سرکار خانم لیلا حاتمی!
به عنوان یک مسلمان، بابت واکنش های و قضاوت های ناپسندی که در مورد آن اتّفاق در جامعه ایران صورت گرفت، عذرخواهم. می دانم که می دانید، امّا اجازه دهید بار دیگر یادآور شوم که نه آنچنان که برخی گفته اند، مجازات شما حبس است، و آن گونه که برخی دشنامتان دادند، خدای ناکرده، مستحقّ کوچکترین اسائه ادبی هستید.
سرکار خانم لیلا حاتمی!
ضمن عرض سلام و خیر مقدم بابت بازگشتتان از جشنواره کن، احتراما بی فوت وقت، نکاتی را به محضرتان عرض می کنم.
1. هر کس کارنامه کاری شما را از «لیلا» تا «سر به مهر» دنبال کرده باشد، ناخودآگاه تصویر زن معصومی در ذهنش مجسّم می شود که مورد ظلم همسر یا اطرافیانش قرار گرفته است؛ زنی که کم حرف می زند، امّا حرف هائی که در لابه لای کلماتش نهفته است، همواره بیش از آنی است که بر زبان جاری می سازد. زنی که در عین حال، تمام تلاشش را می کند تا این مظلومیّت باعث نشود رفتاری غیر معقول از خودش نشان دهد. او همواره به دنبال راه کاری منطقی، برای حلّ مشکلاتش است. این راه کار نیز معمولا با حجم بالائی از «از خودگذشتگی» و «صداقت» همراه است. کلمات و جملات او ساده است و به ظاهر سهل، امّا جادوئی دارد که تنها وقتی از زبان او جاری می شود بر دل می نشیند نه دیگری؛ جادوئی به نام صداقت.
2. رفتار شما در زندگی شخصی و مشترک، تقریبا در میان بازیگران زن مشهور کشورمان بی بدیل است. شما بازیگر مشهوری هستید و احتمالا برای حضور در فیلم های مختلف، دستمزد بالائی (که البتّه حقّتان هم هست) طلب می کنید. هم چنین به واسطه حضور و برگزیده شدن در جشنواره های مختلف سینمائی، تا به حال پیشنهادهای فراوانی هم برای بازی در فیلم های خارجی به سوی شما روان شده است. به واسطه همین شهرت، احتمالا به مهمانی ها و مراسمات فراوانی هم دعوت می شوید. هم چنین با بازیگران مرد متعدّدی هم تا به حال هم بازی شده اید. امّا اینکه علیرغم تمامی این زمینه ها، در طول این بیست سالی که از شهرت شما می گذرد، یک بار و حتّی یک باز هم حاشیه و جنجالی از شما یا همسرتان به یاد نمانده است، سوالی است که پاسخ آن در یک کلمه خلاصه می شود: «نجابت».
3. شما در طول برگزاری جشنواره کن، همواره سعی در حفظ حجاب خود داشتید و حتّی یک بار هم تصویری از برداشته شدن حجاب شما مخابره نشد. شاید به نظر من حجاب شما کامل نبود، امّا به هر حال، آنچنانی بود که در ایران هم آن گونه بودید، نه کمتر و نه بیشتر. به هر حال محجّبه بودید و مهمّ تر از آن، سرشار از متانت. حجب و حیایتان آن قدر بود که چندین ماه پیش از برگزاری جشنواره، در رایزینی های متعدّد با دبیرخانه جشنواره، محدودیّت های یک زن محجّبه و متین را به روشنی شرح دهید تا مبادا اتّفاق ناگوار و پیش بینی نشده ای در طول جشنواره برایتان بیفتد. الحقّ و الإنصاف که همه مدعوّین هم کمال همکاری را کردند. حضورتان به عنوان تنها زن محجّبه مسلمان در میان هیئت داوران، افتخار کمی برای ایران و اسلام نبود. همه چیز مطابق برنامه ریزی و به درستی پیش می رفت. فکر همه چیز شده بود إلّا کهولت سنّ و حواس پرتی رئیس 89 ساله جشنواره که آخرین سال حضور خود در چنین رویدادی را پشت سر می گذاشت. گفتید که وقتی متوجّه قصد او برای مصافحه شدید، دست خود را پیش بردید تا از مصافحه جلوگیری کنید، امّا امان از پیری؛ باز هم پیرمرد متوجّه نشد و مصافحه کرد.
4. وقتی کسی در شرایطی که شما با آن مواجه شدید قرار گیرد چه باید بکند؟ دست خود را پیش بکشد؟ خب، شما این کار را ابتدا و پیش از اطّلاع از قصد پیرمرد برای مصافحه نه تنها با او، بلکه در مقابل تمامی مردان جشنواره انجام داده بودید. پیرمرد را به باد فحش و ناسزا می گرفتید؟ در پاسخ باید گفت که به نظر نمی رسد که این رفتار تهاجمی با پیرمرد سالخورده ای که برای تمامی حاضران محترم بوده و کار او نیز در فرهنگ آن ها، ناپسند قلمداد نمی شود، چهره خوبی از یک زن متین و مسلمان ارائه دهد. شاید اگر من به جای شما بودم، به آرامی و به زبان انگلیسی سلیس (که می دانم بر آن تسلّط دارید) فوری برای او توضیح می دادم که در فرهنگ و مذهب من، این کار پسندیده نیست و نمی توانم آن را انجام دهم، آن گاه دست خود را پس می کشیدم و به نشانه احترام بر سینه می نهادم. گمان نمی کنم اگر این مطلب با عباراتی محترمانه و متواضعانه ادا می شد، کوچک ترین ناراحتی ای در دل پیرمرد و اطرافیان او به وجود می آمد. البتّه باید توجّه داشت که این راه حل، در حالی به ذهن من می رسد که در آرامش کامل، مشغول نوشتن نامه ام به شما هستم و هیچ گونه استرس و فشاری نیز بر من وجود ندارد؛ بنابراین دور از ذهن نیست که وقتی کس دیگری هم در شرایطی که شما قرار گرفتید قرار گیرد، در بهترین حالت، رفتاری را انجام دهد که شما انجام دادید، اگر رفتار دیگری از وی سر نزند.
