هرمنوتیکِ رمانتیک و قرآن| مهرداد عبّاسی
فضلالرحمان نویسنده و متفکری تأثیرگذار در قرن بیستم در جهان اسلام بوده است. او را در دیگر کشورهای اسلامی ـ ازجمله در ترکیه و کشورهای عربزبان و جنوبشرق آسیا ـ بسیار بیشتر از ایران جدی گرفتهاند. در این نوشتار، توجّه او به «هرمنوتیک» در فهم قرآن از زبان یکی از پژوهشگران تُرکتبار به نام «سلامی وارلیک» به اختصار توضیح داده شده و چکیده مقاله وارلیک نیز جهت آشنایی پژوهشگران، به زبان فارسی ترجمه شده است.
فضلالرحمان نویسنده و متفکری تأثیرگذار در قرن بیستم در جهان اسلام بوده است. او را در دیگر کشورهای اسلامی ـ ازجمله در ترکیه و کشورهای عربزبان و جنوبشرق آسیا ـ بسیار بیشتر از ایران جدی گرفتهاند. هم آثارش را به زبانهای بومیشان برگرداندهاند و هم پژوهشهای زیادی درباره آثار و افکارش انجام دادهاند. همچنین دریافتم که هشت سال پیش محققی تُرکتبار بهنام «سلامی وارلیک» مقالهای به زبان فرانسه درباره قرآنشناسی فضلالرحمان منتشر کرده است. عنوان مقاله «فضلالرحمان و قرآن: جستجوی روشمندِ قصد مؤلف» است که در سیزدهمین شماره نشریه مِتُدوس: دانش و متون، ویژه موضوع «تجربه تفسیر» به چاپ رسیده است.
وارلیک از منظر هرمنوتیک فلسفی به قرآنشناسی فضلالرحمان نگریسته و نحوه کاربست هرمنوتیک رمانتیکِ امیلیو بِتی، هرمنوتیست ایتالیایی، در فهم قرآن را در آثار فضلالرحمان نشان داده است.
سالها پیش که مقاله خودم درباره قرآنشناسی فضلالرحمان را تألیف میکردم، این مقاله هنوز منتشر نشده بود. اما نکتهای که در آنجا به آن رسیده بودم، در اینجا نیز به نوعی دیگر نمایان شده است. فضلالرحمان برای روشمند کردن فهم قرآن در دوره جدید چارهای ندیده است از اینکه وارد عرصه هرمنوتیک شود و تکلیف خودش را با نظریههای هرمنوتیک روشن کند. برای این منظور، او درمقدمه کتاب« اسلام و مدرنیته» حتّی گادامر را به نقد کشیده و هرمنوتیک او را رد کرده است. به عبارتی، فضلالرحمان برای تبیین نظریه دوحرکتی خودش به نظریهای شناختهشده در هرمنوتیک نیاز داشته و آن را در هرمنوتیک عینیگرایانه یا رمانتیکِ امیلیو بتی یافته است. فضل الرحمان از این حیث نواندیشی روشمند و منسجم است و ازاینرو، حتی اگر با پروژه فکری او موافق نباشیم، او را باید محققی جدی و درخور توجه قلمداد کرد. این نکته مقدّمهای برای ذکر این مسأله شایان توجّه است که روشمندسازی فهم قرآن راه میانبُر ندارد، با شعار و بیانیه و حکم نیز قابلاجرا نیست. امروزه حتی برای نظریهپردازی بهنفع نگاه سنتی و ردّ نگاه نواندیشانه نیز گزیری از ورود به گفتمان جدید نیست. فضل الرحمان حتی اگر میخواهد از این ایده دفاع کند که در قرآن باید «هدف خدا» یا «اصول عام اخلاقی» یا «ارزشهای عمومی» یا هرچیز مشابه دیگر را یافت و اگر بخواهد مدعی شود که تنها همین معنا را میتوان از قرآن استنباط کرد و بس، باز هم ناگزیر باید نظریهای هرمنوتیکی را بپذیرد و به نفع آن دلیل اقامه کند. هرمنوتیک دستاوردی بشری و دانشی مدرن است که اگر درست فهمیده شود اختصاصی به غرب یا شرق، مسیحیت یا اسلام، و عهدین یا قرآن ندارد. شناخت اندیشه و روش فضلالرحمان میتواند در تربیت محققان منضبط و روشمند در حوزه مطالعات قرآنی تأثیرگذار باشد.
