منازعهی افغانستان: برندگان و بازندگان| عدنان فلّاحی
این روزها با انبوهی تحلیل، گزارش و پیام تبریک و تسلیت روبرو هستیم که هر کدام به نوعی میکوشند برندگان را از بازندگان منازعهی افغانستان تفکیک کنند. من نیز مایلم مختصر چیزی بر این سیاهه بیفزایم؛ با این تفاوت که ما در این نوشتار، برنده و بازنده را نه از میان افراد، احزاب و سایر بازیگران سیاسی، بلکه از میان «مفاهیم» برمیچینیم.
این روزها با انبوهی تحلیل، گزارش و پیام تبریک و تسلیت روبرو هستیم که هر کدام به نوعی میکوشند برندگان را از بازندگان منازعهی افغانستان تفکیک کنند. من نیز مایلم مختصر چیزی بر این سیاهه بیفزایم؛ با این تفاوت که ما در این نوشتار، برنده و بازنده را نه از میان افراد، احزاب و سایر بازیگران سیاسی، بلکه از میان «مفاهیم» برمیچینیم. اما تعیین برنده و بازنده از خلال «مفاهیم» به چه معناست؟ این موضوع را با مثالی روشن خواهم کرد:
مارکسیستها در آستانهی جنگ جهانی اول، معتقد بودند که بر اساس فلسفهی تاریخ مارکس، هیچ کارگری علیه کارگر دیگر قیام نمیکند؛ چنانکه سرمایهداران نیز به جنگ سرمایهداران نخواهند رفت. به دیگر سخن کارگران فرانسوی علیه کارگران آلمانی وارد جنگ نخواهند شد و سرمایهداران انگلیسی نیز مایل به جنگ علیه سرمایهداران اتریشی نخواهند بود. اما این پیشبینی یکسره غلط از آب درآمد و معلوم شد ایدیولوژی ناسیونالیسم قویتر از انترناسیونالیسمِ مندرج در مارکسیسم است و بنابراین در نزاع بین این دو مفهوم، مارکسیسم عملاً در جهان واقع مغلوب شد.
اما برندهی اصلی منازعهی بیست سالهی افغانستان کدام «مفهوم» بود؟ به نظر، مفهوم «دولت ملی» برندهی اصلی این منازعه، و مفاهیمی چون «خلافت اسلامی» و «هژمونی لیبرال» (یا لیبرالگرایی در سیاست خارجی) بازندگان قطعی این نزاع بودند:
ـ از یک سو، آنچه که باعث شد جنبش طالبان از آرمانهای گروههای اصطلاحاً جهادیِ جهانی دست بکشد و به دولتهای همجوار و نیز دو هِژِمون نیمکرهی شرقی و غربی (چین و امریکا) تعهد دهد که جغرافیای سیاسی افغانستان را کانون مبارزه علیه این دولتها و تهدید امنیت ملی آنها نخواهد کرد، در واقع مبتنی بر نوعی واقعگرایی سیاسی بود که بر اساس آن، امکان تأسیس «امت سیاسی واحد» تحت عناوینی چون خلافت واحد یا امثاله، در جهان امروز ممتنع و مُحال است. بنابراین آنها تشکیل یک دولت ملی درون مرزهای سیاسی افغانستان را بر ادامهی مبارزهی بینالمللی علیه نظم چیرهی جهانی ترجیح دادند و حالا در سخنان خود بر مفاهیمی چون حُسن همجواری با همسایگان، تعامل با دنیا، رسمیت بینالمللی و دولت فراگیر سخن میگویند که تماماً از متعلقات و نتایج پذیرش واحدهای سیاسی دولتملت یا دولت ملی مدرن است.
ـ از دیگر سو اندیشهی «دولت ملی» بر نظریهی «هژمونی لیبرال» هم پیروز شد. هستهی اولیهی تشکیل دولتهای ملی در قرن هفدهم و با معاهدهی وستفالی شکل گرفت. صلح وستفالی، خود پیامد سی سال «جنگهای بیپایان»[1] بین کاتولیکها و پروتستانها بود. نظمهای جدید سیاسی در وستفالیای آلمان متعهد شدند که در امور داخلی یکدیگر مداخله نکنند. این، اصلی است که متفکران روابط بینالملل آن را «حاکمیت وستفالیایی»(Westphalian sovereignty) میخوانند. بر این اساس، مفهومی بنام هژمونی لیبرال که میکوشد با دخالت نظامی و زور، پروژههای لیبرالسازی، ملتسازی و… را پیش ببرد جایی در منطق روابط بینالمللِ مبتنی بر «واقعگرایی»(Realism) ندارد چراکه نظمهای سیاسی مدرن در روابط فیمابین خود، بیش از هر چیز به موازنهی قوا، منافع ملی و بقای خود فکر میکنند و مفاهیمی چون حقوق بشر و… اولویتی ندارد[2]. البته در مقام تکمله باید گفت که رییس جمهور کنونی امریکا و نیز مقامات امریکایی در سالهای اخیر، بارها بر این نکته تأکید کردهاند که حضور آنها در افغانستان به منظور صدور لیبرالیسم یا ملتسازی نبوده و صرفاً انگیزههای امنیتی داشته است. اگر این اظهارات درست باشد، باز هم سند دیگری است بر اینکه مفهوم «هژمونی لیبرال» و «سیاست خارجی لیبرال» حتی در مقام رِتوریک و خطابه نیز یارای مقاومت در برابر واقعگرایی بینالملل و دولت ملی را ندارد.
ــــــــــــــــــ
[1]. اصطلاح «جنگهای بیپایان» (Endless wars) عبارتی است که ـ احتمالاً رئالیستترین و لیبرالیسمگریزترین رییس جمهور سالهای اخیر ایالات متحده ـ دونالد ترامپ، بیش از ده بار در توییتهای خود در دوران ریاست جمهوریاش از آن استفاده میکرد تا حضور نظامی ایالات متحده در میادین جنگی خاورمیانه را به چالش بکشد.
[2]. برای مطالعهی یک اثر جامع و دستهاول دربارهی چرایی ناکامی و نیز نامطلوب بودن سیاست خارجی لیبرال، آخرین کتاب جان میرشایمر ـ تئوریسین بزرگ معاصر حوزهی روابط بینالملل و بنیانگذار نظریهی رئالیسم تهاجمی ـ را مطالعه کنید که به فارسی هم ترجمه شده است:
John Mearsheimer, Great Delusion: Liberal Dreams and International Realities, Yale University Press.