5. به عنوان یک مسلمان، بابت واکنش های و قضاوت های ناپسندی که در مورد آن اتّفاق در جامعه ایران صورت گرفت، عذرخواهم. می دانم که می دانید، امّا اجازه دهید بار دیگر یادآور شوم که نه آنچنان که برخی گفته اند، مجازات شما حبس است، و آن گونه که برخی دشنامتان دادند، خدای ناکرده، مستحقّ کوچکترین اسائه ادبی هستید. می خواستم بگویم که اسلام، همانی است که در آوردن خلخال از پای زن یهودی را آنچنان بزرگ می شمارد که به گفته امیرش، اگر مسلمانی از این داغ بمیرد، سزاست؛ نه آنی که دشنام دادن و بی حرمتی به زنی مسلمان و سرشار از متانت را عمل به وظیفه دینی می داند. بدانید که اسلام، هنوز هم آبروی مؤمن را از خانه کعبه محترم تر می داند. نه دشنام های از سر تکلیف را «مؤمنانه» بدانید و نه غلیان احساسات دینی گروهی از جوانان را مجاهدت در راه دین. حقیقت نهفته در پشت این رفتارها را خودتان بهتر می دانید.
6. نامه تان خطاب به مردم، سرشار از نجابت بود؛ اینکه از مذهبی بودن پدرتان گفتید و اعتقادات مذهبی خود را به رخ نکشید. اینکه متواضعانه و بی آن که از کسی و چیزی شکایت کنید، عذرخواهی کردید و منّتی هم بر کسی نگذاشتید. و در آخر، اینکه از شرمتان برای توضیح دادن جزء به جزء تلاش هایتان برای جلوگیری از مصافحه با یک مرد نامحرم سخن گفتید. راستش را بخواهید این آخری را وقتی خواندم بسیار رنجیدم؛ امّا باید اعتراف کنم که درک کامل آن از عهده ما مردان خارج است. باید زنی بود سرشار از حیا و عفّت و با سابقه عمری نجابت تا بتوان فهمیدش. و السلام.
به عنوان یک مسلمان، بابت واکنش های و قضاوت های ناپسندی که در مورد آن اتّفاق در جامعه ایران صورت گرفت، عذرخواهم. می دانم که می دانید، امّا اجازه دهید بار دیگر یادآور شوم که نه آنچنان که برخی گفته اند، مجازات شما حبس است، و آن گونه که برخی دشنامتان دادند، خدای ناکرده، مستحقّ کوچکترین اسائه ادبی هستید. مصطفی درّی
احسنت!
مرحبااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
باسلامبنظرمم این خیلی ناراحت کنندست که مافقط دنبال نکات منفی برای تخریب افراد می گردیم و این ریشه شاید در حقارت ما انسانهای سطحی نگرمیتونه باشه وگرنه در موضوعی که واقعا هیچ عمدوقصد وغرضی نبوده شروع کنیم به محاکمه وزیر سوال بردن نجابت این خانم و افرادی همچون ایشون . ای کاش بجای اینکه دنبال خراب کردن همدیگه باشیم بفکر سربلندی هم باشیم.من شخصامتاسفم
با تشکر از جناب دری که تغییر رویه داده اند و از نقد مباحث سیاسی و سیاسییون و رجال مملکت رو به ارائه نظر به مباحث فرهنگی و نسوان آورده اند؛ جدی اول نشناختم گفتم شاید اشتباهی یادداشت کس دیگر رو به اسم شما گذاشتند در مورد این ابراز همدردی بگویم یا دفاع از حجاب و بوسه یا ابراز همان خصلتی که دارید (همیشه باید نظری داشته باشید و از همه بهتر می فهمید و نقد همیشه باید بکیند خصوصا وقتی پایه مذهبیون در میان باشد)، نکاتی که مغفول مانده را بگم شاید آنطور که می خواهید قضیه را جلوه دهید نباشد:1. در مورد بازیگر ها واین شخصیت ها خصوصا خانم حاتمی میدانید، معصومیت چهره و و بازی کردن در نقش های معصومانه و مظلومانه حاکی از خصلت های درونی بازیگر نیست و حتی برعکس است، اگر بازی گری بر خلاف آنچه متوقع از چهره و شخصیت اوست بازی کند، هنر است چون بازیگری عرصه تطابق صورت و سیرت نیست، چنین نیست که حتما در زندگی شخصی نیز همان طور است که در جلوی دوربین است، اینکه نجابت و صداقت و از خود گذشتگی و … که نام بردید در زندگی ایشان وجود دارد هم قابل اثبات نیست و هم اینکه خلاف توقع شاید باشد، بیان شما صرفا تملقی بی پایه و اساس است و وجهش هم معلوم است می خواهید افکار عمومی را به سمتی دیگر سوق دهید که او خیلی خوب است، شایدم باشد ولی اثباته خرط القتاد است.2. اینکه می گویید سعی در حفظ حجاب خود داشتند شما طلبه اید (ظاهرا) میدانید حجاب صرفا پوشش مو نیست، بلکه پوشش بدن و زیور آلات و هر آنچه که موجب قصد ریبه در بینندگان شود است (به حدی که پیرمرد 89 ساله را تحریک بر نه تنها دست دادن بلکه به بوسه کردن نکند)، تا جایی که وجه (گردی صورت)و کفین (انگشت دست تا مچ) مجاز است که نپوشاند، پس حجاب داشتن ایشان و اینکه مایه افتخار ایران و اسلام شدند، انصافا از حجاب ایشون متبادر به ذهن نیست، پوشش مو به صورتی که به زیبایی زن بیافزاید مایه افتخار اسلام و ایران باشد؟!! از شما بعید بود، اگر چنین است همه زنهای کشورهای اروپایی موهای خود را چنین زیبا کنند تا جایزه ببرند یا اصلا بیایند مسلمان شوند تا زیبا تر بچرخند.3. مورد چهارم که گفتید با بیان سلیس انصافا حرف خوبی است و به نحوه ای انکار موارد قبلی است اون شخصیتی که توصیف کردید، باید چنین میکرد تا نجابت و صداقت