آیا تعرض جنسی در فرهنگ جهان عرب به حقّی برای مردان تبدیل شده است؟
اسلام کمال
ژان فرانسوا لیوتار معتقد است برای شناخت علل و عوامل گرایش به تجاوزات و تعرضات جنسی در جوامع، ریشههای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی آن جوامع مورد بررسی قرار گیرند. آنچه که در جوامع عرب رخ میدهد و واکنشها نسبت به آن سوالی جدی و اساسی ایجاد میکند که آیا تعرض جنسی در فرهنگ جهان عرب به حقّی برای مردان تبدیل شده است؟
در شبِ سال نو میلادی درحالی که بسیاری از مردم در سراسر نقاط جهان فرا رسیدن سال جدید را جشن گرفته بودند، دختر جوانی همراه با دوستان خود به منظور مشارکت در مراسم سال نو از خانه خارج شد. تا اینجای داستان همه چیز طبیعی است و هیچ اتفاق عجیب و غریبی رخ نداده است. با اینحال، در شهر «المنصوره» واقع در شمال مصر، جشن سال نو میلادی به شبی تبدیل شد که هیچگاه از ذهن این دختر جوان پاک نخواهد شد. علت این مسأله هم آن است که دختر مصری به جای لذت بردن از شرکت در جشن سال جدید، مورد تجاوز جنسی گروهی قرار گرفت. در این حادثه هولناک، حرمتِ جسمِ دختر جوان مصری توسط چندین نفر شکسته شد. خبر تجاوز جنسی گروهی به این دختر جوان در صدر اخبار رسانهها و شبکههای ارتباط جمعی قرار گرفت و در نهایت نیز این حادثه به نام «دختر المنصوره» معروف شد. باید گفت که این تنها یک نمونه از تعداد بیشماری از تجاوزات جنسیِ مستمر علیه زنان در مصر محسوب میشود. یکی دیگر از آخرین نمونههای تجاوز جنسی در مصر به حادثه منطقه «المعادی» واقع در «قاهره» بازمیگردد که طی آن یک دختر جوان مورد تجاوز گروهی قرار گرفت و پس از آن، به وسیله خودرو زیر گرفته شد. این حادثه نیز در رسانهها و شبکههای اجتماعی مصر جاروجنجال فراوانی به پا کرد. علیرغم اینکه روایتهای متعددی پیرامون تجاوز جنسی به دختر مصری در منطقه «المعادی» مطرح شد، اما دادستانی کل مصر به هیچ وجه اتهام تجاوز را نپذیرفت و عاملان حادثه را تنها به ارتکاب قتل متهم کرد. با تمامی اینها، واکنشهای غضبناک افکار عمومی به حادثه مذکور مهار نشد و پس از آن نیز سؤالات بسیاری پیرامون سلامت زنان در جامعه مصر مطرح گشت.
تاکنون سخنان زیادی درباره پدیده «تعرض جنسی» در مصر که پس از انقلاب 25 ژانویه سال 2011 رواج پیدا کرد، گفته شده است. در زمان انقلاب 25 ژانویه تجاوزات جنسی گروهی زیادی در میادین عمومی و مراکز تجمع، اتفاق افتاد. فایلهای ویدئویی این حوادث از طریق شبکههای رسانهای و فضای مجازی در دسترس قرار گرفتند تا همگان بتوانند به وجود چنین پدیدهای پی ببرند. در این میان، برخی سخن گفتن از پدیده مذکور را تلاشی برای تحقق اهداف سیاسی در این بازه زمانی، قلمداد میکنند. درهمین ارتباط، دکتر «احمد بدوی» مقالهای را تحت عنوان «سوءاستفاده سیاسی؛ پدیده تجاوز جنسی در مصر» به رشته تحریر درآورد [1]. وجه مشترکی که در پژوهشهای دکتر «بدوی» و دیگر پژوهشگران مصری وجود دارد، این است که پدیده تعرض جنسی در این حجم گسترده، از مدتها پیش در جامعه مصر وجود داشته اما هیچگاه از آن سخن به میان نیامده و مسکوت باقی مانده است. این دست از پژوهشگران معتقدند که در شرایط زمانی کنونی، اهداف سیاسی موجب شده است تا سکوت درقبال پدیده تعرض جنسی شکسته شود و رسانهها و شبکههای ارتباط جمعی پس از انقلاب ژانویه به سخن گفتن از آن بپردازند. «مرکز حقوق زنان مصر» در سال 2008 یعنی پیش از انقلاب 25 ژانویه پژوهشی را تحت عنوان «ابرها در آسمان مصر» انجام داد. نتایج این پژوهش نشان داد که 83 درصد از زنان مصری و 98 درصد از زنانِ خارجی به اشکال مختلف تحت تعرض جنسی قرار گرفتند [2].
