آیا باور داشتن به چیزی بدون شواهد کافی اخلاقاً نارواست؟
“همیشه، در همه جا و برای همه کس [اخلاقاً] خطاست که باوری را بدون شواهد کافی بپذیرد”. این نقلقولی است از کلیفورد که در نگاه اول اغراقآمیز به نظر میرسد. امّا چرا باور داشتن مسئولانه، وظیفه اخلاقی ماست، یعنی باور داشتن فقط و فقط به چیزهایی که برایشان شواهد و قرائن کافی در اختیار داریم؟
احتمالاً نام ویلیام کلیفورد (William Kingdon Clifford)، فیلسوف انگلیسی قرن نوزدهمی، به گوشتان نخورده است. اما به نظر میرسد آرای او در خصوص “اخلاق باور” بیشترین ارتباط را با دوران ما، عصر دیجیتال و هوش مصنوعی، داشته باشد. “همیشه، در همه جا و برای همه کس [اخلاقاً] خطاست که باوری را بدون شواهد کافی بپذیرد”. این نقلقولی است از کلیفورد که در نگاه اول اغراقآمیز به نظر میرسد؛ ولی وی در مقاله The Ethics of Belief با ذکر سه دلیل شرح میدهد که چرا باور داشتن به چیزی بدون شواهد و قرائن کافی اخلاقاً نارواست. چرا باور داشتن مسئولانه، وظیفه اخلاقی ماست، یعنی باور داشتن فقط و فقط به چیزهایی که برایشان شواهد و قرائن کافی در اختیار داریم؟
دلیل اول براساس این مشاهده ساده است که باورهای ما بر روی افعالمان تأثیر میگذارد. بعید است کسی در این مسئله شک داشته باشد که افعال ما بر اساس باورهایی که نسبت به جهان پیرامونمان داریم، شکل میگیرد. به عنوان مثال، اگر کسی باور داشته باشد که رانندههای خط تاکسی پول نقد قبول نمیکنند، حتماً قبل از خروج از خانه کارت بانکی را همراه خود میبرد. یا اگر کسی باور داشته باشد دزدی بد است، قبل از ترک مغازه پول اجناس را حساب میکند. پس باورهای ما تأثیر اجتنابناپذیری بر روی اعمالمان میگذارند؛ به نحوی که باورهای سست و نادرست درباره حقایق فیزیکی، طبیعی یا اجتماعی میتوانند حیات و بقای ما را تهدید کنند. از آنجا که ما انسانها حیواناتی اجتماعی هستیم، چنین خطری ممکن است بقیه اعضای جامعه را نیز تهدید نماید. کلیفورد معتقد است جامعه انسانی بابت باورهای سست و نادرست متحمل هزینههای فراوانی شده است و ما اخلاقاً موظفیم انسانهای دیگر را با چنین خطری تهدید نکنیم.
دلیل دوم در مذمت خوی زودباوری است. کلیفورد هشدار میدهد که هیچ باوری هرچند جزئی و ناچیز، هیچگاه بیاهمیت نیست؛ چون دستکم، ذهن ما را آماده پذیرفتن و دریافت اخبار مشابه میکند و از قبول کردن اخبار متفاوت سر باز میزند. به عبارتی، پذیرش باورهای سست و کمشاهد به مرور ردپایی را بر شخصیت ما باقی خواهد گذاشت. بنابراین، شکلگیری باورهای نادرست و ناقص به مرور ما را تبدیل خواهد کرد به مخاطبانی زودباور و طعمههایی حاضر و آماده برای اخبار جعلی و خرافهپردازی شارلاتانها. اخلاقی نیست که اجازه دهیم خوی زودباوری در هیچ یک از ما شکل بگیرد چون همانطور که ذکر شد، چنین خلق و خویی لطمات جبران ناپذیری برای جامعه رقم خواهد زد. امروز بیش از هر زمان دیگری، هوشیاری معرفتی امری ارزشمند تلقی میشود زیرا غربال کردن اخبار درست از اخبار جعلی و خرافه، مشقت بیشتری دارد و هر یک از ما به اندازه چند کلیک و اسکرول کردن گوشیهای هوشمندمان فاصله داریم تا در این دام بیفتیم.
دلیل سوم: ما اخلاقاً مسئولیم که از گنجینه دانش جمعی که با انسانهای دیگر ساختهایم محافظت کنیم و آن را آلوده به باورهای نادرست و سستقرینه نکنیم؛ زیرا زندگی همه انسانها در نهایت به این گنجینه مشترک دانش متکی خواهد بود.
شاید این ادعای کلیفورد غلوآمیز به نظر برسد که هر باور نادرست کوچکی باعث لطمه زدن به مخزن دانش عمومی میشود؛ اما در حال حاضر چنین هشداری واقعاً بهجا است. در دوران حاضر، بسیاری از افعال ما ثبت و تبدیل به دیتا میشوند، الگوریتمهایی را شکل میدهند و مجدداً هنگام جستجو و تصمیمگیری های ما استفاده میشوند. در واقع توضیح کار موتورهای جستجو همین است. بنابراین، اضافه کردن اطلاعات نادرست به این دستور پخت، غذایی مسموم را در پی خواهد داشت. از این رو، امروزه تفکر انتقادی بیش از پیش یک ضرورت اخلاقی، و زودباوری یک گناه کبیره به نظر میرسد.
مترجم: مریم علمایی
https://aeon.co/ideas/believing-without-evidence-is-always-morally-wrong