نقدها به سید محمود طالقانی| سیدهادی طباطبایی

سید محمود طالقانی را به رفتارهای مداراگونه‌اش می‌شناسند. با گروههای مختلفی ارتباط داشت. غالبِ طیفهای فکری برای او احترام قائل بودند. اغلب مراجع تقلید و علمای وقت، پس از درگذشتش در پیامهای جداگانه‌ای مقام علمی و عملی او را ستودند.[1] طالقانی محترم بود؛ اما نقد اندیشه‌های او هم نیازی اساسی.

بعضی از نقدها به طالقانی وارد شد. برخی نقدها به جهت منش رفتاری و عملکرد او بود. برخی دیگر، نظامِ معرفتی و اندیشه او را مورد پرسش قرار می‌داد.

 

1-نقدهایی به عملکرد طالقانی

طالقانی به سبب ارتباطش با برخی نیروهای سیاسی مورد نقد قرار داشت. یکی از روحانیون گفته بود که در حوزه علمیه قم اگر می‌دانستند با طالقانی ارتباط داریم، ممکن بود زندگی برای ما مشکل‌تر شود.[2]یکی دیگر از روحانیون در خاطرات خود گفته است که طالقانی از قدیم معروف به تمایلات تسنن بود و در حوزه علمیه این مطلب درباره ایشان شیوع داشت[3] و مورد نقد قرار می‌گرفت. این موارد نشان می‌دهد که طالقانی در حوزه علمیه قم، مورد نقدهایی بوده است.

ارتباط طالقانی با نیروهای سیاسی چپ باعث شد که جامعه مدرسین- به عنوان تشکیلات رسمی حوزه علمیه قم- هیچگاه طالقانی را به عنوان کسی که باید سخنش مورد قبول قرار گیرد به رسمیت نشناخت.[4]

یکی از روحانیون، به رفتارهای مدارا گونه طالقانی نقد کرده و معتقد است که طالقانی به دلیل فطرت پاک به افراد اعتماد می‌کرد و همین امر باعث شد که گاهی تحت تأثیر افراد قرار بگیرد و بعداً منجر به پشیمانی‌اش گردد. او همچنین معتقد است که طالقانی چنان با دیگران به مدارا برخورد می‌کرد که گویی هیچ کس را به عنوان دشمن نمی‌شناخت.[5]

علاوه بر اینها، مواجهه طالقانی با شیوه مبارزه مسلحانه نیز مورد نقد قرار گرفت. او در برخورد با گروههایی که مبارزه مسلحانه داشتند، اعتراضی نکرد. همین باعث شد که گروههایی مانند فدائیان اسلام که شیوه مسلحانه داشتند به او نزدیک شوند. این در حالی است که مبارزه مسلّحانه در دنیای امروز مورد قبول نیست. برخی از همفکران و همراهان طالقانی نیز این انتقاد را به او وارد می‌دانند.[6]

 

2-تفسیر علمی قرآن؟

طالقانی در تفسیر پرتویی از قرآن، برخی مباحث علمی را مطرح کرد. اما این رویکردِ وی مورد انتقادهایی قرار گرفت. بهاءالدین خرمشاهی از جمله این منتقدان است. وی معتقد است که تفسیرِ علمی از قرآن، در دنیای امروز مورد قبول نیست. خرمشاهی می‌گوید تفسیر علمی اگر مشکلی نیفزاید، نمی‌تواند مشکلی را حل کند. به تعبیر او، امروزه مشخص شده است که راه علم تکنولوژیک جدید از راه ایمان و عقیده جداست. وی در نقدی به طالقانی می‌گوید: چرا باید تعارف کرد و انطباقهای ساده دلانه انجام داد؟ بهتر است که علم و مخصوصاً علمِ جدید و ایمان هر یک به راه خود بروند و به هم تعارف نکنند.[7]

همچنین در نقدی گفته شده است که طالقانی تحصیلکرده حوزه بود و با علوم جدید مستقیماً آشنایی نداشت.[8] به همین جهت به صورت آکادمیک علوم جدید را نیاموخت و از طریق کتابهای ترجمه شده به فارسی و عربی در این زمینه کسب دانش می‌کرد. لذا آشنایی او با علوم جدید عمیق نبود.[9]

در نقدی دیگر به رویکرد علمیِ طالقانی در تفسیر، گفته شده که برخی از این تفسیرهایِ علمی، ظاهری زیبا دارد و امروزی به نظر می‌رسد، اما باید از آن تحت عنوان «تجدد مالی» یاد شود. حسن محدثی این نقد را به طالقانی وارد کرده است.[10] در مقابل این نقد، محمد علی ایازی گفته است که: طالقانی نمی‌خواهد این علوم روز را بر قران تحمیل کند. بلکه می‌خواهد از آن علوم استفاده کند تا به فهم حقیقی از قرآن دست پیدا کند.[11]

 

