رابطه اخلاق و سعادت از نظر ابن سینا| اکبر عروتی موفق

حسین ‌بن‌ عبدالله بن سینا معروف به ابوعلی یا ابن­سینا، ملقب به شیخ الرئیس، رئیس العُقلا و شرف الملک (370-428 ق)، فیلسوف و پزشک ایرانی و از پرآوازه‌ترین دانشمندان دوره‌ اسلامی در جهان است. این نابغه ایرانی در هفت سالگی قرآن و بسیاری از مباحث ادبی را آموخت وپس از آن منطق، ریاضیات، طبیعیات، فلسفه و طب و … را فراگرفت و در این رشته­ها به قله­های رفیع و بلندای علمی نایل آمد. وی سپس به الهیات روآورد و در این رشته هم چون دیگر رشته­ها، تبحر یافت. درباره گستره فعالیت­های علمی او همین بس که برخی از محققین تا پانصد کتاب، رساله و مقاله به او نسبت می­دهند.

ابن­سینا با هوش و حافظه‌ خارق العاده­ای که داشت، توانست مبانی فلسفه مشاء را در جهان اسلام تثبیت کند. وی در ساختار تفکر مشایی در کنار نوآوری‌هایی که داشت ابهامات تفکر ارسطو را روشن نموده و مطالب جدیدی به آنها ‌افزود، او سرانجام سعی نمود تا به یاری عناصری از اندیشه‌های افلوطینی و نوافلاطونی نظام فلسفی نوینی بنیاد نهد؛ اما رویدادهای زندگانی به ویژه مرگ زودرسش، تلاش‌های او را ناتمام گذاشت.

برخی از فلاسفه و اندیشمندان سعی نموده­اند تا بر اساس اصول و مبانی هستی­شناسی، معرفت­شناسی، انسان­شناسی و ارزش شناختی خود نظام عقلی کاملی را طراحی نمایند. ابن سینا از جمله دانشمندانی است که تا حدودی توانست با تکیه بر مبانی و اصول مورد اعتقاد خود نظام پردازی نماید. برخلاف فارابی که حجم گسترده­ای از مباحث فلسفی خود را به حکمت عملی اختصاص داده است، ابن سینا بیشترین توسعه کمّی و کیفی را به مباحث نظری اختصاص داده است. ولی این نکته بدان معنا نیست که وی نسبت به حکمت عملی و مسئله اخلاق بی توجه بوده باشد. او مباحث اخلاقی را در آثار گوناگون خود مطرح کرده است. سه نمط آخر کتاب اشارات و تنبیهات، مقاله نهم و دهم کتاب الاهیات شفا، الاهیات نجات، کتاب المنطق، کتاب «البرّ و الإثم» که در علم اخلاق به تقاضای ابوبکر برقی تألیف نموده، رساله­ای در علم اخلاق که در آن به اختصار به بحث از مهم­ترین مسائل اخلاقی پرداخته، رساله‏ «العهد ( معاهده، عهد فی تزکیه النفس)» از جمله آثاری است که ابن­سینا در آن­ها به مسائل اخلاقی پرداخته است. نظام­های اخلاقی غالباً برای تأمین سعادت انسان و لذت بخشی به زندگی او تعریف می­شوند. ابن­سینا در آثار خود به مسئله لذت و الم به طور مبسوط پرداخته است.او با تبیین و توصیف حقیقت لذت و الم و بیان اقسام آن دو، قصد عبور از لذت جسمانی به سوی لذت عقلی و روحانی دارد، وی در نهایت ابتهاج را به عنوان بالاترین مرتبه لذت که ویژه مجردات به خصوص ذات حق تعالی است، معرفی می­نماید. به نظر این جانب ابن­سینا هر چند مباحث اخلاقی را به صورت پراکنده در آثار خود مطرح نموده، ولی با نگاه ژرف به آثار و مبانی پذیرفته شده در نظام فلسفی ابن­سینا می­توان نظام اخلاقی وی را استخراج نمود. در طراحی نظام اخلاقی شیخ الرئیس توجه به نبوت و معاد نقش اساسی ایفا می­نماید. او نظام اخلاقی خود را با عنایت به مسئله لذت و تبیین دقیق آن و ارتباط و پیوند آن با سعادت طراحی نموده است. از نظر وی شادمانی و سعادت همانند ادراک دارای مراتب چهارگانه حسی، تخیلی، توهمی و تعقلی است که کامل­ترین آن سعادت و شادمانی تعقلی می باشد

ابن­سینا در آثار متعدد خود به مناسبت­های گوناگون از سعادت و انواع آن سخن گفته است. او در کتاب الاشارات والتنبیهات فصلی مستقل را به بحث بهجت و سعادت «فی البهجه والسعاده» اختصاص داده است. وی همچنین در کتاب الهیات شفا و نجات و بعضی در رسائل و مکتوبات دیگرش در باره مقوله سعادت و شقاوت بحث نموده است. وی در یکی از تعریف­هایی که برای سعادت ارائه داده سعادت را برترین مقصود موجود زنده می­داند.

