روحانی و روحانیت؛ نگاهی به فرصتها و آسیبهای رابطه حوزه و دولت جدید
از میانه دولت دهم بود که رابطه بدنه حوزوی حامی احمدینژاد با وی به تدریج مخدوش شد و حملاتی که این طیف از حوزویان به دولت احمدینژاد تحت عنوان «جریان انحرافی» کردند، دست کمی از حملات به اصلاحطلبان نداشت.
اگر رفتارهای دولت نهم و دهم نبود، کمتر کسی به اهمیت روابط دولت با روحانیت و مرجعیت پی برده بود. در اوایل دولت اول احمدینژاد بود که هاشمی رفسنجانی در سخنانی گفت هیچ دولتی در ایران بدون حمایت روحانیون دوام نیاورده است. شاید بتوان دولت احمدینژاد را نمونه بارز این سخن هاشمی رفسنجانی تلقی کرد. رابطه احمدینژاد با لایههای سنتی و متنفذ روحانیت از همان ابتدا دستخوش تنش و تیرگی شد. بسیاری از متنفذین حوزه قم در انتخابات ۸۴ به احمدینژاد رأی ندادند و تنها حمایت گروهی از اصولگرایان، طلاب جوان و طیف آیتالله مصباح یزدی متوجه احمدینژاد بود. سوم تیر ۸۴ که برنده نهایی مشخص شد، دهها طلبه جوان به خیابانهای مرکزی شهر قم ریختند و از شکست هاشمی ابراز شادی کردند. احمدینژاد تا میانه دولت دوم خود، حمایت بسیاری از این طلاب جوان را به همراه داشت؛ طلابی که آبشخور فکری آنها برخی هیأتهای عزاداری بود.
از میانه دولت دهم بود که رابطه بدنه حوزوی حامی احمدینژاد با وی به تدریج مخدوش شد و حملاتی که این طیف از حوزویان به دولت احمدینژاد تحت عنوان «جریان انحرافی» کردند، دست کمی از حملات به اصلاحطلبان نداشت. با این حال، جریان احمدینژاد تا آخرین روزهای دولتش از حمایت گروه اندکی از طلاب جوان برخوردار بود و همانها به مهمترین حامیان سعید جلیلی تبدیل شدند.
اما رابطه روحانی با روحانیت پیشینیهای به درازای عمر سیاسی روحانی دارد. او از وعاظ توانا و ذینفوذی بود که همواره و بدون حاشیه زیادی به فعالیت سیاسی میپرداخت و حمایت معنوی هاشمی رفسنجانی را نیز با خود داشت. هاشمی نیز همواره معتمد مراجع تقلید برجسته قم در نیم قرن اخیر بوده و حتی برنامههای توسعهگرایانه وی نیز نتوانست بدنه اصلی و ذینفوذ حوزه را علیه وی بشوراند.
دولت روحانی و مقامات روحانی
شاید به جرأت بتوان گفت که ریاست جمهوری روحانی، مطلوبترین گزینه برای حوزویان متنفذ در سه دهه گذشته بوده است. تیرگی روابط رئیس دولت قبلی و دیوار بیاعتمادی که میان او و مراجع تقلید اصلی شیعه ایجاد شد، عطش به روی کار آمدن یک رئیسجمهور شبیه حسن روحانی را در سالهای اخیر میان نخبگان حوزوی و دانشگاهی تشدید کرده بود. یکی از مهمترین پیامهای تبریک حوزوی که خطاب به حسن روحانی صادر شد، پیام آیتالله شیخ حسین راستی کاشانی ۸۶ ساله بود که از مجتهدین بنام حوزههای نجف و قم و از تأثیرگذارترین روحانیون تاریخ جمهوری اسلامی شمرده میشود. آقای راستی که در انتخابات سال ۸۸ از منتقدین جدی و پرشور احمدینژاد بود، طی پیام تبریکی که ۲۹ خرداد امسال خطاب به رئیسجمهور منتخب صادر کرد، چنین گفت:
«خدای را شاکرم که شور و شعف و نشاط به ایران بازگشت و امید و غرور که سالیانی در دلهای این مردم خاموش و سرد گشته بود، بار دیگر به جنبش درآمد. ملت مسلمان ایران به تدبیر و امید و اعتدال و منطق و خردگرایی رای داد، خواهان عزت و صلح و استقلال و سازندگی و اصلاح خرابیها و نابسامانیها شد و این تکلیف و مسؤولیت خطیر را بر شانه جنابعالی نهاد … انتظار دارم با تدبیر و درایت و متانت، نسبت به التیام و اصلاح حوادث گذشته و ستمهای واقع شده، اقدام نمایید.»
چند روز پس از این پیام، آیتاللهالعظمی وحید خراسانی در مشهد مقدس، آقای هاشمی رفسنجانی را در حالی به حضور پذیرفت که هیچگاه به احمدینژاد اجازه ملاقات نداده بود. مهمترین مرجع تقلید حوزه علمیه قم در این دیدار صمیمانه به هاشمی گفت: «به امید خدا با این پیشآمد مردمی که روی داد، با همت شما که هم درد و هم درک را دارید، چرا که برخیها تنها درد یا درک را دارند، اما این خصوصیت در شما جمع است و این موهبت فتح بابی است تا انشاءالله مشکلات حل شود.»