و از خود گذشتی باشد البته اینجا از خودگذشتگی به خرج داد که مصافحه کرد ولی نجابت و صداقت نداشت، مخصوصا که در آن شرایط حساس چنینی قرار گرفته بود که اگر شما بودید یا کسی دیگر معلوم نبود چه اتفاقی می افتاد، یعنی انصافا اول یاداشت رو فراموش کردید که نوشتید با بازیگران معروف و مشهور بازی می کند و در کنار آنها قرار میگیرد و شهرت دارد و… بار اولش نیست که جلوی آن جمعیت قرار میگیرد که دست و پای خودش را گم کند و از شدت استرس متوجه نباشد چه کار میکند، به شماعرض کنم اگر کسی دیگر بود با شرایط خیلی پایین تر قطعا چنین نمی کرد حالا شما را نمیدانم.4. مورد آخر یادداشتتان هم مکمل حرف های قبلی است؛ واقعا لطف کردند منت نگذاشتند و به خاطر نجابتی که نمایش دادند افتخار پدر مذهبی خود خواهند بود و اینکه توضیح کاملی که برای ممانعت از بوسه آن پیر مرد 89 ساله دیوانه(البته در آن موقع)دادند، هم لطف کردند، من و همه دوستداران ایشان نمی دانیم چطور از ایشان تشکر و قدردانی کنیم.5. راستی علت رنجیدنتون هم واقعا نجابت ایشونه یا چیز دیگه است؟!! من از اینکه شما دفاع جانانه ای از ایشون کردید از شما سپاس گذاری می کنم ولی کاش نمی کردید به گمانم قضیه بدتر شد و حکایت شور دادن جایی بود که بوی گندش بیشتر میشود.6. پیشهناد می کنم به عرصه سیاست و رجال برگردید تا باز هم پر بحث ترین باشید و قابل تعریف و تمجید و ابراز تشکرات فراوان از حضورتان.
بسیار زیبا وعمیق بود.ازبرخورد وقضاوت روشن بینانه شما سپاسگزارم.
آقای دری از شما بعید بود همیشه لسان به نقد و نقادی بود الان دفاع و دلسوزی اونم با کسی که هیچ سنخیتی با شما و حیطه کاری شما نداره.شاید علت استقبال نشدن یادداشتون همین باشه که دلسوزی نا به جایی کردید و حاکی از فکر و تعمق نبوده.
احسنت بر ناصر و مسعودمتعجبم از جناب دری که فقط از روی احساس صحبت کردند.امیدوارم به عرصه خود برگردند و همان طور که نقدکردن را دوست دارند نقد شدن را هم بپذیرند و نکات مسعود را هم به دقت آویزه گوش خود سازند
برادر بزرگوار، جناب آقای درِیدیدگاه عادلانه و عمیق شما قابل تحسین است.برایم بسیار آموزنده بود.متشکرم
جوان برومندمرحبا…جامعه ی ما افرادی مثل شما را کم دارد.به شما غبطه می خورم.در پناه خداوند عادل و مهربان سر بلند باشید.
آقای دری عزیزهوش و ذکاوت شما مثال زدنی است که در تمام زمینه ها(سیاسی، اجتماعی،هنری و…)قلم زنی می کنید.یکی تیغ داند زدن روز کار یکی را قلمزن کند روزگاربه خدایی که به یادش قلمزنی می کنید می سپارمتان.از یاداشتتان بهره بسیار بردم.متشکرم.
اقای دری بسیارجالب بود .موفق باشید.
با سلام..متن فوق العاده زیبا بود وبه جا…خواستم به جناب آقای مسعود نکاتی را ذکر کنم…آقای مسعود درباره ی نکته هایی که گفتید باید بگویم شما در طی سال ها بازیگری خانم حاتمی شنیده اید که در مجالس (به فول خودتان)فسادوفحشا حضور یابند یا به خاطر حجابشان در ایران توسط گشت ارشاد گرفته شوند؟؟پس شما هم اثباتی برای نجابت نداشتن ایشان ندارید…شما (ظاهرا)باید آدم مذهبی باشید و بدانید حجاب صرفا مو و زیور و..نیست بلکه حجاب در رفتار و متانت و گفتار هم هست..شما (ظاهرا)هرروز روی مادرتان را می بوسید آیا مادرتان شما را تحریک کردند که شما ایشان را بوسیدید یا از روی احترام این کارراکردید؟؟درکشوری که روبوسی عرف جامعه است واز روی احترام است و توسط مردی که 90 سال دارد انجام می شود جای بحثی نیست وبدانید قطعا زنانی با پوشش نامناسب تر آنجا بودند که بادیدن خانم حاتمی نحریک نشوند..پس روی سخنانتان کمی بیاندیشید…شما قطعا تا به حال جلوی آن همه جمعیت قرار نگرفته اید و نمی دانید اگر 10 بار هم در ان وضعیت قرار بگیرید باز هم همان استرس بار اول راداریدقطعا خانم حاتمی در برابر استرس ،ترس ازدرست انجام ندادن کارها،روبوسی مردی به اجبار قرار گرفته بودند وخانم حاتمی در آن حالت اول دست خود را دراز کردند تا از روبوسی جلوگیری کنند اما مردی که90 سال عمر خود رابا این عرف بزرگ شده است که روبوسی جایز است ودر90 سالگی که بدون هیچ قصدی این کاررا انجام می دهد..درضمن در مورد نکته آخر که برای من خیلی جالب بود باید بدانم در مورد سوالی که کردید آیا این ضرب المثل راهم شنیده اید که می گویند (کافر همه را به کیش خود پندارد؟؟)فکر کنم با این سوالتان کمی هم از شخصیت خودتان گفته اید..!!!در زمینه ی نقد کردن سعی کنید غیر از عقایدی راکه بهتون القا می شود سعی کنید کمی هم از منطق خود کمک بگیرید..من هم به شما پیشنهاد می کنم که به عرصه کارهای روز مره خود برگردید و نقد کردن را کنار بگذارید…آقای مصطفی دری همیشه عالی ،پربحث ترین،وجنجالی ترین مطالب را می نویسید..باسپااااس فراواان و موفقیت شمارااز خداوندمی خواهم.
