دیدگاه رهبری درباره قومیتها
پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله العظمی خامنهای در گزارشی تحت عنوان «هویت قومی؛ جزئی از هویت ملی ما» دیدگاه رهبر معظم انقلاب نسبت به قومیتها را مرور کرده است.
متن کامل این گزارش بدین شرح است:
معمولاً در کشورهای مختلف، تعدد اقوام و قومیتها یکی از نگرانیهای آنهاست. به همین دلیل دشمنان انقلاب اسلامی ایران از ابتدای پیروزی آن، درصدد بودند تا از تنوعات قومی و مذهبی برای اختلافافکنی استفاده کنند. اما بیش از سه دهه حیات جمهوری اسلامی ایران نشان میدهد که رویکرد فرصتمحور جمهوری اسلامی به اقوام ایرانی با توجه به مشترکات تاریخی و دینی، زمینههای مشارکت اقوام مختلف را در دفاع و سازندگی کشور فراهم آورده است. یادداشت زیر به بررسی نگاه حضرت آیتالله العظمی خامنهای به مسأله قومیتها میپردازد.
هویت جمعی ما ایرانیان
از منظر رهبر معظم انقلاب، «خودفراموشی» ـ به معنی فراموش کردن هویت خود ـ امری خطرناک است که وجود آن در ادبیات سیاسی یک کشور، به ذلت و خواری مردم آن کشور میانجامد. اگر «قوم و ملتی هویت و تاریخ و فرهنگ و زبان خود را فراموش کنند، نتیجه آن، ذلت و بدبختی این قوم خواهد بود.» اهمیت هویت جمعی به قدری است که «با برخورداری از آن، هر کشور میتواند از همه امکانات خود برای پیشرفت و موفقیت استفاده کند. اگر این احساس هویت جمعی وجود نداشته باشد، بسیاری از مشکلات برای آن مجموعه پیش میآید و بسیاری از موفقیتها برای آنها حاصل نخواهد شد؛ یعنی پارهای از موفقیتها در یک کشور، جز با احساس هویت جمعی به دست نخواهد آمد.»
اما لازم است که مؤلفههای تشکیل دهنده هویت جمعی را تعریف کرد، چراکه «جهت حرکت و خیزش عمومی یک ملت» بر مبنای مؤلفههای هویت جمعی آن مشخص میشود. رهبر معظم انقلاب مؤلفههای «هویت ملی ایرانیان» را از دامنه ملیت فراتر دانسته و هویت جمعی و ملی ملت ایران را «نظام اسلامی» معرفی میکنند. اهمیت این هویت جمعی به این است که هم در مقیاس ایرانی دارای بازده و تأثیر است، هم در مقیاس اسلامی چنین تأثیری دارد و هم در مقیاس جهانی مؤثر است؛ «یعنی چیزی که دیگر ملیتها هیچکدام اینها را ندارند؛ یک چیز فراملی است.»
مسأله دیگر در این زمینه «رابطه هویت ملی با دیگر هویتهای فرد در جامعه» مانند هویت قومی است. برخی با تعریف ملیت بر مبنای قومیت و ناسیونالیسم علاوه بر محدودیتهایی که بر فرد وضع میکنند، دیگر هویتهای همسطح او را نیز نفی میکنند. در حالی که در اندیشه آیتالله العظمی خامنهای، هویت ملی بر دیگر هویتهای فردی اولویت دارد و اقوام ایرانی افتخار میکنند که فرزند ایران اسلامی هستند: «همه اقوام ایرانی به ایران و جمهوری اسلامی علاقهمندند و ایران را میهن خودشان میدانند. […] اقوام ایرانی مسلمانند و به این آب و خاک دلبستهاند؛ عزت و رفاه خودشان را در ایران سربلند و آزاد مشاهده میکنند.»
ویژگیهای مشترک اقوام ایرانی
مهمترین ویژگیهای اقوام ایرانی را باید در مؤلفههای مشترک جستوجو نمود تا بتوان آنها را در قالب یک هویت واحد به نام ملت پذیرفت. تاریخ، جغرافیا، سنتها و فرهنگ مشترک میان اقوام ایرانی، از جمله محورهای اساسی وحدتآفرین میان این اقوام است.
