اغیار در بیوت
جمعی از احباب بر گرد آیتالله حلقه زدهاند. از علاقهمندان به آیتاللهاند. کوچکترین حرکات و سکنات ایشان را در نظر دارند. از آن الگو برمیدارند. در این میان اما گاهی اغیاری هم راه یافتهاند. اغیار هم میآمدند و حرکاتِ «آیتالله»ها را زیر نظر داشتند، اما نه برای الگوبرداری که برای اخبار به دیگری.
گزارشهایی که ساواکِ پهلوی از درونِ بیت به دست داده، بعضاً بسیار جزئی و ریزبینانه بود. رفتوآمدها به بیت ثبت شده بود. گفته شده بود که چه کسی در کجای بیت نشسته. چه کسی شروع به سخن کرده. چه پاسخی شنیده. احوالاتِ آیتالله در آن زمان چگونه بوده. تبسم میکرده یا گره بر ابرو داشته. همه اینها نشان از آن دارد که فردی از اغیار در بیت حاضر بوده است.
سید محمود مرعشی، فرزند آیتالله مرعشی نجفی، هم به این امر صحّه گذاشته بود. گفته بود که طلبهها به بیت میآمدند و میرفتند؛ کافی بود یکی از آنها جاسوس باشد تا از اخبار بیت مطلع شود. او گفته بود که در یکی از فعالیتهای خود، تمام تلاش را کردم که ساواک متوجه نشود، اما تا به منزل رسیدم، ساواک آمد سراغم. (خبرگزاری فارس، 13/11/94)
مرحوم صالحی نجفآبادی هم از حضور همین اغیار گلایه کرده بود. گفته بود که برخی مخالفتها با کتاب «شهید جاوید» را همین افراد کلید زدند. او مدعی بود که اغیار به نزد علما میرفتند و آنها را به سمت درخواست خود مایل میکردند. (شوکران اندیشه، ص 266)
یکی از اغیار اما سببساز نگارش کتابی چالش برانگیز شد. میرزا حسین محدث نوری کتاب «فصل الخطاب فی تحریف کتاب رب الارباب» را نوشته بود. در این کتاب ادعا کرده بود که برخی تحریفها در قرآن رخ داده است. «سردار کابلی» نقل کرده بود که سیدی به ظاهر جلیلالقدر به نزد میرزا میآمد و گریه و زاری میکرد و میگفت که خدا به جدّم علی (ع) ظلم کرده که نام او را در قرآن نیاورده. و میرزا حسین را بر آن داشته تا نشان دهد که نام علی (ع) در قرآن بوده و برخی مخالفان، آن را از قرآن حذف کردهاند. سردار کابلی بعدها این فردِ به ظاهر جلیل را در سفارت انگلیس میبیند. در حالی که ریشهایش را تراشیده بود و از مأموران سفارت انگلیس بود. وی در آنجا به سِرّ ماجرا پی میبرَد. (خاطرات آیتالله منتظری، ج 1؛ صص 81-82)