نگاهی به کتاب «منطق یا فن اندیشیدن»
کتاب «منطق یا فن اندیشیدن» نوشته آنتوان آرنو با ترجمه علیرضا اسدی به همت انتشارات ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شده است.
منطقدانان نه درباره داوریهایی درخصوص خوب و بد اعمال یا حسن و قبح آنها، بلکه صرفا درباره آنچه ناظر به درست و غلط تحقق رویدادهای بشری است سخن میگویند، چون تعیین خوب و بد اعمال بر عهده اخلاق است و فقط دسته دوم است که دلمشغولی منطق به شمار میآید. خواه آنها را اموری مربوط به گذشته لحاظ کنیم و فقط از بایستگی و نابایستگیِ باور به آنها بپرسیم، خواه اموری مربوط به آینده که تنها دغدغه ما رخدادن آنها و زمان آن رخداد باشد، میتوان تأملات متعددی مطرح کرد که به ما کمک کند تا از اشتباهاتی که برخی به واسطه توجهنکردن کافی به قواعد استدلال عقلی مرتکب شدهاند اجتناب کنیم. نخست لازم است تمایز دقیقی میان دو دسته از حقایق ترسیم شود، یکی آن حقایقی که تنها معطوف به طبیعت اشیا و ذوات پایدار آنها بوده و کاری به وجود آنها ندارد. دسته دیگر، حقایقی که ناظر به وجود اشیا، خصوصا رویدادهای بشری و امکانی هستند، چیزهایی که وقتی بحث ناظر به آینده باشد، ممکن است به وجود آیند یا نیایند، و زمانی که بحث بر سر گذشته باشد، چه بسا آنها واقعا تحقق نیافته باشند. منطق، قانون صحیحاندیشیدن و درست فکرکردن است یعنی قواعد و قوانین منطقی به منزله یک مقیاس و معیار سنجش است که هرگاه بخواهم درباره برخی از موضوعات علمی یا فلسفی تفکر و استدلال نمایم باید استدلالهای خود را با مقیاسهای منطقی ارزیابی کنیم تا به طور اشتباه نتیجهگیری ننمایم. به همین جهت در تعریف منطق گفتهاند ابزاری است که مراعاتکردن و بهکارگیری اصول و ضوابط آن ذهن را از اشتباه در تفکر و اندیشه بازمیدارد.
برای روشنشدن فایده منطق لازم است که اول فکر تعریف شود، زیرا تا فکر شناخته نشود، فایده منطق معلوم نخواهد شد. در تعریف فکر گفتهاند تفکر عبارت است از مربوطکردن چند معلوم به یکدیگر برای بهدستآوردن یک معلوم جدید و تبدیلکردن یک مجهول به معلوم، پس تفکر در حقیقت سیر حرکت ذهن از یک مطلوب مجهول به سوی یک سلسله مقدمات معلوم، سپس حرکت از آن مقدمات معلوم به سوی آن مطلوب برای تبدیل آن به معلوم. ذهن وقتی فکر میکند و میخواهد از ترکیب معلومات خویش مجهول را برایش معلوم کند، باید به آن معلومات شکل و نظم خاصی بدهد، منطق به انسان میآموزد که این شکل نظم را چگونه باید انجام داد تا نتیجه حاصل شود، بنابراین فایده و کاربرد منطق این است که حرکت ذهن را در هنگام تفکر تحت کنترل خود قرار میدهد تا صحیح نتیجهگیری کند. علم منطق که امروز از آن به منطق صوری نیز یاد میشود، توسط ارسطو تدوین و تنظیم شده است و در فلسفه اسلامی حکمایی مانند فارابی و بوعلی سینا نقش زیادی در تکمیل آن علم داشتهاند. مثلا تقسیم علم به تصور و تصدیق اولین بار از سوی فارابی انجام گرفته است یا تقسیم قضایا به خارجیه، ذهنیه و حقیقیه که جزء مهمترین مباحث منطق است، اولین بار از سوی ابن سینا مطرح شده است. در دوران مدرن کتاب «منطق یا فن اندیشیدن» یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین متون منطقی محسوب میشود که آنتوان آرنو فیلسوف فرانسوی (۱۶۹۴-۱۶۱۲) و پییر نیکول منطقدان و الهیاتدان فرانسه (۱۶۹۵-۱۶۲۵) آن را به رشته تحریر درآوردهاند. این کتاب با ترجمه علیرضا اسدی به همت انتشارات ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شده است.