تاریخ و دغدغههای سیاسی مشترک در کنار سرزمین و حکومت مشترک باعث میشود تا این اقوام در برابر هر هجمهای به کشورشان به دفاع از آن برخیزند. رهبر معظم انقلاب با اشاره به مقاومت جانانه اقوام گوناگون کشورمان در سالهای دفاع مقدس میفرمایند: «نوبت دفاع مقدس هم که میرسد، جنگ هشت ساله ما، مردم همینگونه از همهجا شرکت میکنند؛ همه شهید میدهند؛ همه برای خدا وارد میدان میشوند و همه حول یک احساس وظیفه مشترک اقدام میکنند.» در واقع «در جنگ تحمیلی هشت ساله، از کسانی که میخواستند بروند از تمامیت ارضی و مرزهای اسلام در این کشور دفاع کنند، کسی نپرسید شما از کدام طایفه، کدام فرقه، کدام مذهب، کدام لهجه و کدام زبان هستید؟ همه رفتند؛ از همهجا رفتند. در ایران، خونها در هم آمیخته شد و انقلاب به معنای حقیقی کلمه، یک اتحاد و یک الفت میان فرق و لهجهها و طوایف مختلف به وجود آورد.»
از دیگر مصادیق وحدت اقوام ایرانی در دفاع از اعتقادات و نظام اسلامی خود، میتوان به حضور در راهپیماییهای سراسری 22 بهمن و روز قدس و اظهار شعارهای واحد در این زمینه و حضور گسترده در انتخابات اشاره کرد.
دین؛ عامل حقیقی وحدت
در ادبیات رایج علوم اجتماعی، معمولاً دین و به ویژه اسلام یکی از عوامل ضد وحدت برای یک جامعه محسوب میشود. چنین رویکردی ناشی از زاویه نگاه آنان به دین است. در مقابل این نگاه، رهبر انقلاب دین را عامل حقیقی وحدت در جامعه ایرانی توصیف میکنند و دیگر عوامل وحدت مانند فرهنگ، سنتها و حتی زبان فارسی را با وجود عامل دین، معنادار میدانند. ایشان میفرمایند: «عدهای سعی میکنند اهمیت عامل پیوند مستحکم دلهای ملت ایران، یعنی ایمان اسلامی را کم کنند؛ نه، کشور و ملت یکپارچه است؛ البته یکپارچگیاش به خاطر تاریخ و جغرافیا و سنتها و فرهنگ است، اما عمدتاً به خاطر دین و مسأله رهبری است که اجزای این ملت را به هم وصل کرده و همه احساس یکپارچگی میکنند.»
سیاست دشمنان در قبال اقوام ایرانی
اساسیترین سیاست دشمنان نظام اسلامی در قبال اقوام ایرانی نفی یکپارچگی ملی و ایجاد تفرقه میان اقوام به بهانههای گوناگون است: «یک سیاست خباثتآلودی از آغاز انقلاب سعی کرد اقوام ایرانی را از یکدیگر جدا کند و با بهانههای مختلف، پیکره عظیم ملت ایران را تکه تکه کند. با هر قومی از اقوام متنوع ایرانی، فارس، تُرک، کرد، عرب، بلوچ، ترکمن و لُر، جداگانه یک تلقین شیطانی را در میان میگذاشتند تا دلها را از هم چرکین کنند. به تهرانی و اصفهانی چیزی میگفتند، به بلوچِ بلوچستانی که من قبل از انقلاب مدتی را در میان آنها گذراندم، حرفی میزدند و در کردستان سخن دیگری میگفتند.»
دشمنان برای رسیدن به این هدف خود از ابزارهای مختلفی استفاده میکنند. تبلیغات و جنگ روانی یکی از این ابزارها است و «دشمنان با تبلیغات خود، با جنگ روانی خود، با تلاشهای موذیانه گوناگون خود سعی میکنند بین صفوف ملت ایران اختلاف بیندازند؛ به بهانه قومیت، به بهانه مذهب، به بهانه گرایشهای صنفی، وحدت کلمه ملت را از بین ببرند». «دشمنان نظام جمهوری اسلامی، آنها تبلیغ کردند که نظام جمهوری اسلامی، قوم کُرد یا مذهب اهل تسنن را نمیپسندد یا نمیپذیرد.»