3- سودای دینِ خالص

طالقانی در آراء خود کوشید تا راه حل بسیاری از مشکلات را با ارجاع به دین حل کند. در رویکرد او شاهدیم که وی قواعد مورد نیاز امروز را همچون گنجی مخفی در دین نهفته می‌دیده است. در نقدی به این موضع گفته شده است که: تجارب تاریخ معاصر نشان می‌دهد که اسلامِ تمامیت خواه، در نهایت جز فساد نتیجه‌ای به بار نخواهد آورد. نباید با این توهم، بار سنگین به دوش دین گذاشت. ظرفیت‌ها و قابلیت دین، مشخص و محدود است و هر نوع انتظاری نمی‌توان از آن داشت. شعار دست یابی به دینِ خالص و اسلام ناب، در جهان امروز جایگاهی ندارد.[12]

در نقد دیگری در همین خصوص گفته شده است که طالقانی به دنبال یک دین رمانتیک بود. وی معتقد بود که یک اسلام واقعی داریم که در پشت غبارهای تاریخ مدفون شده است. در نقدی به این رویکرد گفته شده است که ما نمی‌دانیم که این چه نحوه اسلامی است؟ در خصوص این نحوه از اسلام که طالقانی به دنبال آن است، ابهام وجود دارد.[13] این انتقاد در جای دیگری نیز بیان شد و عبدالکریم سروش، این رویکرد طالقانی را «بَزَک کردن دین» نامید.[14]

تصور طالقانی نسبت به اسلام و نگاه حداکثری به آن، در زمینه اقتصادی نیز با نقدهایی همراه بود. او معتقد بود که تمامی مسلک‌های اقتصادی غربی به بن بست رسیده و اسلام تنها مکتب ایده آل است. در نقدی به این رویکرد گفته شده که اندیشه‌های غربی بر اثر حاکمیت عقل و در نظر گرفتن مصالح و مفاسد جامعه، همواره در حال تغییر است. اینگونه نیست که یک تئوری اقتصادی برای همیشه، مورد استفاده قرار گیرد.[15]

 

4- خالی از نگاه هرمنوتیک

در زمانی که طالقانی به تفسیر قرآن می‌پرداخت، مباحث هرمنوتیک و یا سمانتیک، بحث‌های کاملاً تازه‌ای محسوب می‌شد. طالقانی در تفسیر آیات، برخی از اصول هرمنوتیکی را نیز مراعات کرد. برخی معتقدند که طالقانی همواره به مسأله زمان و مکانِ نزول وحی توجه داشته و تأثیر آن را بر متن دینی مورد توجه قرار می‌داده است.[16] با این وجود نقدهایی به طالقانی شد و او را غافل از نگاه هرمنوتیکی به متن دانسته‌اند. حسن محدثی با برشمردن مؤلفه‌های هرمنوتیک، طالقانی را بی توجه به آن می‌داند. وی معتقد است که طالقانی توجه مبنایی به تفاوت افق‌ها ندارد. در حالی که امروزه برای فهم متن می‌باید مخاطبِ نخستین متن را شناخت و به فرهنگ و جامعه آن زمان علم داشت.[17]

در این نقد همچنین گفته شده است که در تفسیر طالقانی روش واحد و مشخصی وجود ندارد. یعنی مفسّر پای بند به یک روش معیّن نیست. وقتی که روش معینی وجود ندارد، مفسّر هر چیزی که ابتدا به ذهنش می‌رسد را می‌گوید. ممکن است این معنا به مرور در ذهنش تغییر کند و در موارد دیگر خلاف آن را بیان کند.[18] همانگونه که در تفسیر طالقانی این موضوع دیده می‌شود.

 

5- آشفتگی و ابهام در برخی نظریات

یکی از نقدهایی که متوجه طالقانی است، نداشتن روش یکسان در تفسیر است. محسن آرمین از جمله منتقدان طالقانی در این خصوص است. او معتقد است که طالقانی روش مشخصی را در تفسیر دنبال نمی‌کند. آرمین معتقد است که تفسیر طالقانی نه صرفاً تفسیر قرآن به قرآن است و نه تفسیر علمی.[19] وی علت این آشفتگی را در مبناهای فکری طالقانی می‌داند. او تأثیر طالقانی از سه جریان فکری را عامل این آشفتگی معرفی می‌کند.

اول آموزشهای کلاسیک حوزوی است. طالقانی درس خوانده حوزه علمیه بود و از آموزشهای سنتی دینی متأثر بود. دوم اندیشه‌های اصلاحی اعتزالی دینی که در امثال محمد عبده و میرزای نائینی وجود داشت. طالقانی به میزان زیادی تحت تأثیر تفسیر المنار محمد عبده بود. وی همچنین کتاب تنبیه الامه و تنزیه المله میرزای نائینی را با مقدمه‌ای منتشر کرده و از آن اثر پذیرفته بود. سومین جریانی که طالقانی متأثر از آن بود، جریان احیای رادیکال دینی بود. چهره‌هایی از قبیل ابوالاعلی مودودی و سید قطب از برجستگان این گرایش فکری بودند که طالقانی از آنها اثر پذیرفته بود. برخی از تعابیر از قبیل «حاکمیت الله»، «جاهلیت مدرن» در گفتمان این نحله فکری وجود داشته که طالقانی نیز در آراء خود از این تعابیر استفاده می‌کند. محسن آرمین معتقد است که علت ناسازگاریهای اندیشه طالقانی به سبب ناسازگاری در این سه مکتب فکری است که طالقانی از آنها متأثر بوده است.[20]