از نظر ابن­سینا سعادت، غایتی است که از فرایند نظر و عمل هر دو با هم پدید می­آید. ابن­سینا در راستای دیدگاهی که در خصوص عقل نظری و عملی دارد، تعریفی که از سعادت ارائه می­کند به درستی بیانگر جدایی این دو حوزه است، در عین این که این دو وحدت در غایت دارند. بیان ابن­سینا در خصوص چگونگی دستیابی به هیئت استعلایی که حکایت دیگری از درهم تنیدگی و به هم پیوستگی عمل و نظر است جای هیچ ابهامی باقی نمی گذارد که سعادت از مقوله عمل و نظر است. انسان پس از آنکه به لحاظ نظری، نسبت بین خود و موجودات برتر را ملاحظه می­کند و در پی آن عزم و آهنگ دستیابی به آن مراتب عالی را در خود به وجود می آورد، در گام بعدی با الهام از داده‌های عقل نظری چاره راه را در این می‌بیند که با رعایت تناسب در قوای جسمانی و کسب حد وسط آن، عفت را به جای شهوت و شجاعت را  جایگزین غضب و …. قرار دهد. بدین سان هیئت­ها و فضائل اخلاقی در او شکل اختیار می‌گیرد. در ادامه ابن‌سینا ترسیمی شوق انگیز از رسیدن انسان به این مرتبت دارد. از نظر ابن­سینا کسانی که به این مرتبت برسند به لذت ابدی دست یافته و به مشاهده جمال احدی و نیل به شهود سرمدی واصل شده­اند و اینها همه نشئت گرفته از توانایی‌های نفس ناطقه است و سعادت و لذت حقیقی برای اوست وی در راستای پیوند وثیق بین نظر و عمل می­گوید: تحصیل سعادت انسانی جز با اصلاح عملی نفس امکان‌پذیر نیست و اصلاح عملی نفس تنها با ایجاد ملکه و هیئت متوسط و اعتدالی میسور است.

ابن سینا در مقاله نهم کتاب الهیات شفاء به نظریه اخلاقی ارسطو اشاره می‌کند که فلاسفه اسلامی نیز از وی پیروی کرده­اند و آن این است که انسان دارای قوای سه­گانه است. هر کدام از این قوا یک حد افراط، یک حد تفریط و یک حد متوسط دارند. او می­گوید: سعادت حقیقی که برای نفس اثبات کردیم عبارت است از رسیدن به کمالات عقلانی. این سعادت جز با اصلاح جزء عملی نفس، به تمام و کمال نمی‌رسد. گرچه رسیدن به کمالات عقلانی، خود سعادتی است و نفس از آن لذت می­برد، ولی تمامیت کمال آن، به این است که جزء عملی نفس نیز به سعادت خود برسد. اکنون پرسش این است که جزء عملی نفس چه گونه به سعادت خود می­رسد؟ ابن سینا در این قسمت تعریفی را نیز برای ملکه بیان می‌کند ملکه عبارت است از هیئت ثابتی برای نفس که بر اثر آن، افعالی از نفس به راحتی و بدون احتیاج به فکر و اندیشه صادر شوند. در کتابهای اخلاقی سفارش می‌کنند که آدمی باید میان دو خلق متضاد، حد وسطش را برگزیند و واجد گردد؛ یعنی نه تنها افعال متوسط را انجام دهد، بلکه دارای ملکه توسط شود. افعال زودگذرند و اگر کسی کار خوب معتدلانه ای انجام داد و از این عالم رخت بربست آثارش چندان باقی نمی ماند؛ اما اگر فعلی به صورت ملکه درآمده باشد، آثارش برای مدت طولانی باقی می ماند. همین بیان شیخ الرئیس مبیّن ارتباط وثیق و ناگسستنی اخلاق و سعادت است. البته مستحضرید که این مسئله مجال و فرصت بیشتری را می­طلبد ولی در این موقعیت به همین مقدار بسنده می­کنم و از عزیزانی که این فرصت را فراهم آوردند سپاسگزارم.

 

  • متن سخنرانی اکبر عروتی موفق عضو هیئت علمی دانشگاه بوعلی سینا به مناسبت روز بزرگداشت ابن سینا
مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.