برجسته کردن ناسیونالیسمهای مختلف به نحوی که «هرجا اقلیتی وجود داشت، به تقویت ناسیونالیزم افراطی قومی آن اقلیت میپرداختند» و «نفی عامل حقیقی وحدت یعنی دین»، در کنار «امنیتی و نظامی کردن مناطق قومی» و «سوءاستفاده حداکثری از اختلافات مذهبی و قومی» از ابزارهای اصلی دشمنان برای ضربه به وحدت ملی محسوب میشود. در این بین، روشنفکران وابسته نیز به ایفای نقش پرداختند: «اختلافات قومی و ملی ناشی از ملیگرایی افراطی که بیشتر به دست روشنفکران وابسته دامن زده میشود.»
اقوام ایرانی و رژیم پهلوی
با نگاهی به عملکرد رژیم پهلوی در خصوص اقوام، شاهد یک نوع سیاست بیتفاوتی، رهاشدگی و بیگانگی نسبت به اقوام هستیم. این سیاست در عملکرد رژیم در توسعه مناطق قومی و توجه به سطح سواد مردم و مقوله امنیت کاملاً مشهود است. رهبر معظم انقلاب در دیدار با مردم کردستان به سیاستهای رژیم پهلوی اشاره میکنند: «یک سیاست خبیثی از دوران طاغوت بر کشور حاکم بود و آن عبارت بود از بیگانه دانستن اقوام گوناگون. کُرد بیگانه بود. بلوچ بیگانه بود. تُرک بیگانه بود. عرب و ترکمن بیگانه بودند. اینها را بیگانه حساب میکردند. در عملکرد آنها هم این معنا مشهود بود. شما ببینید در دوران طاغوت، در این استان نه کار عمرانیِ درستی انجام گرفته است، نه کار فرهنگی درستی انجام گرفته است؛ رسیدگی نمیکردند و کاری نداشتند. در این استان، کارهای عمرانی در دوران طاغوت در حد صفر بود؛ کارهای فرهنگی هم همینجور. […] طاغوت نمیخواست مردم کُرد، این مردم بااستعداد و این مردم دارای هوش و ذکاوت، باسواد بشوند. فقط 29 درصد استانی با این خصوصیات و با این کیفیت، باسواد بود! آن کار عمرانیشان، این هم کار فرهنگیشان! نگاهشان نسبت به این استان، نگاه شیطنتآمیز و غلط بود». «این نگاه، نگاه رژیم طاغوت بود. طبیعت آن رژیم، یک نگاه تبعیضآمیز بود؛ نه فقط نسبت به قوم کُرد، به اقوام گوناگون کشور با انگیزههای گوناگون و با دلائل مختلف.»
وضع امنیت نیز در این مناطق مناسب نبود و «دستگاه کاری به کار امنیت منطقه نداشت». مثلاً «سیاست رژیم پهلوی در بلوچستان این بود که خوانین را به خودشان جذب کنند و از خوانین امنیت منطقه را بخواهند؛ مثل تیولدارهای زمان قدیم […] کشتارها، ظلمها، بیعدالتیها، ناحق کردن حقها، ضایع کردن ضعفا و رشد دادن گردنکلفتها، به دولت مرکزی ربطی نداشت!»
رویکردهای نظام اسلامی به اقوام ایرانی
1. فرصت دانستن تنوع اقوام
اکثر کشورهای دنیا با مقوله تنوع اقوام مواجه هستند و «معمولاً در کشورهای مختلف تعدد اقوام و قومیتها یکی از نگرانیهای آنها است؛ در کشور ما به عکس است». «تنوع اقوام را ما برای کشورمان یک فرصت به حساب میآوریم، این یک حقیقت است. حقیقتاً برای ما تنوع اقوام یک فرصت است.»