مثل همیشه بی نظیر…
salam.az inke negahe naghadane khod ra faghat be hoze tahsili khod mahdod nemikonid shma ra tahsin mikonam.va ba nazar shoma movafegham
در جواب آقای مسعود باید گفت:1. آقای دُرّی ادلّه خود را در رابطه با نجابت خانم حاتمی در یادداشت آوردند، از جمله اینکه هیچ گاه خبری از حضور ایشان در مهمانی های آنچنانی یا ارتباط با شخصی دیگر و … در رسانه ها منتشر نشده است خود، دلیل محکمی بر این نجابت است. علاوه بر اینکه، اصل بر بی گناهی افراد است، لذا نباید بر نجابت کسی دلیل آورد، بلکه اثبات بی نجابتی او محتاج دلیل می باشد.2. کاش روش نقد محترمانه را از جناب دُرّی یاد می گرفتید و رئیس پیر جشنواره کن را که به عقیده خود، امری خلاف عرف مرتکب نشده است را به دیوانگی متّهم نمی کردید. بی ادبی، فضیلت نیست، نوعی کمبود شخصیت است.3. صحبت بر سر این نبود که خانم حاتمی برای اوّلین بار در جلوی جمعی قرار می گیرند، بلکه مطلب این بود که اوّلین بار بود که با پیشنهاد دیده بوسی کسی مواجه می شوند. مطلب را دوباره بخوانید.4. در یادداشت گفته شده بود که حجاب ایشان، مورد پسند نویسنده نبوده امّا به هر حال بی حجاب (آنچنانی که سایر زنان جشنواره بودند) نبودند.5. عصبانیّت، متهم کردن عاقل مردی به دیوانگی، یا زنی به عدم نجابت، بسیار دور از شیوه پیامبر ماست. لطفا عصبیّت و بی اخلاقی خود را به پای اسلام و دین نگذارید.
مسعود جان، شما اگه این قدر توانائی داری و دانائی، چرا خودت یادداشت نمی نویسی و همه اش زیر یادداشت دیگران، دست و پا می زنی؟!
احسنت به این ذکاوت.
در مورد رخداد خانم حاتمی از سه زاویه می توان چشم چرانی کرد: 1. از زاویه حقوقی بر اساس اصل صلاحیت شخصی ایران می تواند وی را مجازات کند، امّا چون نامه ی به منزله توبه نوشته است حاکم می تواند عفو کند، و نیز بر اساس آنچه گفته است کاملاً در اختیارش نبوده است پس از علل موجه جرم بر خوردار است.2. از زاویه دعوت به دینداری (نهی از منکر) واکنش در برابر حرکت ایشان لازم است، امّا شدّت و کیفیت این واکنش باید با سیره پیامبر همخوانی داشته باشد. پیامبر ص اگر فردی را دعوت به اسلام می کرد از روی “ترحم” بود و در دعوتش نگاه مشفقانه داشت. گناهکار را قابل ترحم می دید و نه سزاوار مجازات. به اصطلاح دلواپس گمراهی اش بود و نه دلواپس وجود یک موجود عاصی نعمتهای پروردگار.3. از زاویه وظایف حکومت، آنچه من به آن باور دارم این است که حکومت باید فضای جامعه را برای دینداری آزادانه مردم فراهم کند، امّا بیش از این وارد حوزه زندگی اشخاص نگردد، و الاّ با شمشیر نهی لا تجسسوا مواجه خواهد شد.
آقای دریآفرین به این نگرش
برادر گرامی آقا مصطفیخرسند شدم از همدلی و همدردی با یک بانوی ایرانی که این روزها خیلی ها سنگ این عنوان را بر سینه خود و سر دیگران میزنند. شرمسارم از یاداوری ذهنی دردهای زیادی که بر کشورم، مردمش، اصولش و در نهایت جوانان پرشورش تحمیل شده است. امید دارم روزی چشمان همه ما بر چشم اندازی روشن شود که در آن از تزویر، ریا و دروغ خبری نباشد. به نام اسلام و خیلی چیزهای دیگر عزت هموطن مان را خدشه دار نسازیم.این جمله منسوب به امام صادق چندی است ذهن مرا مشغول داشته :” هر کس به دیگری تهمتی ببند یا بدی را نسبت دهد، از دنیا نخواهد رفت تا خود بدان صفت دچار شود “.از همان اسلام و همین اسلام مطالب زیادی به دروغ و راست وجود دارد که تنها یک ذهن آزاد صحت هر کدام را تشخیص میدهد. به امید روزی که سرمان به کار خودمان باشد و در رفتار دیگران سرک نکشیم و یکدیگر را مواخذه نکنیم
لیلا حاتمی و غوغاییانبزرگوار من سلام،آقای درّی عزیز سلاماز طریق جستجوی نوشتهای از آقای فنایی، به سایت “دینآنلاین” آمدم و صفحهای را باز کردم. دیدم از خانم لیلا حاتمی صحبت شده، تعجب کردم که چرا در این سایتی که آقای فنایی درش نوشتهای دارند، از او صحبت شده. نوشته را باز کردم و با نوشتهی شما و لحن بزرگمنشانه و بزرگوارانهی آن روبرو شدم.خدا را شکر که شما با تسامح و تساهل، بهدقت مسئله را بررسیی کارشناسانه و ایشان را تا حدّ زیادی تبرئه کردهاید. وگرنه معلوم نبود اهل غوغا چه بر سر این موجود لاابالی میآوردند.