طالبان بر مدار پاکستان| مجید مرادی
جنبش طالبان جنبشی سلفی است که در دهه نود بازیچه جنبش رادیکال تکفیری القاعده قرار گرفت که عربافغان ها با هدف پاکسازی جهان از استکبار و امپریالیسم تأسیس کرده بودند.
نفوذ القاعده در طالبان چندان عمیق بود که با هجوم القاعده به برج های دوقلو در یازدهم سپتامبر 2001 دولت ایالات متحده قدرت بازشناسی و تفکیک این دو را از یکدیگر از دست داد و طالبان را مسئول این حمله شناخت و به افغانستان هجوم برد و دولت سلفی طالبان را منقرض کرد. بدین ترتیب طالبان هزینه گزافی برای پذیرایی از مهمان عرب پرداخت.
این جنبش که عمده نیروهای اولیه اش را طلاب پشتون تشکیل می دهند به لحاظ قومی و زبانی و ایدئولوژیک به پاکستان نزدیک است. به عبارت دیگر می توان ریشه های مذهبی جنبش طالبان را در مدارس دینی حقانی پاکستان جست که ایده دولت اسلامی و جامعه ناب شریعت مآب را در سر می پرورانند.
از زمان تاسیس جمهوری اسلامی پاکستان جماعت اسلامی به رهبری مودودی قدرت هضم مفهوم جمهوری را نداشت و نشاندن جمهور را در کنار اسلام و یا مقید کردن اسلام را به رای جمهور برنمیتابید.
طالبان نیز طالب همان نسخه از اسلامند که جمهور را به هیچ می انگارد و دنبال دولت ناب اسلامی اند که نمونهاش را در دهه نود شاهد بودیم. همان دولتی که داعش پس از طالبان و در حجمی گسترده تر تاسیس کرد.
دولت امروز پاکستان دولتی جمهوری است و پسوند اسلامی را هم دارد اما دموکراتیک است و از دل صندوق های رای جمهور برمی آید. با این حال هرگز شکل گیری دولتی دموکراتیک را در همسایگی شمالی اش برنمی تابد.
پاکستان افغانستان را حیاط خلوت خود و تحت قیمومت خود می خواهد و در رقابت منطقه ای خود با هند و ایران به افغانستان نیاز مبرم دارد.
دولت هند در طول دو دهه اخیر سعی کرد تا ضمن پرهیز از دخالت در سیاست داخلی افغانستان به روند توسعه این کشور کمک کند. این کمک ها وجهه هند را در نزد ملت و دولت افغانستان متبت کرده است. اما این وجهه مثبت هند خشم پاکستان را برانگیخته است.
برآمدن دوباره طالبان انتقامی است که پاکستان از هندوستان می گیرد. با این حال خوش بینی محتاطانه سیاستمداران ایرانی نسبت به طالبان بسیار سادهانگارانه است. طالبان از رهبری متمرکز و تشکیلات منضبطی برخوردار نیست و همان گونه که در دهه نود از سوی القاعده اغفال شد این بار در معرض نفوذ داعش هم قرار گرفته است.
زمینه داعشی شدن طالبان هم کاملا فراهم است. آنها همان طالبان سابقند اما اکنون آداب نشستن بر میز مذاکره و چاقو وچنگال به دست گرفتن به جای با دست غذاخوردن را آموخته اند و می دانند که نباید دنیا را از خود بهراسانند. اگر هم به مدارس دخترانه هجوم انتحاری میبرند و موج وحشت را به دلها میدوانند میدانند که باید خود را تبرئه کنند.
تعصب بن مایه عقیدتی طالبان است و هرچه عیار تعصبشان قویتر باشد خود را به اسلام ناب نزدیکتر میدانند. بالاخره صبر راهبردیشان به زودی به پایان خواهد رسید و نقاب از چهره حقیقی اشان گشوده خواهد شد. در آن وقت هم ایران پشیمان خواهد شد و هم روسیه و هم ایالات متحده.
این دشنه دو لبه پاکستان است که به پهلوی هند و ایران فرورفته است و در حالی که جواد ظریف مشغول و میزبان مذاکره بین الافغانی بود و سعی می کرد با دلی خونین لبی خندان به این میهمانان نشان دهد همتای هندی او خود را شتابان به تهران رساند و به دیدار رئیس جمهور منتخب ابراهیم رئیسی رفت، نه برای تبریکی که نیازی به گزکردن این همه راه با آن حال خراب نداشت، بلکه برای تسلیت برآمدن دوباره طالبان و چارهاندیشی برای آیندهای نزدیک و پرسیدن این که چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما؟!