همچنین در نقدی گفته شده است که طالقانی در برخی موارد، دیدگاه خود را شفاف نکرده است. به عنوان نمونه، او اگر چه راههای مواجهه با قدرت را نشان می‌دهد اما به نحو واضح در خصوص حاکمیت و دولت، نظر مشخصی را بیان نمی‌کند. همچنین رابطه این مفاهیم با دین را مورد کاوش دقیق قرار نمی‌دهد. نظریات او در این خصوص دارای ابهام است.[21]

همچنین به طالقانی نقد شده که راهکار دقیقی در خصوص مواجهه با دستاوردهای جهان جدید ارائه نمی‌کند. به عنوان مثال آیا نحوه مواجهه با مفهوم آزادی را می‌توان از دین استنباط کرد؟ آیا راههای رهایی از استبداد تنها همان مؤلفه‌هایی است که در دین بیان شده است؟[22] به نظر می‌رسد که عُمر طالقانی کفاف نداد که پاسخ دقیقی به این پرسشها دهد.

اگر چه امروز می‌توان نقدهایی به طالقانی داشت، اما وی مسیری را برای نسلهای بعدی نواندیشی دینی باز کرد. مسیری که به فهمی عقلانی و رحمانی از اسلام می‌انجامد و طالقانی این راه را هموار کرد.

 

 

ارجاعات:

[1] پس از درگذشت طالقانی، اکثر علما درباره او از لقب حوزوی مخصوص مجتهدین (آیت الله) استفاده کردند. تنها آقایان خمینی و گلپایگانی از لقب “آیت‌الله” برای طالقانی استفاده نکردند.

[2] نقل از حجه الاسلام علی حجتی کرمانی، راهی که نرفته‌ایم، نشریه پیام هاجر، 16 شهریور 1378 شماره 282، ص 380, همچنین نک خاطرات آیت الله حسین بُدلا، ص 35

[3] خاطرات مهدی حائری یزدی، ص 106

[4] خاطرات آیت الله محمد یزدی، ص 505

[5] خاطرات آیت الله سید حسین بُدلا، صص 33-34

[6] نک: گفتگو با محمد توسلی، طالقانی اگر زنده می‌ماند در برابر آیت الله خمینی می‌ایستاد، سایت زیتون، 22 شهریور 1398

[7] بهاء الدین خرمشاهی، درباه پرتویی از قرآن، صص 229-230

[8] حسن یوسفی اشکوری، بررسی دیدگاههای طالقانی، بی‌بی‌سی فارسی، 19 شهریور 1389

[9] پیک آفتاب، محمد اسفندیاری، ص 423

[10] حسن محدثی، زبان آوری تفسیرگرایانه در تفسیر قرآن آیت الله طالقانی، 24 شهریور 1396، نقل از سایت صدا نت

[11] نک سید محمد علی ایازی، آیت الله طالقانی در پرتویی از قرآن، سایت دین آنلاین، 20/6/1393

[12] برای نمونه‌ای از این نقد نک: حسن یوسفی اشکوری، طالقانی و بازگشت به قرآن، سایت زیتون، 29 شهریور 1398

[13] نک: مهدی خلجی، بررسی دیدگاههای آیت الله طالقانی، بی بی سی فارسی، 19 شهریور 1389

[14] عبدالکریم سروش، فربه‌تر از ایدئولوژی، ص 42

[15] محمد رضا آرمان مهر، مهدی جعفری، بررسی و نقد نظریه توزیع در آمد در اندیشه آیت الله طالقانی، مجموعه مقالات همایش آیت الله طالقانی، ص 429

[16] به عنوان نمونه: گفتگو با محمد مهدی جعفری، ویژه نامه روزنامه شرق، 28 شهریور 1390

[17] حسن محدثی، زبان آوری تفسیر گرایانه در تفسیر قرآن آیت الله طالقانی، 24 شهریور 1396، شیراز؛ نقل از سایت صدانت

[18] همانجا

[19] گفتگوی خبرگزاری قرانی ایران (ایکنا) با محسن آرمین، 19 شهریور 1397

[20] همانجا

[21] نک: حسن یوسفی اشکوری، بررسی دیدگاههای آیت الله طالقانی، بی‌بی‌سی فارسی، 19 شهریور 1389

[22] به عنوان نمونه‌ای از این پرسشها نک: علیرضا ملایی توانی، تعامل دین و دموکراسی در اندیشه سیاسی طالقانی، پژوهشنامه متین، ش 21

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.