همچنین آیتالله مکارم شیرازی نیز چند روز پس از پیروزی حسن روحانی در دیدار با نمایندگان وی گفت: «مردم کارنامه خوبی برای دولتهای نهم و دهم در نظر نمیگیرند و دلیل آن هم قطع ارتباط با رهبری، مراجع تقلید و قوای مقننه و قضائیه است.»
اینها تنها نمونههایی از وجد و شادی بدنه متنفذ حوزویان از پیروزی حسن روحانی و پایان دوران پر تنش احمدینژاد است. شاید اغراق نباشد اگر بگوییم که همزمان با اعلام پیروزی حسن روحانی، بسیاری از مراجع تقلید قم و نجف نفس راحتی کشیدند و به گفته آیتالله راستی کاشانی، امید خاموششده آنان به جنبش درآمد.
آسیبها و فرصتها
دولت روحانی طلاییترین و البته دشوارترین فرصت تاریخ معاصر ایران را به دست آورده است. همیشه فرصتهای طلایی پس از یک دوره پر از چالش و تنش به دست میآیند. روحانی پس از جنجالیترین دولت تاریخ جمهوری اسلامی روی کار آمده و یکی از بغرنجترین موقعیتها در پیش روی این کابینه قرار گرفته است. از نظر حوزوی، رابطه احمدینژاد فقط با مراجع تقلید به تنش کشیده نشد، بلکه حتی نهادهای آموزشی و پژوهشی حوزه نیز از این تنش در امان نماندند. در سال آخر دولت دهم، ناگهان بودجه بسیاری از این نهادها قطع شد و یا کاهش شدید پیدا کرد، به گونهای که این مؤسسات در مضیقه بیسابقه مالی قرار گرفتند و گرفتار خشم دولت شدند. این در حالی بود که در سالهای نخست روی کار آمدن احمدینژاد، بودجه بیسابقهای به مؤسسات حوزوی سرازیر شده بود. چند سال قبل جوانفکر درباره این کمکها گفته بود: «بودجهای که دولت وقت در سال ۱۳۸۳ برای حمایت مالی از حوزههای علمیه و مراکز دینی اختصاص داده بود از ۳۵ میلیارد تومان فراتر نرفت، اما با دقت و توجه ویژه رئیسجمهور محترم، این مبلغ در سال جاری به رقم خیره کننده ۷۶۰ میلیارد تومان افزایش یافته است که حاکی از ۲۲ برابر شدن آن است. چگونه میتوان رئیس جمهور و دولتی که دارای چنین گرایش و نگرشی به مراکز علوم دینی است، به ضدیت با روحانیت متهم کرد؟» این در حالی است که مجید انصاری نیز در دوره دوم ریاستجمهوری خاتمی از چند برابر شدن کمک دولت به حوزههای علمیه سخن گفته بود.
تجربه دولتهای خاتمی و احمدینژاد در اختصاص بودجه به نهادهای حوزوی نشان میدهد که این کمکها تأثیر محسوسی در افزایش رفاه طلاب نداشته و غالبا در برخی مؤسسات نزدیک به دولتهای مورد نظر هزینه شده و یا توزیع آنها هدفمند و برای نزدیک شدن دولت به طیفهای خاصی از حوزویان بوده است. این مهمترین آسیب و چالش پیش روی دولت روحانی است. وضعیت معیشتی توده حوزویان و به ویژه طلاب جوان همچون دیگر اقشار آسیبپذیر، شکننده و دشوار است و همین مسأله منجر به گرایش گسترده آنان به احمدینژاد شده بود و همین دلیل نیز از دلایل چرخش این بخش از حوزویان به سمت منتقدان احمدینژاد شد. به نظر میرسد که دولت روحانی باید فکر جدی به حال نحوه توزیع بودجه دولتی در حوزه علمیه قم بکند و نگاه دولت را نسبت به استقلال مالی و فکری حوزه از دولت، بهبود بخشد تا حوزه و حوزویان با حفظ شأن و عزت خود به عنوان ناظران امین، رفتار دولتمردان را کنترل کرده و به مثابه دماسنجی مطمئن، مانع از بروز شکاف اجتماعی در جامعه شوند.
از سوی دیگر، به نظر میرسد که دولت روحانی با وجود دیدارهای مکرر و بیسابقه مقامات عالیرتبهاش از مراجع و بزرگان حوزه، فکری به حال برقراری یک رابطه فعال و منظم با اقشار مختلف حوزویان نکرده است. نقطه ضعفی که دولتهای پیشین نیز کم و بیش به آن مبتلا بودند و طلاب و روحانیون حوزه هیچگاه حضور فعالانه و بیواسطه نماینده یا نمایندگان مستقیم دولت را در میان خود تجربه نکردهاند.
حوزه از طیفها و اقشار گوناگونی تشکیل شده است و تا زمانی که دولت روحانی این تنوع را نپذیرد و نشناسد و با آن ارتباط برقرار نکند، قادر به جلب اعتماد این قشر تأثیرگذار نخواهد بود.
این یادداشت در ویژهنامه نوروزی روزنامه ایران در روز ۲۴ اسفند ۹۲ منتشر شد.
از میانه دولت دهم بود که رابطه بدنه حوزوی حامی احمدینژاد با وی به تدریج مخدوش شد و حملاتی که این طیف از حوزویان به دولت احمدینژاد تحت عنوان «جریان انحرافی» کردند، دست کمی از حملات به اصلاحطلبان نداشت.علی اشرف فتحی