راستی! شرم کردم. شرم کردم از اینکه در کشوری زندهگی میکنم که سواددار دیندارش که اهل تسامح علیوار هم هست، شمایید! بگذریم از آن کسانی که در همین کامنتهای نوشتهی شما، از دادگاهیکردن حرف زدهاند. بگذریم که خانمهای دانشجویی هم در جایی دیگر، از دادگاه خواستار 10 سال حبس برای او شدهاند.متاسفم. واقعا متاسفم. – فیلم بدوک را دیدهاید؟ این فیلم مال حوزه هنری است. ضد انقلاب نساختهاش.اگر ندیدهاید، بدانید که حکایت سالها قبل در جمهوری اسلام است که فیلمساز روایت میکند. در آن فیلم دختربچهای 12 ساله را میبینیم که یتیم است و در بلوچستان خودمان، دارند آمادهاش میکنند برای پاره شدن با قضیب شیخی عرب (و لابد 60 ساله) در یکی از شیخنشینها و از طریق دلالان بلوچ و پاکستانی و عرب. – موقعی که شما در سال 1363 داشتید متولد میشدید (من 60 سالام است و حافظ نیمی از قرآن هم هستم)، در ادارهمان بین خودمان، یکی بود که اهل مزه ریختن بود. بعضی وقتها به مسخره از صادرات غیرنفتی به طعنه صحبت میکرد. میدانستیم منظورش چیست.منظورش جریان آرام و بی دردسر فروش دختران ایرانی از طریق آدمهای معتبر شهر شیراز و جنوب استان فارس به شیخ نشینها بود. دخترانی از همهی شهرهای ایران. درست ببینید. دقت کنید لطفاً: 30 سال پیش را میگویم.- خبر ندارید. ولی داشته باشید بهتر است: در سالهای جنگ، که من (و امثال من ) خوشبختانه این امکان را داشتم که با تمام محدودیتهای خبری، از راه یک رادیوی قراضه، بی بی سیی انگلیسی و فارسی را بشنوم، در جریان اعتصاب و تظاهرات علنیی اتحادیهی روسپیان ترکیه، بر علیه قیمت شکنی و بازار دزدیی روسپیان ایرانی قرار داشتم. اعتصابی که خیلی هم طول کشید و پر سرو صدا شد. (من از روح پر حرمت آن خواهران ترک و خواهران ایرانیی آسیبدیده، عذر میخواهم که آنان را حتی با همین لفظ یاد کردم.)- پایتان را از خانه بیرون بگذارید و با ماشین به تنهایی در خیابان های شهرتان (لابد تهران) راه بیافتید. ببینید چند خانم موقر و غیر موقر، تابلو یا غیر تابلو، کنار خیابان میبینید که منتظر “بلندشدن” هستند.- نگاهی به آمار سازمان بهزیستیی اسلام بیاندازید و رقم سن فحشا را چک کنید لطفاً. الحمدلله گوگلِ ساختهی کفار، کار را راحت کرده.- نگاهی بیاندازید لطفاً به نوشتههای آسیبشناسان اجتماعیی غیردولتی و مستقل و حتی دولتی، در مورد روسپیگریی زنان شوهردار (آنهم با هماهنگیی شوهران مسلمان شیعهی 12 امامی) در جمهوری اسلامِ پس از 35 سال سایهافکنی بر سر مردمان و تربیت آنان پرس و جوویی بکنید (…ما شما را به مقام انسانیت میرسانیم. اینها انسانیت شما را بردند…(12 بهمن 1357)). در اینترنت خوشبختانه پر است از این مطالب. فقط کافی است سرتان را زیر برف دیننمایی و فرقه بازی و بازیی موقعیت و حیثیت نکردهباشید. فقط کافی است چشم و دل را به دریچههای تازهتری باز کرده باشید. امید که همینگونه باشیم.- بروید خیابان بهار یا سمیه از سمت خیابان شریعتی. ساختمانی در آنجا هست که مخصوص میزبانی از مهمانان خارجیی رسمی است. بروید پرس و جویی از اهل فنّ بکنید تا ببینید برای تالیف قلوب دیپلماتهای کافر و مسلمان و عرب، بخش روابط عمومی و تشریفات، چه خدمات تازه و جالبی را از آستین بدرآورده است. و سالهاست که در میان همهی سروصدا ها، آهسته مشغول خدمات رسانی به میهمانان بزرگوار این تنها دولت شیعی ی جهان است که قرار است در راس هلال شیعیی خاورمیانه (عراق و سوریه و لبنان) باشد.- بروید از اهل فنّ، از احوالات سفیر پیشین کشور انقلابیی ونزوئلا در تهران بپرسید. ببینید این یک ارزن از یک انبار، چگونه همچون گرگ درنده به میان گلهی دخترکان ایرانی زدهبود و این ملت غیور چگونه با سلام و صلوات ایشان را به میهن انقلابیشان –بیسر وصدا بدرقه کردند. – حاج آقا گلستانی را که خوب بهیاد دارید. اگر نشنیدهاید، کافیست ویدئوی مبارکشان را از یوتیوب کفّار بگیرید. شاهکار ایشان در این بود که در امتحان کفّ نفس، کمی تجدید شدند و نت کشیدنشان کمی رو شد. اگر خدا بخواهد میادین مسابقه هنوز بیشمارند.- آیا خبر داری قم، این شهر خون و قیام که قرنهاست تربیتشدهی تربیتشدهگان دین مبین است و بهخصوص، در دوران حکومت اسلام، خوشبختانه پایتخت معنویی جهان اسلام هم شدهاست، در عمل پایتخت فحشا و انواع خلاف و دروغ و دزدی است. کافی است از ده تا مغازهدار قم به صورت تصادفی بپرسید جریان را. آقا مامور گذاشتهاند دم در فروشگاه و بازهم از زیر عبای آقا و چادر آن خانم، مانتو در میآورند. کاسبی، در یک فصل، فقط 50 میلیون کسری آورده بود سر همین قضیه (8 سال پیش). به همین خاطر مفلس شد و از پایتخت معنویت عقبنشینی کرد.