همزمان با حادثه تجاوز جنسی به دختران جوان در شهر «المنصوره»، موسیقیای به مناسبت فرا رسیدن سال نو میلادی پخش شد که بسیاری از آن به عنوان تهدیدی برای دختران مصری یاد کردند. بسیاری اعلام کردند که موسیقی سال نو میلادی این پیام را به دختران مخابره کرد که درصورت رد کردن تقاضای مَردان برای برقراری ارتباط نامشروع، آنها مورد تهدید قرار خواهند گرفت. بههرحال، شاید ما بتوانیم از کنار تحلیلوتفسیرهای مربوط به موسیقی سال نو میلادی در مصر عبور کنیم و آن را نه یک تهدید و خطر برای دختران که نوعی از انواع هنر موسیقی تلقی کنیم، اما نمیتوانیم از کنار واکنشهای برخی از مردم به حادثه شهر «المنصوره» به راحتی بگذاریم. در این واکنشها شاهد آن بودیم که برخی از مردم، انگشت اتهام را به سمت دختر مصری در شهر «المنصوره» نشانه رفتند و او را عامل وقوع حادثه معرفی کردند! شبکه «بی بی سی» نیز برنامهای را در همین زمینه پخش کرد [3] و به بررسی دیدگاهها و نقطهنظرات مختلف پیرامون آن پرداخت. به عنوان نمونه، «محمد عبدالله» میگوید: «این دختری است که در ساعت 12 شب از خانه خود خارج شده است و پیش از آن به خوبی میدانسته است که در این ساعت ممکن است چه اتفاقی برایش رخ دهد». شخصیت دیگری تحت عنوان «یارا» میگوید: «آنچه که در شب سال نو میلادی برای دختر مصری اتفاق افتاد، طبیعی بود! باید بدانیم که ما در یک جامعه شرقی زندگی میکنیم. بنابراین، این یک واقعیت است که باید آن را بپذیریم». پس از بررسی برخی از این دست واکنشها به حادثه شهر «المنصوره» مصر با یک سؤال جدی و اساسی مواجه میشویم و آن، این است که «آیا «تعرض جنسی در فرهنگ جهان عرب به حقّی برای مردان تبدیل شده است»؟
در همین ارتباط، دکتر «عزام امین» استاد رشته روانشناسی اجتماعی در گفتگو با «میدان» به سؤالات ما در رابطه با «تعرض جنسی»، مفهوم «حرمتِ جسم» و اینکه ایدئولوژی تعرض جنسیِ گروهی چه تفسیری میتواند داشته باشد، پاسخ داده است. این استاد رشته روانشناسی همچنین به سؤال ما درباره اینکه چرا تعرض جنسی در فرهنگ جهان عرب به یک حق طبیعی برای مَردان تبدیل شده است، جواب داده است. درهمینارتباط، وی تصریح میکند: «واقعیت این است که تعرض جنسی و تجاوز به عنف علیه دختران، تأثیری دائمی بر جسم آنها میگذارد. علت این مسأله آن است که چنین