آرنو و نیکول در بخش درآمد این اثر با بیان اینکه «پیدایش این اثر کوچک تماما مرهون بخت و اقبال و بیش از آن نوعی سرگرمی بوده است تا یک برنامه حسابشده»، به این نکته اشاره میکنند که «از آنجا که کتب معمول در منطق، نه واجد اختصار به نظر میرسیدند و نه دقت»، تصمیم گرفتهاند نسخه خلاصهشدهای برای آموزش منطق تهیه کنند. ترجمه این کتاب از روی نسخهای که سال ۱۹۹۶ توسط انتشارات دانشگاه کمبریج به چاپ رسیده، انجام شده است. مترجم در پیشگفتار مفصل خود توضیحاتی درباره ارتباط سرفصلها و محتویات کتاب ارائه داده است. هدف نگارندگان کتاب که مدعی هستند «طبیعیترین و پرثمرترین راه تعامل با این فن» را دنبال کردهاند، در وهله نخست معرفی یک رویکرد کمتر شناختهشده به دانش منطق بوده است که پس از درک نابسندگی یقین ناشی از منطق صوری یا نظریه قیاس، به بنیادگذاری منطق تصوراتی پرداخته است که دلمشغول محتوا و نسبت ضروری آن با حقیقت است. دیگر اهدافی که در ذیل این هدف توجیه میشوند عبارتاند از: ۱. ارائه تبیینی از ایده منطق، چنانکه در این اثر و تحت تأثیر آثار دکارت ارائه شده است؛ ۲. معرفی نظریه تصورات، اصطلاحشناسی آن و نشاندادن نحوه ارتباط آنها با معرفی یک روش تحقیق تازه و معطوف به حقیقت یا طبیعت چیزها؛ ۳. نحوه جداشدن منطق از سنت ارسطویی با تمسک به جایگاه ذهن و خدا در فلسفه اگوستین و دکارت؛ ۴. کمک به تفسیر برخی ابهامات و دشواریهای نظام فلسفی دکارت و توجهدادن به برخی اصول اختصاصی فلسفه او که در آثار وی به صورتی گذرا مطرح شدهاند.
اثر اصلی که پایه و اساس شکلگیری این کتاب بوده، منطق پوررویال است که سال ۱۶۸۳ چاپ شده است. منطق پوررویال به مدت ۳ قرن کتاب درسی مهمترین دانشگاههای اروپا یعنی پاریس، کمبریج و آکسفورد بوده و با حفظ اعتبار ارسطو در منطق قیاسی، تلاش کرده با پیشکشیدن مبادی متافیزیکی آگوستینی، به منطقی نزدیک شود که به جای یقین، به حقیقت معطوف شده بوده و به همیندلیل هم، ایده یک منطق تصورات را بنا گذاشته است. کتاب پیشرو فراهمکننده مدخلی مناسب برای آموزش فلسفه دکارت، و مؤخر مفیدی برای محکزدن فهم مخاطب از آثار او محسوب میشود. اینکتاب به گفته مورخان و پژوهشگرانِ اوایل دوران مدرن اروپا، یکی از متون فلسفی – منطقی مهم قرن هفدهم است که دامنه تأثیر مستقیمش تا اواخر قرن نوزدهم کشیده شده است. یکی از نویسندگان این کتاب یعنی آنتوان آرنو، دومرتبه به دلیل دقت نظر فلسفیاش به شهرت رسید؛ یکی در زمان حیاتش و دیگری از نیمه دوم قرن بیستم بهدنبال پیدایش ترجمههای فنی آثارش به انگلیسی. علت ترجمه آثار او به انگلیسی این است که آرنو و دیگر پژوهشگران فلسفه پیش از او با زبانهای فرانسوی و لاتین کار میکردند. منابع این اثر عمدتا عبارتاند از فلسفه دکارت، ارسطو، اگوستین، پاسکال، کیکرو و سنت مدرسی.