آیا این همان محصول اخلاقی است که امثال خانم حاتمی قرار است به آن مسیر هدایت شوند؟ یا الگوهای دیگری هم در آستینمان نگهداشتهایم که هنوز رو نکردهایم. یادمان نرود که این نکتهٰ خیلی هم ربطی به حکومت طاغوت و حکومت یاقوت ندارد ها! فقط این روزها، شیب منحنی خیلی خیلی صعودی شده!کلاهتان را بالاتر بگذارید برادرِ بزرگوار اهل تسامح!کلاهمان را بالاتر بگذاریم!من که کلاهم سال هاست که بالاست. چه افتخاری بالاتر از این که در کشوری زندهگی میکنم که سوادداراناش با بزرگواری بهخود اجازه میدهند در مورد لباس و مثلا حجاب و احوال شخصیهی بانویی نظر بزرگمنشانه بدهند که هر چه هم باشد، برای خودش و خانواده و نزدیکاناش، افتخاری است که از یک کشور مسئلهساز پرسروصدا، توانسته در یکی از محترمترین و مطرحترین عرصههای هنر بدرخشد و همهگان را منتظر قضاوت هنریی خویش بگذارد.چه افتخاری بالاتر که این بانو را آنچنان مجبور نشان دهیم که گالیلهی بینوا مجبور شد در محضر ارباب دین در 500 سال پیش خود را بهنمایش بگذارد! آفرین به این ملت! آفرین به این مسلمانی! چه خوب توانستند رهروی کوری را که داشت کج میرفت، با ریختن آب توبه، به راه راست هدایت کنند. (در یادمان خواهد ماند که همین توبه هم، به او منسوب شده. راوی، یک مامور دولتیی زیر فشار مومنین دو آتشه است! در هیچ جا نتوانستم اثری از متن نوشتهی خود این بانو پیدا کنم. شاید در اینجا هم شعبدهای دیگر جریان داشتهباشد، که بعدها آشکار شود. ما از تاریخ شنیدهایم که گالیله هنگام توبه، بر روی زمین نوشتهای معروف را بهیادگار گذاشت: زمین همچنان هم میگردد.)گریهام میگیرد! آدم با افتخاراتش این کار میکند؟ این ملت دارد با افتخاراتش اینچنین میکند. بله! همهی این ملت مقصرند. از آنطرف، دزدان شرف و حیثیت و آبرو و مال و ثروت کودکان و ناتوانان این ملت، سوار بر ماشینهای چند میلیاردی و آسوده در کاخهای چندین میلیاردی داخل و خارج خود، در پناه امنیت تامینشده سر بهبالین میگذارند، بیآن که کسی از این ماموران اجیر، برایشان دادخواست 10 سال زندان در کند.- راستی! شعر تاریخیی ایرج میرزا را شنیدهاید؟ کافیاست گوگل کنید: بر سر در کاروانسرایی- تصویر زنی بهگچ کشیدند – میدانید سعدی علیهالرحمه چه گفت در گلستان؟: محتسب، کون برهنه در بازار ـ میزند قحبه را که روی بپوش. امّا اینجا حکایت محتسبان برهنه در بازار است با بانوانی که هر چه هم باشند، دهها سر و گردن از مردم عادی بالاترند.- هرگز اسم “سیمون وی” را شنیدهاید؟ او عارف بزرگی است در قرن بیستم که عرفای ما باید در برابر این عارف بیدکان و بیمرید، سپر بیاندازند. سیمون وی، حرفهای کمی زده، اما همان حرفهای کم میتواند در این داستانِ “پر آب چشم” راهنمایمان باشد.- آلبرت شوایتزر را چهطور؟ این آدم، فیلسوف، یزدانشناس، موسیقیدان و نوازندهی بزرگی است در نیمهی اول قرن 20، امّا مهمتر از همه، پزشک فروتنِ عارفِ عاملی است که لحظه لحظهی عمرش، و تقریبا از همان طفولیت، برای جویندهی راستین و فروتن حقیقت، آموزش است. او هم عارف بیدکانِ بیمریدی است. – “حرمت حیات” یا “بزرگداشت زندگی” را چه؟ این تعبیر، هستهی اصلیی فلسفهی اخلاق شوایتزری است. بروید دنبالش، گوگل کنید و به فارسی و انگلیسی بخوانید. – چیزی از مفهوم “رعایت” شنیدهاید؟ این نکتهای است ارزشمند در فلسفهی اخلاق: من حقّ دارم از امکانی استفاده کنم، تو هم همسایهی منی، حقّ همسایهگی داری. من به خاطر رعایت آسودهگیی تو یا رعایت حقّ تو، از بخشی از حقّ خودم، داوطلبانه کوتاه میآیم –سخن اینجاست که اهل تدین بهطور عام و اهل تدین مسلمان بهطور خاص و اهل تدین شیعه بهطور اخصّ، آیا شده که نگاهی هم به این ارزش داشتهباشند یا برعکس، از همهی عالم و آدم انتظار داشته و دارند که به خاطر پرستش خدایشان، همهگان، رعایتشان کنند. آیا شده مسلمانی، بانگ و فریاد برآرد که ایها الناس، من تبری میجویم از آن خدا و از آن دینی که بهخاطر خوردن رزق خدا در ماه رمضان و روزه بودن من مسلمان، بیگناهی را متهم به گناه و محکوم به شلاق میکند. چرا هیچ مسلمانی رعایت دیگران را نمیکند و فقط این نامسلماناناند که باید به این فرزندان لای پنبه بزرگشدهی خدا، حق ویژه بدهند؟