زیرا «ایران یکپارچه است» و مانند «شوروی متشکل از سرزمینهای به هم سنجاق شده نیست». «حتی آن قسمتهایی هم که در قرنهای گذشته جدا شدند، اگر ته دلشان را بگردید، مایلند با ما باشند.
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش / باز جوید روزگار وصل خویش
آنها هم دلشان میخواهد که به این مادر بپیوندند. این کجا، کشور اتحاد جماهیر شوروی کجا؟ ده، یازده کشور را با سنجاق یا به تعبیری با شلاق به هم بستند و به اصطلاح یک کشور تشکیل گردید! معلوم است که تا شلاق برداشته شد، از هم جدا میشوند و شدند.»
بر همین اساس رهبر انقلاب از یک سو در رهنمودی به نمایندگان دوره هفتم مجلس شورای اسلامی میفرمایند: «همه تمایلات منطقهای و قومی و بخشی باید در پرتو نگاه ملی برآورده شود.» و از سوی دیگر بر امکانات و ظرفیتهای فرهنگی و اجتماعی مردم این مناطق به عنوان یک سرمایه و ثروت ملی نظر افکنده میشود: «زبان کردی یک ثروت ملی است، استعدادهای علمی و هنریِ جوانان اینجا یک ثروت ملی است، استعداد ورزشی جوانان کردستان یک ثروت ملی است؛ از این ثروتهای ملی باید استفاده بشود، بهرهبرداری بشود، به فعلیت برسد.»
2. مخالفت با تبعیض میان اقوام
رهبر انقلاب درباره عدم تبعیض میان اقوام ایرانی میگویند: «نظام جمهوری اسلامی مطلقاً با نگاه تبعیضآمیز نگاه نمیکند؛ نه به کردستان و نه به هر نقطه ویژه دیگری در سرتاسر کشور. […] نگاه نظام جمهوری اسلامی به تنوع قومی و تنوع مذهبی مطلقاً نگاه تعصبآمیز، قومگرا، یکجانبهنگر نیست. این را به طور قاطع من اعلام میکنم. نه امروز هست، که من از نیت خودم و دل خودم حرف میزنم، نه در طول زمانهای گذشته در دهه 60، زمان حیات مبارک امام رضوان الله تعالی علیه چنین چیزی نبوده.»
جمهوری اسلامی علاوه بر این که سیاست غلط رژیم گذشته را مبنی بر بیگانه انگاشتن اقوام نفی نمود و «این نگاه را تصحیح کرد؛ نه فقط در سطح مسؤولان، بلکه در سطح آحاد مردم» و نگاه اسلامی را که مبتنی بر «برادری و اتحاد و همدلی و صمیمیت است،» جایگزین آن نمود. بنابراین در تمام برنامههای اقتصادی و توسعهای، تبعیضی میان مردم سراسر کشور به خصوص مناطق قومی قائل نشد. اما در سالهای آغازین انقلاب با وجود برنامهریزی برای حل مشکلات ناشی از رژیم گذشته، حضور ضدانقلاب و ایجاد ناامنی در این مناطق، مانع از فعالیت نظام اسلامی و در نتیجه موجب عقب افتادن این مناطق از توسعه و به ویژه در حوزه زیرساختها شد و ضدانقلاب این فرصت را متأسفانه برای مدت چند سال از دست نظام جمهوری اسلامی گرفت.»
3. مشارکت اقوام ایرانی در سرنوشت خود
حاکم نبودن نگاه تبعیضآمیز به اقوام در نظام جمهوری اسلامی ایران موجب نقشآفرینی عموم مردم از اقوام مختلف و نخبگان در حوزههای گوناگون خواهد شد. وجود «انواع سلیقهها و گرایشهای سیاسی و اقوام ایرانی و پیروان ادیان و اهالی مناطق گوناگون کشور در مجلس» نشان از حضور و نقشآفرینی تمامی اقوام ایرانی در قانونگذاری دارد. نبود مرزبندی قومی و مذهبی برای حضور در بسیج نیز نشانه دیگری از نقش اقوام ایرانی در یک جمع ارزشی و انقلابی و نقشآفرینی آنها در دفاع از نظام اسلامی است. به فرموده رهبر انقلاب: «بسیج، مرز صنفی و مرز جغرافیایی و قومی نمیشناسد. همه اقوام ایرانی، همه اصناف گوناگون ملی در سطوح مختلف فکری از انسانهای نخبه، برجسته و ممتاز در میان اهل علم و دانشجویان تا جوانهای فعال و پرشور صحنههای دیگر، همه در بسیج جمعاند. بسیج نماد حضور ملی و مقاومت ملی و آگاهی یک ملت است.»
