کلیسای الکترونیک
شناخت سیر تحول و انگیزههای به کارگیری وسایل ارتباط جمعی مدرن در انتقال پیامهای دینی و تبلیغ افکار و ارزشهای مسیحیت، در گرو بررسی و شناخت چگونگی ظهور و گسترش پروتستانیزم و تحول آن در غرب به ویژه در آمریکا و انگلستان است که ظهور بنیادگرایی مسیحی و رشد آن در این جوامع، در واقع سرمنشأ توجه و استفاده از کارکردهای رادیو و تلویزیون در حوزه دین به شمار میآید
دکتر ناصر باهنر
نخستین جمعیتهای دینی که قدرت رادیو و تلویزیون را به عنوان ابزار تغییر و تحول دریافتند، سازمانهای بنیادگرا و اونجلیستی مسیحی بودند. از این رو، شناخت سیر تحول و انگیزههای به کارگیری وسایل ارتباط جمعی مدرن در انتقال پیامهای دینی و تبلیغ افکار و ارزشهای مسیحیت، در گرو بررسی و شناخت چگونگی ظهور و گسترش پروتستانیزم و تحول آن در غرب به ویژه در آمریکا و انگلستان است که ظهور بنیادگرایی مسیحی و رشد آن در این جوامع، در واقع سرمنشأ توجه و استفاده از کارکردهای رادیو و تلویزیون در حوزه دین به شمار میآید.
از اواخر دهه 1970، برخی از گروههای اونجلیستی دوره افول خود را پشت سرد نهاده و سیر رشد و گسترش اجتماعی خود را آغاز نمودند که میتوان آن را احیاء اونجلیزم دانست. این جریان نوظهور که «نئولونجلیسم» نامیده شد، به تدریج توجه رسانهها و مؤسسههای سکولار را به خود جلب کرد. «یکی از عوامل اصلی در این احیاء سیاسی و دینی، استفاده از رسانههای الکترونیکی برای ایجاد قدرت و سازماندهی بود. نقش این رسانهها هم در بیداری و آگاهیبخشی به مشارکت کنندگان در جریان مذکور و هم در متقاعد ساختن عامه مردم در خصوص این تحول فرهنگی و دینی عظیم، برجسته بود.» (Hoover,1988,p.19).
عوامل اجتماعی و دینی نهضت نئواونجلیسم که تحت تأثیر گسترده رادیو و تلویزیون مذهبی و نهادهای چند رسانهای قرار داشتند، کلیسای الکترونیک نام گرفت. با گسترش این پدیده عدهای به حمایت و عدهای به انتقاد از آن مبادرت نمودند. حامیان معتقد بودند که کلیسای الکترونیک زمینههای نوینی را برای دین مطرح میسازد که جایگزین نقش دینی رسانههای مکتوب خواهد شد. در مقابل، برخی این مسئله را تهدیدی برای کلیساها میدانستند که مایه کاهش اعضاء و درآمد در آنها میشود.
جدای از جریان پروتستانیزم، واتیکان نیز به عنوان مرکز مسیحیت کاتولیک، مطالعات و بررسیهای متعددی درباره رسانهها و چگونگی بهرهگیری از آنها، در حوزه دین انجام داده و نتایج آنها را به عنوان دیدگاههای خود منتشر نموده است. واتیکان در دومین شورای خود درباره رسانهها و نقش و مسئولیت آنها در جامعه، رسانهها را هدیههای الهی[1] قلمداد نموده است که زمینهای را فراهم میآورند تا مردم را در کنار یکدیگر متحد ساخته و برای رستگاری مطابق برنامه الهی به یکدیگر کمک کنند. کلیسا امروزه برای گسترش معنویت و تعالیم الهی به یکدیگر کمک کنند. کلیسا امروزه برای گسترش معنویت و تعالیم دینی، به طور اساسی نیازمند مطالعه، ارزیابی و استفاده صحیح از فناوری ارتباطات و رسانههای جدید (Vatican, 1992) است. امروزه در غرب، سازمانها و آژانسهای متعدد دینی مشغول فعالیت هستند که اغلب آنها متعلق به پروتستانها، کاتولیکها و یهودیها میباشند. همچنین صدها ایستگاه خصوصی رادیو و تلویزیونی و شبکههای متعدد محلی و ملی در کشورهای مسیحی متولی تولید و پخش برنامههای دینی هستند. در مجموع میتوان دوکارکرد کلیسای الکترونیک را به قرار زیر تشخیص داد:
1. تلاش برای استفاده از ظرفیتهای طبیعی رسانه به منظور درگیر ساختن بخش بزرگتری از جامعه در مسائل مذهبی که عمدتاً اجتماعی و سازمانی هستند و کارکردهای اصلی آنها اطلاع رسانی، آموزش و ارشاد است که با قالبهای خبر، سخنرانی، گفتگو، مصاحبه، پرسش و پاسخ، میزگرد، آموزش، مستند، جنگ و نمایشی، اعتقادات کاربردی مسیحیت را در پاسخگویی به حقایق روز اجتماعی ارائه میکنند.