در ادامه، چکیده مقاله وارلیک را ـ که از انگلیسی برگرداندهام ـ بهطورکامل در زیر نقل میکنم:
«هرمنوتیک قرآن در نوشتههای فضلالرحمان بر جستجوی روشمندِ معنای عینی متن استوار است. تصور فضلالرحمان، با الهام از هرمنوتیک رمانتیک ـ آنگونه که در فلسفۀ امیلیو بِتی هست و از خواننده میخواهد تا با قصد درونی مفسر ارتباطی ذهنی برقرار کند ـ آن است که قصد خداوند ضامن عینیت معنای قرآن است. امکان فهم مؤلف از طریق این تلقی خاص از وحی میسر میشود که کلام خدا، که از جانب روحی باطنی و مجرد آورده میشود، از صافیِ شعور پیامبر عبور میکند. بدینسان، نقشآفرینی محمد در فرآیند وحی جنبهای تاریخی به کلام خدا میبخشد. روش تفسیری تاریخگرایانه فضلالرحمان، که خود او نظریۀ «دوحرکتی»اش میخواند، مبتنی بر هر دو معیار عینیت است یعنی هم بافت تاریخیِ وحی و هم توجه به کلیت متن قرآن. حرکت نخست خود شامل دو مرحله است. مرحله نخست آن است که مفسر باید شرایط خاص وضع تاریخی وحی را بررسی کند تا مسائلی را که قرآن «پاسخ خدا» به آنها بوده است دریابد، و برای تکمیل این مرحله وضع کلی آن زمانه را بشناسد. در مرحله دوم از حرکت نخست، مفسر باید این پاسخهای خاص را تعمیم دهد تا مقاصد عینی متن را، که همان قصد خداست، بفهمد. برای دستیابی به این فهم، مفسر باید قرآن را همچون کلیتی یکپارچه بخواند تا از احکام خاص، که گاه حتی متعارض به نظر میرسند، نظامی منسجم بسازد. مطالعۀ متن قرآن بهمثابه کلیتی یکپارچه این امکان را فراهم میکند که معنای پسِ الفاظ هویدا شوند. فضلالرحمان بافتاریکردن تاریخی و متنی آیات قرآن را ادامه میدهد. در حرکت دوم، مفسر باید، با کنار گذاشتن معنای ظاهری، این اصول عام را ـ که ذاتاً اخلاقیاند نه فقهی ـ در شرایط جدید به کار گیرد. بدینسان، فضلالرحمان، همچون بِتی و برخلاف گادامر، مرحله فهم عینی و مرحله کاربرد ذهنی را از هم تفکیک میکند. بهعلاوه، در روش او، رابطه میان این دو حرکت رابطهای دوَرانی است و چنانچه نتیجه کاربرد قانعکننده نباشد، مفسر میتواند در نتایج مرحله نخست تجدیدنظر کند. فضلالرحمان در بیان مثال برای این روش میکوشد تا نشان دهد که توجه به قصد خدا به مفسر نشان خواهد داد که قرآن مخالف چندهمسری و بردهداری است، زیرا این دو امر در مقابل اصل اخلاقیِ عدالت و برابری اجتماعی قرار میگیرند. اصل اخلاقیِ برابری میان مخلوقات یکی از پیامدهای آشکار وحدت و تعالی خالق است. چون خدا بر همه موجودات برتری مطلق دارد، آنها فقط میتوانند با یکدیگر برابر باشند.»
پینوشتها
- مشخصات کامل مقاله از این قرار است:
Selami Varlik, “Fazlur Rahman et le Coran: la recherche méthodique de l’intention de l’Auteur”, Metodos: Savoir et textes, 13 (pratiques de l’interprétation), 2013.
- متن کامل مقاله دروبسایت نشریه قابل خواندن و نسخه پیدیاف آن در صفحه نویسنده در آکادمیا قابل دانلود است.