رهبر معظم انقلاب بر استفاده از روحیه قومی برای پیشرفت ملی تأکید میکنند: «هر قومی از اقوام ایرانی، چه کرد، چه فارس، چه تُرک، چه بلوچ، چه عرب، چه ترکمن، چه لُر، سعی کند با همان روحیه قومی در جهت پیشرفت ملی، نه صرفاً پیشرفت قومی، گامهای بلندتری بردارد.»
4. اعطای حقوق مسلم اقوام
در نظام اسلامی مقوله قومیت و مذهب هیچگاه مانع شناسایی و اعطای حقوق مسلّم اقوام ایرانی نخواهد بود، بلکه «نظام جمهوری اسلامی محور قضاوتش، اسلام و ایرانی بودن است؛ اسلام و ایرانیت. همه مسلمانها و همه ایرانیها در این نگاه، در محدوده جغرافیایی کشور دارای ارزش هستند.» بنابراین «ما وقتی که میخواهیم یک ایرانی را به عنوان یک ایرانی به حقوق حقه خودش برسانیم، از او سؤال نمیکنیم که مذهب و یا حتی دین تو چیست. نه، مواطن ماست و از حقوق همشهریگری با ما دارد استفاده میکند و در این مملکت زندگی میکند؛ چیزی باید بپردازد، کاری باید بکند و حقوقی هم دارد. حق امنیت، حق زندگی، حق کار، حق تلاش، حق تحصیل و فرهنگ دارد.» از سوی دیگر «امنیت، حق عمومی و متعلق به همه مردم در سرتاسر کشور است و اقوام مختلف، زبانهای مختلف، عادات مختلف و ادیان مختلف از آن بهره میبرند.»
5. جدا کردن حساب اقوام ایرانی از اشرار و فریبخوردگان
از سیاستهای جمهوری اسلامی ایران جدا دانستن حساب اقوام از اشرار و فریبخوردگان است. این سیاست در مقابله با تبلیغات دشمنان که در تلاش بودند تحرکات علیه جمهوری اسلامی ایران را در مناطق قومی به حساب اقوام بگذارند، بسیار کارآمد و مؤثر بود. بنابراین حضور برخی از اشرار در بعضی مناطق نه تنها جمهوری اسلامی ایران را نسبت به مردم منطقه بدبین نمیکند، بلکه نظام را بر آن میدارد که منطقه را از لوث وجود آنها با همکاری مردم منطقه پاک نماید. رهبر معظم انقلاب در دیدار با مردم سقز به این تفکیک اقوام از اشرار تأکید میکنند: «به عموم ملت ایران از اقوام گوناگون هم بگویم، مبادا به اشتباه بیفتند. مبادا رفتار گروههای اندک شمار که پنجه به چهره انقلاب و جمهوری اسلامی میزدند، به حساب این مردم عزیز، این جمعیت انبوه، این دلهای وفادار نوشته بشود. تعداد معدودی انسانهای شریر یا فریبخورده که در هر نقطهای پیدا میشوند، در کردستان و در غیر کردستان، حساب اینها از حساب متن مردم عزیز این استان به کلی جدا است» و خود مردم با این افراد برخورد میکنند. وجود گروه پیشمرگان کرد مسلمان یکی از مصادیقی است که ایشان در اثبات این مطلب بیان میکنند: «در همان دورانی که در اینجا و جاهای دیگر، یک عده ایادی بیگانه به نام مردم کرد حرفهایی میزدند که مردم کرد روحشان از آن حرفها خبر نداشت، آن روزی که در این استان و استانهای همجوار، دستهای شیطنتآمیز دشمنان به فکر فتنه و برادرکشی بودند، خود مردم این استان در صفوف مقدم قرار گرفتند؛ یاد مجموعه رشید و پرافتخار پیشمرگان کرد مسلمان هرگز از خاطره آن کسانی که مجاهدات آنها را دیدند، نخواهد رفت.»
