگوی فکری افراد در ارتباط است. این دستاوردها که در نشریه «مطالعه علمی دین[1]» منتشر شده، اطلاعات تازه‌ای درباره زیربناهای شناختیِ ارتباط میان دین و معنا در زندگی در اختیار ما قرار می‌دهد.

آقای جِی مایکلز استادیار دانشگاه جنوب فلوریدا می‌گوید طی صدها مطالعه روان‌شناختی و پزشکی به اثبات رسیده که معمولاً میزان بیماری‌های قلبی در میان افراد متدین پایین‌تر است، عمل‌های جراحی بر روی آنها بهتر جواب می‌دهد و از طول عمر طولانی‌تری برخوردارند.

او می‌گوید: لذا این‌طور نظریه‌پردازی کردم که شاید دین نوع تفکر انسان را تغییر می‌دهد.

از این رو وی تصمیم گرفت نظریه دکتر کریستال پارک (استاد دانشگاه کانکتیکات) را مورد آزمایش قرار دهد.

براساس نظریه دکتر پارک، دین موجب معنادارتر شدن زندگی انسان و متعاقباً فائق آمدن او بر اضطراب و استرس می‌شود. لذا اگر این نظریه صحیح باشد، می‌توان گفت دین فرایندهای بنیادین ذهنی را که به درک معنا کمک می‌کنند دگرگون می‌سازد. این مقاله نیز بر اساس همین استدلال نوشته شده است.

در این مطالعه 630 فرد بالغ از 48 کشور مختلف یک فرم ارزیابی شناختی را تکمیل کردند که در آن از ایشان خواسته شده بود بهترین عبارتی را که می‌تواند یک رفتار مشخص را تعریف کند از میان دو گزینه انتخاب کنند: یکی از گزینه‌ها یک توصیف سطح بالا (با تمرکز بر چرایی انجام آن رفتار) و گزینه دیگر توصیفی سطح پایین بود (با تمرکز بر ابعاد مکانیکی و ظاهری آن عمل). به عنوان مثال، در یک سؤال پرسیده شده بود بهترین تعریف برای عمل «خواندن» چیست؟ «کسب اطلاعات» یا «دنبال کردن خطوط چاپی». شرکت‌کنندگان پرسش‌نامه‌هایی نیز درباره انگیزه‌های مذهبی و اعتقادات معنوی خود پر کردند.

پژوهشگران این‌طور نتیجه‌گیری کردند که متدینانی که از انگیزش درون‌خیز مذهبی و انگیزش مذهبی برون‌خیز و شخصیِ قوی‌تری برخوردار هستند، معمولاً اعتقادات مذهبی قوی‌تری دارند و حائز سطح تفکر بالاتری نیز هستند.

به عبارت دیگر، شرکت‌کنندگانی که اظهار داشتند: “من غالباً حضور خداوند را حس می‌کنم” (دین‌مداری درون‌خیز) و “هدف از دعا رسیدن به آرامش و شادی است (دین‌مداری برون‌خیز-شخصی)، محتمل‌تر بود که تعریفِ خود از «خواندن» را گزینه «کسب اطلاعات» انتخاب کنند.

اما دین‌مداری برون‌خیز-اجتماعی (“به کلیسا می‌روم چون دوست دارم آشنایانم را در آنجا ملاقات کنم”) ارتباطی با این الگوهای فکری نداشت. از طرف دیگر، در میان شرکت‌کنندگان غیرمذهبی، هیچ ارتباطی بین انگیزه‌های مذهبی و الگوهای فکری سطح‌بالاتر وجود نداشت.

به گفته مایکلز، دستاورد اصلی این مطالعه آن بود که دیدیم کسانی که با انگیزه درونی از دین و معنویت تبعیت می‌کنند، زندگی خود را با اینها عجین می‌سازند و شاهد غنابخشی دین به تجربیاتشان هستند، معمولاً از طرز فکر پرمعناتری برخوردارند.

به بیان دیگر، افراد مذهبی و معنوی معمولاً الگوهای فکری‌ای را تجربه می‌کنند که منظم‌تر هستند و معنای ژرف‌تری ارائه می‌دهند. این معنا می‌تواند در هنگامه سختی‌ها و پریشانی‌ها نقش یک «لنگر ذهنی[2]» را ایفا کند.

البته شرکت‌کنندگان در این نظرسنجی عمدتاً از مسیحیان و یهودیان بودند. لذا لازم است چنین پژوهش‌هایی بر روی پیروان ادیان دیگر نیز صورت گیرد.

مترجم: زهرا رحیمی

ارجاعات:

[1] Journal for the Scientific Study of Religion

[2] لنگر انداختن یکی از سوگیری‌های شناختی است که در تصمیمات، قضاوت‌ها و در نهایت رفتار و باورهای فرد تأثیر به سزایی دارد. (ویکی‌پدیا)

منبع psypost
مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.