چالشهای هنر متعالی| سیدعلیمحمد رضوی
با شکلگیری هژمونی الکترونیکی شدن فرهنگ و مجازیگراییهای آن، تفسیر هنر متعالی در چنبره کالبد اقتصاد سیاسی رسانه و روابط حوزه سرمایهدارانه حوزه ارتباطات و تولید گرفتار میشود. در این “میدان کالایی شدن” آنچه اهمیت مییابد، “فرم کالا”، “خلاقیتهای بصری کالا” و “فرایند نمادین شدگی کالا”است که در پستوهای نمایش و پرفورمنس اندیشههای به ظاهر مدرن و پسامدرن خودنمایی میکنند و اصولاً مفهوم هنر را به حضیض شیءشدگی و کالاییبودگی میبرند.
1. هنر متعالی خود، هم یک گفتمان است و هم محصول گفتمان؛ گفتمان ایدئولوژیک که کارویژه خاص سرگرمی عمومی را از هنر به سمت اندیشهگرایی متعالی سوق داد. به عبارتی محصور ماندن مخاطب را در پهنه ساختارهای زیباییشناسی صوری و لذتگرایی این جهانی به سوی متن و زمینههای فرهنگی و هدفگرا دنبال مینماید.
2. هنر متعالی معانی روزمره را از بافت زندگی روزمره دریافت میکند و با کنشهای انضمامی غیرساختارگرا و غیرمادی، مخاطبان را به فراساختهای تجریدی و تفهمی پیش میکشاند.
3. هنر متعالی در متن زیباییشناسی نامرئی هنرهای زندگی روزمره، ممکن است به وفور یافت شود. اما بنیادهای معرفتشناسی آن متفاوت از زیباشناسیهای ساختارگرا و پوزیتویستی است که متأسفانه بیشتر تحلیلهای دانشگاهی ما چنین است
4. با شکلگیری هژمونی الکترونیکی شدن فرهنگ و مجازیگراییهای آن، تفسیر هنر متعالی در چنبره کالبد اقتصاد سیاسی رسانه و روابط حوزه سرمایهدارانه حوزه ارتباطات و تولید گرفتار میشود.
5. در این “میدان کالایی شدن” آنچه اهمیت مییابد، “فرم کالا”، “خلاقیتهای بصری کالا” و “فرایند نمادین شدگی کالا”است که در پستوهای نمایش و پرفورمنس اندیشههای به ظاهر مدرن و پسامدرن خودنمایی میکنند و اصولاً مفهوم هنر را به حضیض شیءشدگی و کالاییبودگی میبرند.
6. هنر متعالی، هنر نیروی اسرارآمیز و زیباییشناسیهای نامرئی محصول گفتمانهای سیاسی – اقتصادی نیست، بلکه به شدت از پوپولیسمگرایی و خودماننگری، واهمه دارد و پرهیز میکند.
7. هنر متعالی، هنر ناب است؛ ناب از آن جهت که نمادها و ایماژهای تجلیبخش آن نه خیالی هستند و نه بتوارگی کالایی را ارج مینهند و نه محصور در قیود الزامها و محدودیتهای مادی هستند که بخواهند پیوندهایی با خیالپردازیهای رمانتیک را تقبیح یا تقدیس کنند.
8. هنر متعالی، هنری دربند زمان و مکان نیست، اساساً زمانزدگی و مکانزدگی حائلهای آن از هنر زیستمند و روزمرگی است و به شدت از پذیرش تصویر مخدوش گذشته ابا دارد و معطوف به آینده است، چون متعالی است.
9. هنر متعالی در دیالکتیک میانمعنامندی و بیمعنایی در ستیز است. با بیمعنایی هنر در تنش است و معنامندی هر کنش هنری را نمیپذیرد مگر آنکه این معنا و ماهیت آن در جستجوس امر مقدس باشد.
10. هنر متعالی در فیلتر معناها، دستاوردهای فرهنگ مادی را اگر در جستوجوی هویتمندی معانی اصیل و ذاتی واقعی انسان باشد، ستایش میکند، حتی اگر در تزئین درون و بیرون نشانهها و نمادهای بدنی نوع بشر و با کلکسیونهای متنوع هنری درصدد نمایش خلاقیتهای ابژگی یا سوژگی هنر برآید.