نگاهی به کتاب زنان در آرای فقهی| محمد موسوی عقیقی
در دوران معاصر، کتاب های بسیاری دربارۀ حقوقِ زنان در جامعه نوشته است. عمدۀ این پژوهش ها (به صورت ترجمه یا تألیف) سعی کردهاند تا رهیافتهای جدیدی که می توان از «دین» دربارۀ زنان داشت را بیان کنند. فمینیست های مسلمان، پرچم دارانِ این جریان اند و تلاش کرده اند «فهم دینی از زنان» را تغییر داده یا «فهم زنانه» از دین را قوت ببخشند.
با این حال، از نگاه من فعالیتِ نواندیشی در حوزۀ دین دو شرط اساسی دارد که باور دارم نواندیشانِ دینی تا حد زیادی [به خصوص در بحث حقوق زنان] این مسیر را طی نکرده اند:
الف) آگاه بودن به قرائتی که دارد نقد می شود.
ب) نقد روشمند مبتنی بر فهمِ دینی.
دربارۀ ناروشمندی بعداً سخن خواهم گفت، اما می توانم بگویم اکثر کسانی که در حوزۀ دین، حداقل در موضوع حقوق زنان، بنا دارند تغییری ایجاد کنند، دقیقاً نمیدانند چه چیزی را نقد کرده و مطلبی که نقد می شود از کجا الهام گرفته شده است. همین مسأله باعث شد به فکر نگارش مجموعه ای دربارۀ قرائت سنتی – دینی از زنان باشم از این جهت که انتقاد به حقوقِ سنتی زنان، به قرائت سنتی از دین است. این مجموعه کتاب شامل 6جلد است:
- زنان در آرای فقهی؛ 1جلد مبانی هویتی و 1جلد مبانی حقوقی.
- زنان در متون روایی؛ 1جلد متون روایی شیعی و 1جلد متون روایی سنی.
- زنان در متون مقدس؛ 1جلد قرآن و تورات و 1جلد انجیل و متون زرتشتیت.
در تمامی مجلدات یاد شده، سعی کرده ام قرائتِ سنتی اندیشمندان را از این متون نشان دهم. آنطور که فکر می کنم، اگر کسی بخواهد در حوزۀ حقوق زنان که مرتبط با دین می شود تحقیق کند باید به صورت دقیق، در عناوین یاد شده دست به پژوهش بزند تا بداند: 1. اندیشمندانی که قرائت سنتی از زنان را بیان کرده اند، دقیقاً به چه باور دارند 2. شخصِ منتقد بداند که دارد چه قرائتی را که به عنوان مثال منسوب به عمده یا بخشی از این اندیشمندان است، نقد می کند.
دو مثال را در اینجا بیان خواهم کرد که کمتر کسی از نواندیشان دینی در نقد قرائت سنتی از زنان، آن را بیان کرده اند:
الف) در قرائت سنتی، موضوعاتی همچون مهریه و نفقه، از نگاه من و آنطور که با مستندات بسیاری نشان داده ام (ر.ک به: زنان در آرای فقهی، جلد اول) هویت زنان را به پایین ترین سطح می کاهد و تمامِ اختیارات و دنیای زیستِ زنانه را می ستاند. اگر بخواهم دقیقاً در بگویم، از نظر فقهِ سنتی «مهریه» مالی است که مرد می دهد تا «آلتِ تناسلی زن»(بُضع) را خریداری و تملیک کند و نفقه هم پرداختی است تا مرد اجازه داشته باشد از بدنِ زن کامجویی نماید. از همین رو فقیهان شیعه و اهل سنت، باور دارند زنان باید به صورت عام (در فرایند زندگی) و خاص (رابطۀ جنسی) تبعیت کامل از شوهر خود را داشته باشند تا بهره های مالی به آنان تعلق گیرد.
ب) حجاب زنان امروزه از امور مناقشه برانگیز میان اندیشمندان دینی است. اما تنها یک نفر اشاره کرده که میانِ نظریه فقیهان شیعه متقدم و میانه با فقیهان شیعۀ معاصر و کنونی، پیرامون حجاب تفاوت های بسیاری وجود دارد. اما من سعی کرده ام این تفاوت ها را به صورت مفصلی نشان دهم.
موارد دیگری وجود دارد که نواندیشان دینی عمدتاً به آن بی توجه اند. از نگاه فقه سنتی، کنیزگیری موضوعی نیست که تخته بند زمان و مکان باشد، به همین دلیل بسیاری از فقیهان کنونی قائل به جواز کنیزگیری اند؛ چنین مسائلی که سویه های انتقادی کمتری میان نواندیشان دارد، من را به فکر نگارش این مجموعه انداخت.
اکنون، جلد اول این مجموعه، با عنوان «زنان در آرای فقهی؛ مبانی هویتی» پس از دو سال به صورت خصوصی، در قالب فایل الکترونیکی منتشر شده است. کتاب شامل 10 فصل زیر است:
فصل اول: حقوق شخصی و اجتماعی زنان
فصل دوم: قرارداد ضمن عقد، مهریه زنان
فصل سوم: وابستگی مالی، نفقه زنان
فصل چهارم: مالکیت زناشویی مرد بزن زن
فصل پنجم: پیرامون بردگی زنان
فصل ششم: همسران تحلیلی
فصل هفتم: دختران مناسب ازدواج
فصل هشتم: در حجاب بودن زنان
فصل نهم: احکام نگاه به زنان
فصل دهم: عقلانیت زنان
در این کتاب سعی کرده ام سه امتیاز را انجام دهم:
الف) گستردگی منابع (حدود 500 جلد کتاب)
ب) رفرنس های دقیق
ج) استفاده از آثار فقیهان مشهور و غیرمشهور.
این کتاب در قالب فایل الکترونیکی، در 325 صفحۀ رقعی منتشر شده است. برای دانلود این کتاب، می توانید به کانال تلگرامی نویسنده مراجعه کنید: @fekr_rak
با سلام و احترام . به اطلاع می رساند در کانال تلگرامی حضرت عالی (فکرک های من) نظر فقا را در 6 دسته در باب حجاب آورده اید. بدون آنکه دقیقا بگویید حجاب حین نماز چه حکمی دارد.و حکم حجاب حین نماز را به حجاب در جامعه تسری داده اید. هر سه منبع حضرت عالی در باره دیدگاه فقهای سنتی(کشف اللثام، ج3،ص239/ کفایه الاحکام، ج1، ص81/ مستندالشیعه، ج4، ص247) مربوط به حجاب نماز است. لطفا اصلاح کنید که خلقی را به گمراهی می کشانید. خداکند نلغزیم و نلغزانیم. عزت زیاد