6. اهانت به مقدسات یکدیگر؛ خط قرمز نظام اسلامی
در نظام اسلامی «اهانت به ارزشها و مقدسات گروههای مختلف قومی و مذهبی» که در قانون اساسی به رسمیت شناخته شدهاند، به عنوان خط قرمز معرفی شده است. رهبر انقلاب در این باره میفرمایند: «دشمن امید بسته است که بتواند پیروان مذاهب گوناگون را مقابل هم قرار بدهد. هیچکس نباید تسلیم این نقشه خائنانه و خباثتآمیز دشمن بشود. آنها میخواهند شیعه در مقابل سنی، سنی در مقابل شیعه و دلها از هم چرکین و نسبت به هم بدبین باشد. آنها این را میخواهند. برای همین است که من اعلام کردم، باز هم تأکید میکنم خط قرمز از نظر نظام اسلامی و از نظر ما عبارت است از اهانت به مقدسات یکدیگر.»
از سوی دیگر رهبر معظم انقلاب با «اعلام حرمت تقلید لهجه قومیتها در صورت تمسخر لهجه»، به ریشهیابی این نقشه استعمار میپردازند: «غالب این شهرهایی که لهجههای آنها تقلید میشود، شهرهایی هستند که دارای مردم غیرتمندی هستند که در حوادث مهم صد سال پیش در مقابل دشمنان و مهاجمین ایستادهاند. این تصادفی نیست. این تقلید هم سابقه ندارد. یعنی توی هیچ یک از این کتابهای ادبی و طنز و غیره ما ندیدیم که یک حرفی باشد که نشاندهنده تقلید لهجه باشد. این مالِ همین اواخر است؛ یعنی مثلاً از صد سال پیش به این طرف؛ یعنی از وقتی که کشور ما در مواجهه با این دشمنیها قرار گرفته، یکی از مناطقی که ایستادگی سرسخت کرده، مناطق شمال است، منطقه گیلان، یکی از مناطق، منطقه خراسان است؛ یکی از مناطق، مناطق آذربایجان است. اینها آن جاهایی هستند که مردمش سرسختی و سلحشوری نشان دادند. اتفاقاً سعی شده است که همینها از لحاظ لهجه در بین مردم سبک بشوند. یعنی تقلید میشود.»
هویت قومی، جزئی از هویت ملی ماست
تنوع قومی در ایران ـ به دلیل وجود مؤلفههای حقیقی همبستگی میان اقوام و قرار گرفتن هویت قومی به عنوان جزء لاینفک هویت ملی ـ یک فرصت قلمداد میشود. پس هرچه مؤلفههای هویت قومی با توجه به هویت ملی تقویت شود، هویت و همبستگی ملی نیز تقویت خواهد شد: «سنتهای مختلف، آداب و عادات مختلف و استعدادهای گوناگون و متنوع، یک فرصت است که اجزای گوناگون این ملت بتوانند یکدیگر را تکمیل کنند؛ با مراودات درست و با همزیستی و اتحاد کامل. برای ملت ما این یک افتخار است که چنین نگاهی به مسأله تنوع اقوام دارد. علت هم این است که اسلام منبع الهام این نظام است و در این نگاه اسلامی، بین نژادهای مختلف و زبانهای مختلف، ولو از ملتهای گوناگون، تفاوتی نیست؛ چه برسد به اقوام مختلف در میان یک ملت. نگاه اسلام این است و نگاه نظام اسلامی هم این است. لذا است ما به منطقه کردی، استان کردستان و مناطق اقوام دیگر با نگاه اسلامی نگاه میکنیم.»
* متنهای داخل گیومه مربوط به بیانات مقام معظم رهبری در جلسات و دیدارهای گوناگون است.
پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله العظمی خامنهای در گزارشی تحت عنوان «هویت قومی؛ جزئی از هویت ملی ما» دیدگاه رهبر معظم انقلاب نسبت به قومیتها را مرور کرده است.