اقدامی، حرمت جسم انسان را نشانه میرود و آن را پایمال میکند. شاید تأثیر ناشی از ضرب و شتمِ خشونتآمیز یک انسان به مراتب از تأثیرات ناشی از تعرض و تجاوز جنسی، کمتر باشد، زیرا در حالتِ تعرض و تجاوز، جسم انسان مورد هتک حرمت قرار میگیرد و چنین چیزی، تقریبا غیرقابل هضم است. کسانی که با چنین وضعیتی مواجه میشوند، احساس حقارت به آنها دست میدهد. به هرحال، آنچه که واضح به نظر میرسد، این است که در فرهنگ جهان عرب، آنگونه که شایسته است، به حرمت جسم افراد احترام گذاشته نمیشود. تا زمانی که این پدیده در جامعه وجود داشته باشد، ترس و ناراحتی و نگرانی نیز نزد زنان ادامه پیدا خواهد کرد. به عنوان نمونه، زنانی که وارد آسانسور میشوند تا چند طبقه نسبتا طولانی را پشت سر بگذارند، زمانی که در کنار فرد غریبهای قرار میگیرند، به شدت احساس ناراحتی و نگرانی دارند. این احساس ناراحتی و نگرانی نشأتگرفته از چه چیزی است؟ علت کاملا مشخص است. زنان از اینکه در یک فاصله بسیار کم با فرد غریبه قرار گرفتهاند، نگران هستند، زیرا احساس میکنند که حرمت جسمشان در خطر است».
این استاد رشته روانشناسی اجتماعی در ادامه سخنان خود میافزاید: «باید به این نکته نیز توجه داشته باشیم که مفهوم خانواده چه در یک جامعه عربی و چه در یک جامعه اروپایی نظیر فرانسه باید اعتلاء پیدا کند. از دیدگاه ما خانواده متشکل از یک مَرد است که همسری دارد و از آن همسر، فرزندانی را به دنیا میآورد که نسل او [مَرد] را ادامه میدهند. با اینحال، ما شاهد وضعیتی هستیم که در آن، زنان متأسفانه تحت مالکیت مَردان قرار میگیرند و به وسیلهای برای ارضای تمایلات درونیشان تبدیل میشوند. این پدیده نه تنها در جوامع غربی که در تمامی جوامع دیگر نیز به چشم میخورد. با اینحال، واضح است که وجودِ این پدیده و میزان فراگیری آن در جوامع غربی و شرقی، دارای شدّت و ضعف است». وی همچنین ادامه میدهد: «در جوامع عربی ما شاهد یک حالت هیجانی مفرط در مقابل جسم زنان هستیم. به نظر میرسد که بخش اعظمی از میراث فرهنگی جوامع عربی در جسم زنان خلاصه میشود. در چنین شرایطی کاملا طبیعی است که مهار غریزه جنسی به شدت سخت میگردد. بنابراین، در جوامع عربی تفکر به جنس مخالف شدت مییابد و به تبع آن، شرایط برای تعرض و یا تجاوز جنسی به زنان بیش از پیش فراهم میشود».
