پردازشهای تمدنی، در دام گفتمان غیرعلمی| سید علیرضا واسعی
تمدن، تمدن اسلامی و تمدن نوین اسلامی نیز در دام نظریهپردازیهای غیر متخصّصانه گرفتار آمده و بیش از آن که از سوی متخصصان مورد بررسی، کاوش و تامل قرار گیرند، از سوی کسانی که متاثر از گفتمان عوامی اند، پردازش می شوند و چیزهایی در باره آنها گفته می شود که با هیچ منطقی سازگاری ندارد و عملا موجب ابهام زایی و بی مفهومی آنها، بلکه اغراء به جهل می شود. مراکز و موسسه هایی نیز به این نام شکل می گیرند، بدون آنکه تحصیل گردگان و محققان این حوزه در آنها فعال یا کسانی که با متون مربوطه سروکار دارند، در آنجاها مشغول باشند.
ورود غیر متخصصان به حوزه های تخصصی، در امروز ایران امری رایج و عادی شده است، هر چند هزینه های زیادی بر جامعه علمی بار میکند.
یادم نمیرود زمانی در گعده ای علمایی! سخن از مکتب مارکسیسم به میان آمده بود و یکی از اعاظم حاضر، بادی به غبغب انداخت و گفت این مکتب را که داروین بنا نهاد، بر اصالت حیوان استوار است!
خوب البته این هم می تواند باشد، چون وقتی واژه ها مورد تجاوز قرار می گیرند، دیگر هیچ چیزی بار معنایی خود را حمل نمی کند و همه چیز بازیچه ای دست افراد می شوند، چنان که امروزه برخی از تریبون داران از لیبرال و کاپیتال و ماسون و صهیون و تکنوکرات و دیگر واژه ها، چیزهایی می گویند که به راستی مایه شرم و درد است. گاه از دموکراسی و جمهوریت و تهاجم فرهنگی و ولایت و آزادی و مقوله های دیگر نیز از همین منظر پرداخته و سخنان ناسنجیده ای بر زبان می آورند، بی آنکه تاوانی بپردازند!
تمدن، تمدن اسلامی و تمدن نوین اسلامی نیز درهمین دام گرفتار آمده و بیش از آن که از سوی متخصصان مورد بررسی، کاوش و تامل قرار گیرند، از سوی کسانی که متاثر از گفتمان عوامی اند، پردازش می شوند و چیزهایی در باره آنها گفته می شود که با هیچ منطقی سازگاری ندارد و عملا موجب ابهام زایی و بی مفهومی آنها، بلکه اغراء به جهل می شود. مراکز و موسسه هایی نیز به این نام شکل می گیرند، بدون آنکه تحصیل گردگان و محققان این حوزه در آنها فعال یا کسانی که با متون مربوطه سروکار دارند، در آنجاها مشغول باشند.
گر چه بیشتر شاخه های علوم انسانی، از اقتصاد و روانشانسی تا تاریخ و جامعه شناسی و فلسفه با پدیده ورود غیر متخصصان روبرو است، اما مقوله تمدن، به ویژه از زمانی که رهبری در این باره سخنانی ایراد کردند، بیش از همه در معرض آسیب آن قرار گرفته است. هر کسی گفته های خود را به تمدن پیوند زده و هر رطب و یابسی را به آن نسبت می دهد و این فاجعه هر روز گسترده تر و فراخ تر می شود؛ گاه از یک عمل به عنوان تمدن نوین اسلامی یاد می شود و گاه انتخاب یک فرد در یک مقام، زمینه ساز آن شمرده می شود و گاهی یک نامه یا سخنرانی یا حتی شعار، تجلی آن به حساب می آید. فردی از ازدواج تمدنی سخن به میان می آورد و فردی هم از تمدن رضوی و کسی هم از تمدن کلامی یا تمدن فقهی یا دیگر تمدن ها که همگی مدعای خود را در مسیر تمدن نوین اسلامی ارزیابی می کنند، اما دریغ از آن که تعریف مشخصی از مدعای خویش ارائه دهند. نویسنده البته بر مصادره واژه ها/ اصطلاحات یا علوم به نفع کس یا گروهی پیش نمی رود، اما تاکید دارد که خوشایندی عامه مردم یا همراهی با رهبران سیاسی نباید موجب ورود هر کسی به حوزه های تخصصی شود، جز آن که به صورت روشمند، با ادبیات پذیرفته شده و درست پیش بروند و حوزه های تخصصی را با خوشایندی توده مردم یا عده ای خاص گره نزنند.