2. فراهم ساختن اشکالی از تجارب عبادی که شامل مراسم رسمی عبادی کلیسا است که یا در استودیو اجرا میشود و یا مستقیماً از کلیسا گزارش میشود.
تجربه هشتاد ساله دنیای مسیحیت از به کارگیری وسایل ارتباط جمعی نوین حایز دستاوردهای مهمی در حوزه ارتباطات و دین بوده است که به برخی از نکات مربوطه براساس پژوهشهای کتابخانهای و پیمایشی انجام شده (Michael(ed.)1997)، اشاره میکنیم:
1. به دنبال کاهش حاکمیت کلیسا، سیّال شدن فرهنگ عصر حاضر و جایگزینی مراجع حکومتی به جای مراجع دینی، کلیسا به مقتضیات جدید عرضه دین توجه نمود و با جدیّت به صنایع فرهنگی و بهرهمندی از تخصصها و مهارتهای لازم رسانهای روی آورد، اما حساسیّت نسبت به واکنشهای منفی احتمالی در جامعه سبب گردید تا به نوعی تقلیلگرایی روی آورد و ارزشهای انسانی را به عنوان محور مشترک کار رسانه و دین قرار داده و حقانیّت خواستههای غیردینی مردم در یک جامعه متکثر را به عنوان یک اصل بپذیرد.
2. پیامآفرینان برنامههای مسیحی به طور عمده رهبران مذهبی و از روحانیون کلیساها میباشند.
3. پخش مراسم عبادی و سنتی دینی و موعظهای روحانیون بدون دخل و تصرفهای برنامهسازی جایگاه ویژهای در کلیسای الکترونیک دارد. بدین ترتیب، به کارگیری تعبیر دین تلویزیونی شده به جای تلویزیون دینی برای این تجربه مسیحی صحیحتر به نظر میرسد.
4. مهمترین معضل رسانههای الکترونیکی مسیحی مربوط به کارکرد سرگرمی این رسانه است. طرح تعارض ذاتی دین با سرگرمی و سقوط معنوی دین در اثر روی آوردن به قالبهای سرگرم کننده در مقابل اعتقاد به وجود زمینههای بیشمار جذاب و زیبا در معارف دینی برای طرح مناسب آنها از جمله چالشهای موضوع به شمار میآید.
5. خصوصیات مخاطبان برنامههای رادیو و تلویزیون مسیحی با ویژگیهای مسیحیان متدین انطباق بیشتری دارد تا خصوصیات عمومی بینندگان این رسانهها. تجربه موجود هنوز نتوانسته است که به گونهای موفق پای خود را از محدوده زندگی در جامعه کلیسایی فراتر نهاده و با طرح ایده و الگوهای نوین، علایق و نیازهای منتظران پشت دربهای دنیای کلیسا را پاسخی شایسته دهد.
6. کلیسای الکترونیک هیچگاه خود را معارض یا نافی رسانههای سنتی دینی با اتکاء بر ارتباطات چهره به چهره معرفی ننموده است. بلکه صاحبان تجربه رادیو و تلویزیون مسیحی استمرار ارتباطات سنتی و مستقیم را امری لازم شمرده و آن را پشتوانه و مکمّل فعالیتهای رسانهای دینی میدانند.
(نقل از کتاب «تعامل دین و ارتباطات» به اهتمام دکتر حسن بشیر، ص 248 ـ 244.)
[1] . Gifts of God.
شناخت سیر تحول و انگیزههای به کارگیری وسایل ارتباط جمعی مدرن در انتقال پیامهای دینی و تبلیغ افکار و ارزشهای مسیحیت، در گرو بررسی و شناخت چگونگی ظهور و گسترش پروتستانیزم و تحول آن در غرب به ویژه در آمریکا و انگلستان است که ظهور بنیادگرایی مسیحی و رشد آن در این جوامع، در واقع سرمنشأ توجه و استفاده از کارکردهای رادیو و تلویزیون در حوزه دین به شمار میآیددکتر ناصر باهنر:
خوب بود