«عزام امین» در ادامه گفتگوی خود با «میدان» در تفسیر علل و عوامل ظهور و بروز پدیده تجاوز جنسی نیز تصریح میکند: «زمانی که یک نفر از لحاظ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و جنسی سرکوب گردد، تلاش میکند تا فشارهای ناشی از این سرکوبگری را به دیگری منتقل کند. اینگونه میشود که فرد دست به تعرض جنسی میزند. از سوی دیگر، باید به این نکته نیز توجه داشت که حضور یک فرد در یک جمعِ چندنفره بر رفتارهای او تأثیرگذار خواهد بود. به عنوان نمونه، اگر یک فرد در یک گروه 5 نفره حضور داشته باشد، فارغ از اینکه رفتار این گروه درست است یا نادرست، او نیز مانند اعضای گروه عمل خواهد کرد. علت این مسأله هم آن است که وقتی فرد در چارچوب یک گروه قرار میگیرد، فردیّت و استقلالش تضعیف میگردد. درست به همین دلیل است که گاهی یک فرد زمانی که فرد کاری را در چارچوب یک گروه انجام میدهد و سپس در خلوت خود آن را مرور میکند به یکباره میگوید: اشتباه بزرگی کردم. چرا من چنین کاری را انجام دادم»؟
این استاد رشته روانشناسی در ادامه میافزاید: «تبعیت از یک گروه چند نفره ناشی از عوامل متعددی است. ترس از کنار گذاشته شدن و به حاشیه رانده شدن در فرد موجب میشود تا از رفتارهای یک گروه تبعیت کند. در واقع، فرد با هدف به دست آوردن قدرت و هویت است که به یک جمع ملحق میشود و رفتارهای مشابه آنها را در پیش میگیرد. در رابطه با تجاوزهای جنسی دستهجمعی این مسأله کاملا مشهود است. به عنوان نمونه، فرد زمانی که میبیند دوستانش چنین اقدامی را انجام دادهاند، او نیز اقدام مشابه آنها را صورت میدهد، زیرا تبعیت از گروه، عقلانیتِ فردی را از بین میبرد. تبعیت از یک گروه، شخصیت مستقل انسان را به طور کامل از بین میبرد. ما در موارد بسیاری، این مسأله را در جریان جنگها مشاهده کردهایم. این گروههای متشکل از افراد هستند که در جریان جنگها به قتل و غارت و تجاوز میپردازند. افرادی که در این گروهها حاضر هستند، از ایدئولوژی آن پیروی میکنند. ازهمینروی، زمانی که یک سرباز از جنگ بازمیگردد و با خود خلوت میکند و با عقل فردی خود میاندیشد، دچار افسردگی میشود. این حالتِ روانی در بسیاری از نظامیانِ بازگشته از جنگ مشاهده شده است. علت هم آن است که فرد پس از بازگشت از جنگ و به دست آوردن عقلانیت فردیاش، وقتی به آنچه که انجام داده است، فکر میکند، از کار خود پشیمان میشود».
پس از توضیحاتی که دکتر «عزام امین» درباره تعرض جنسی و عوامل آن ارائه کرد، میخواهیم به فرهنگی بازگردیم که موجب شکلگیری این پدیده اجتماعی شده و در طول زمان نیز آن را به یک مسأله عادی تبدیل کرده است. سؤالی که اکنون به ذهن متبادر میشود این است که تجاوز جنسی به زنان چگونه به پدیدهای عادی برای مَردان تبدیل شده است؟ «ژان فرانسوا لیوتار» فیلسوف فرانسوی، پژوهشی را در عرصه فرهنگی انجام داده است و در آن به تحلیل و نقد مظاهر فرهنگی و ایدئولوژیک در جوامع پرداخته است. این فیلسوف فرانسوی معتقد است که در برخی جوامع چیزی به نام کثرتگرایی دیده نمیشود؛ کمااینکه تنوعی در چارچوبهای اجتماعی و فرهنگی نیز وجود ندارد. او تصریح میکند که در برخی جوامع، در برابر نقد و بازنگری اشتباهات گذشته مقاومت زیادی انجام میشود. این فیلسوف فرانسوی در پژوهش خود پیشنهاد میکند تا برای شناخت علل و عوامل گرایش به تجاوزات و تعرضات جنسی در جوامع، ریشههای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی آن جوامع مورد بررسی قرار گیرند» [4]. واقعیت این است که گرایش عمیق مَردان به جسم زنان در جوامع شرقی کاملا قابل مشاهده است. این واقعیتی است که به هیچ وجه نمیتوان آن را انکار کرد. اگر به تاریخ جوامع شرقی مراجعه کنیم، میبینیم که مَردان همواره در تمامی زمینهها تسلط و سیطره داشتهاند و این، آنها بودهاند که همیشه از محوریت و مرکزیت برخوردار بودهاند. «عبدالله غذامی» در این زمینه تصریح میکند: «در طول تاریخ ما، مَردان همواره نقش محوری داشتهاند و خواستههای خود را به زنان تحمیل کردهاند. در واقع، مَردان همواره در متن و زنان در حاشیه بودهاند» [5].