- چیزی از آیات “مرّوا باللغو مرّوا کراما” و “یمشون فیالارض مرحا” و “اذا خاطبهم الجاهلون، قالوا سلاما” شنیدهاید؟- چیزی از آیهی 140 سورهی نساء شنیدهاید؟ این آیه دستوری میدهد که مشت همهی دکانداران دین را، باز و چهرهشان را برای همیشه رسوا میکند. میگوید اگرجایی دیدید که دارند علنا برای خدا جوک میسازند و میخندند، شما آنقدرَ آنان را ترک کنید که حرفشان را عوض کنند و دیگر جوک نگویند (یعنی ترک مشروط. دستور به ترکِ تا ابد نمیدهد. به سازندهگان جوک، برچسب طرد ابدی نمیزند)، به محض عوضکردن موضوع بحث، ایرادی ندارد که دوباره به میانشان برگردید. – چیزی از کلام منسوب به مسیح شنیدهاید که میگفت تیر را در چشم خود نمیبینی و مدعی هستی که میخواهی خاشاک را از چشم برادر خود بیرون آوری؟- شنیدهای که در فرهنگ مسیحی، و در کتاب منسوب به مسیح گفته میشود “قضاوت مکن”؟ – کلام “فرانسیس اَسیزی” را شنیدهای که چهگونه دعا میکرد؟ بهتر است با این عارفِ عاملِ بیدکان، از نزدیک آشنا بشوی: دعای فرانسیس قدیس: “پروردگارا، مرا ابزار صلحت قرار ده، باشد که بدانجا که کینه است، عشق برم، بدانجا که بدی است، بخشایش برم، بدانجا که نفاق است، تفاهم برم، بدانجا که گمراهی است، حقیقت برم، بدانجا که شکّ است، ایمان برم، بدانجا که نومیدی است، امّید برم، بدانجا که تاریکی است، روشنایی برم، بدانجا که اندوه است، شادمانی برم. پروردگارا، چنان کن که بیش از آنکه تسلی یابم، تسلی دهم، بیش از آنکه درکم کنند، درک کنم، بیش از آنکه دوستم بدارند، دوست بدارم، زیرا با از یادبردن خویش است که مییابیم، با بخشیدن است که بخشوده میشویم، با مردن است که به زندگیی جاوید دیده میگشاییم.” ×××××آیا ما هم اینچنین در خلوت و در جلوت از خدای خود میخواهیم؟×××××××××اگر اینها را شنیدهای یا اگر اینها را جستوجو کردی و آشنا شدی، این پرسش باقی میماند:کجای رفتار و گفتار و قضاوت و داوریهای من و شما و رندان حقیقتجو و مدعیان تدین و اهل غوغا؛ ربطی به دین ادعایی، به رفتار منسوب به پیامبر و اولیاءاش، به عرفان، به اخلاق جهان-پذیر، به انسانیّت، به بشریت، به مدنیت، به منافع ملی و محلی، و بالاتر از همه به شعور و حقیقت دارد؟ لطفا این نوشته را در نظرگاه نوشتهیتان در مورد خانم حاتمی و یا بهعنوان مقالهی وارده در آن سایت در معرض دید همهگان بگذارید و اگر فرمایشی داشتید در همان نظرگاه ، به اطلاع این کمترینِ سراپا تقصیر برسانید.جرات اندیشیدن داشتهباش (امانوئل کانت)در جستجوی حقیقت پیروز و فروتن باشیدمخلص شما، رضا
سردبیر محترم، چیزی که به نوشتهی اولیه اضافه شده در زیر آمده است:و در آخر:ابی خوانندهی محترم پاپ در ترانهای چنین می خواند: من این روزا یه حال دیگه ای دارمهمیشه ، هیچ وقت اینطور نبودمهمیشه نیمه ی خالی رو می دیدمبه فکر نیمه های پر نبودم همیشه فکر می کردم زمین پست استخدا را سوی قبله میشه پیدا کردهمین دیروز سمت این حوالی بودیکی در زدخدا رفت و در رو باز کرد 0000من این روزا یه حال دیگه ای دارمجهان من لباس تازه می پوشهمن و تو دیگه تنها نیستیمچون کهخدا نشسته با ما چای می نوشه!!…ملخ افتاده توی خرمن گندممنم مثل همه از کار بیکارمبه جای داس ، شونه توی دستامهفقط به فکر گندم زار موهاتم…اگر بارون به شیشه مشت می کوبهبیا اینجا بشین کنار این کرسیخدا با دست من دستاتو می گیرهتو از چشم خدا حالم رو می پرسی…نه اینکه بی خیال مزرعه باشمدیگه از باد پاییزی نمی ترسمنگو این آسیاب از پایه ویرون شدخدا با ماست از چیزی نمی ترسم…من این روزا یه حال دیگه ای دارمجهان من لباس تازه می پوشهمن و تو دیگه تنها نیستیمچون کهخدا نشسته با ما چای می نوشه!من و تو دیگه تنها نیستیم…××××××این یک نوع نگاه موجود به خداست که هیچ ربطی به خدایی که امثال جنابعالی و من، در آموختههایمان بهدستمان دادهاند، ندارد. خدای این شاعر، نگفته (بیآنکه بگوید)، “اقرب من حبل الورید” است، رفیق است، آن هم از نوع اعلایش (بل الرفیق الاعلی). فقه و کلام هم نمیداند. اما خدایی که درس خواندهها و مکتب رفتهها ازش صحبت میکنند، آن خدای دینیای است که صدها کتاب مستطاب، در موردش نوشته میشود و در آخر هم ممکن است رهرو را در وادیی بحران روحی, توهمهای چندلایه (و نه حیرت) و پیروی از منسکها دراندازند.
آقای رضابسیار روشنگرانه و عمیق
دوست عزیز جناب آقای دری با شناختی که از شما داریم واقعا متناسفم!!!