افزون بر این، در فرهنگ دینیِ رواجیافته نیز شاهد کاسته شدن از ارزش و اعتبار زنان در جوامع عربی هستیم. در این فرهنگ دینی، ما میبینیم که به زنان و جسم آنها اهانت میشود. این تفسیری است که از دین در جوامع شرقی ترویج شده است. با این حال، زمانی که به اصول دینیِ اصیل مراجعه میکنیم، با چیزی که کاملا با فرهنگِ دینی حاکم در تعارض است، مواجه میشویم. درهمینارتباط، «لیلی أحمد» پیرامون زنان و مسأله جنسیت در اسلام تصریح میکند: «حیاء و پاکدامنی ازجمله ویژگیهای مشترک زنان و مردان است. این ویژگی تنها منحصر به زنان نیست. با این حال، در فرهنگ امروز جهان عرب ما شاهد هستیم که تنها از زنان خواسته میشود تا به اصولِ حیاء و پاکدامنی پایبند باشند. در این میان، مطالبهای از مَردان برای رعایت حیاء و پاکدامنی وجود ندارد. علت این مسأله هم به فرهنگی که در قبال زنان در جوامع عربی حاکم شده است، بازمیگردد. امروز نگرش به زنان در جهان عرب بر اساس فرهنگ حاکم بر این جوامع صورت میپذیرد و نه بر اساس متون دینیِ اصیل» [6].
«جرج طرابیشی» اندیشمند و نظریهپرداز سوری در سخنانی تأکید میکند: «باید به این واقعیت اذعان کرد که جوامع شرقی، عقبافتاده هستند و در ایدئولوژی افراطی خود غرق شدهاند. وضعیت به گونهای است که در جوامع شرقی از دو قطبی مَرد و زن به عنوان یک ایدئولوژی یاد میشود. این دو قطبی و دوگانگی تنها در روابط میان مردان و زنان محدود و محصور نمیشود، بلکه ابعاد فراتری را شامل میشود. به عنوان نمونه، این فرهنگ غلط در جوامع شرقی حاکم است که جنگ برای مردان است و صلح برای زنان، زور و قدرت برای مردان است و ضعف برای زنان، زندان برای مردان است و خانه برای زنان. در رابطه با دختران و پسران نوجوان نیز همین نوع ایدئولوژی حاکم است. بنابراین، تعریف درست و دقیقی از ماهیت اصلی جنسهای ذکور و اناث وجود ندارد [7].
منابع:
1ـ التوظیف السیاسی: ظاهره التحرش الجنسی فی مصر.
2ـ رانیه الکیلانی، التحرش الجنسی بالمرأه واختلال منظومه القیم بالمجتمع المصری، 2014.
3ـ حادثه تحرش جماعی بفتاه فی مدینه المنصوره تثیر غضب المصریین
4ـ معن الطائی، السردیات المضاده بحث فی طبیعه التحولات الثقافیه، بیروت: المؤسسه العربیه للدراسات والنشر، 2014.
5ـ عبد الله الغذامی، المرأه واللغه، بیروت : المرکز الثقافی العربی، ط1، 1996.
6ـ لیلى أحمد، المرأه والجنوسه فی الإسلام: الجذور التاریخیه لقضیه جدلیه حدیثه، (ترجمه منى إبراهیم وهاله کمال)، القاهره: المجلس الأعلى للثقافه. 1999.
7ـ جورج طرابیشی، شرق وغرب رجوله وأنوثه، بیروت : دار الطلیعه.1971.
مترجم: رامین حسینآبادیان
منبع: شعوبا