“دوست” عزیز سلام ، تأسف چرا؟برای مواردی هم که آقای رضا اشاره فرمودند متأسف هستین؟
جناب آقای دری عزیز ، طلبه عزیز ، به کجا چنین شتابان؟؟؟؟؟
آقای دری عزیز ، طلب گرامی به کجا چنین شتبان؟؟؟
جناب آقای دری اینگونه که در یکی از کامنت ها آمده شما ظاهرا طلبه هستید ، و امیدوارم با موازین مشخص شریعت در مورد حجاب کاملا آشنا باشید و پایبند باشید ، در چند قسمت به نجابت و حیای ایشان اشاره کرده اید ، به نظر شما با موازینی که شریعت مقدس ارائه داده است ، این خانم نجیب و باحیاهستند ؟ البته بی حیایی درجه دارد و من بی هیچ وجه خدایی نکرده نمیخوام ایشان را متهم به کارهایی دیگر بکنم ولی در عین حال سوال روشنی داریم طبق موازین دینی میتوان گفت که ایشان باحیا و نجیب هستند ؟؟؟؟
دنیای ما چقدر کوچک شده است که حضور زن ایرانی در جشنواره کن مایه افتخار شده است. گویا فراموش کرده ایم که دین ما به اندیشه بیش از اندام و حضور بها داده است و شاید پیام اصلی حجاب این باشد که فکر زن و مرد بیش از اندام انها ارزش دارد. پیامی که حاتمی می توانست آورنده آن در جشنواره کن باشد.نقد رفتار آدمها بدون معیار و ملاک ارزشی ندارد و رفتار آدم ها را با اهدافشان باید سنجید. کشیدن تیغ را نمی توان ارزش گذاری کرد اگر هدف و اثر آن معلوم نباشد که می خواهد دردی را بردارد یا دردی و زخمی ایجاد کند. اسلام فقط به عمل نگاه نمی کند که عامل ها و انگیزه ها بیش از عمل ارزش دارد. رفتار خانم حاتمی مسلما نمایش زن مسلمان نبوده است و حتی انتخاب لباس هم با هدف نمایش لباس ملیت ایرانی بوده است نه مذهب ایران. این رفتار بیشتر فضای تناقض مکتبی ایجاد می کند اگر معلوم نباشد که این حرکت نمایش حجاب اسلام است یا چیز دیگر. دختری که بالغ شده است یا زن غیر مسلمانی که مسلمان شده است و بخواهد حجاب انتخاب کند اگر حجاب به عنوان یکی از نماد دین اسلام برایش توضیح داده شود و او آن را با پوشش حاتمی مقایسه کند مسلما دچار تحیر می شود. اگر زنی با این پوشش در خیابان های تهران حرکت کند مورد توجه نگاه های بسیاری قرار می گیرد که قطعا بر خلاف پوشش اسلامی است. ملاک در پوشش اسلامی این است که نگاه ها را به خود جلب نکند به همین دلیل میزان حجاب در موارد مختلف فرق می کند.ای کاش مساله حاتمی فقط مصافحه بود که این رفتار همانگونه که هم خودش و دیگران توضیح دادند عملی بوده است که می توان محملی درست برای آن پیدا کرد. با کمی جستجو در ابزار کفر(گوگل) به قول یکی از نویسندگان کامنت کاملا روشن می شود که در شیوه انتخاب لباس و حجاب برای عکس گرفتن هیچ نشانی از حضور زن مسلمان نیست.به نظر شما اگر حاتمی با حجابی اسلامی نه ایرانی حضور پیدا می کرد این سوال در ذهن بسیاری ایجاد نمی شد که چرا در چنین عرصه ای که همه به دنبال این هستند که هر چه بیشتر خودشان را نشان دهند چرا این زن مسلمان اینگونه آمده است؟لازم نیست که منبری بگذراند و توضیح دهند که چرا؟
سلام بر اقای الطلبه….اقا شما احیانا دفاعی ، نظری ، مطلبی در مورد گلشیفته ندارین!؟چون ایشونم ظاهرا با حیا و نجابت و …. در مجله مادام فیگارو دست خودشون رو به عنوان حجاب قرار داره بودند!!!!ما مسلمین واقعا باید به چنین افرادی مثل خانوم حاتمی افتخار کنیم این افرادند که اسم اسلام و شیعه جعفری رو درخشان کردنددر ضمن فکر میکنم اطلاعات سینمایی و عمومی شما هم خیلی پایین است، یه سرچی در اینترنت بکنید و عکسهای خانوم حاتمی رو ببینید، که سرلخت با مردان نامحرم لیوان بدست دارند، حالا انشالله لیوانشان ، اب یا نوشیدنی حلال باشد، ولی دیدن عکس ها خالی از لطف نیستادم به چه قیمتی میخواد مشهور بشه!!!! دفاع از بیحجابی!؟الان شما که طلبه ابد در دین و شریعتی که از امام صادق شما اموخته اید، همین فیلمها از نظر شرعی صحیح اند!؟خالی از اشکالند!؟خنده زن با مرد طبق مکتب شما حکمش چیست!؟روشنفکری به چه قیمت!؟ بخپا شهرت ارزشش رو نداره که دینفروشی کنید
با احترام فراوان به همهی دوستانی که برای نوشتهی جناب آقای دری، کامنت گذاشته و میگذارند و در این بحث با ارزش، شرکت میکنند. در مورد همین فجوری که مثلا –به نظر بعضی از اهل غیرت دینی– در رفتار بین شخصیی دو بشر (ژیل ژاکوب و لیلا حاتمی) رخ داده، از آنان باید پرسید غیرت دینی و علوی و غیرت ناشی از دفاع از حقوق حکومت اسلام و شرع و فقه و کتاب مقدس، در مورد خبرهای زیر چه دارد که انجام دهد؟ ماها باید انتظار چه رفتاری بیش از این داشته باشیم تا جامه بر تن بدریم و سر به کوه و بیابان بگذاریم؟ مگر علیی شان، به خود سیلی نزد و نگفت که سزاوار سرزنش نیست اگر کسی از شنیدن این درد بمیرد. پس چرا خیل مردگان مسلمان با غیرت از این دردها در کوچه و خیابان بر زمین نمیریزد تا جمع کنیم. این دوستان غیرت را فقط نگهداشتهاند برای ضعیفترین کسان: بانویی که در بدو امر هیچ ادعای دینی نداشته و نخواهد داشت، مگر این که همچون گالیله مجبور به توبهاش کنند. او فقط یک نقشآفرین صاحب سخن است که آنقدر آبرو دارد تا در نهادی تاریخی، به عنوان داور مورد پذیرش یک سری آدم متخصص، مطرح شود. همین و بس. در پاسخ به دوستی که نوشتهاند کار ما به جایی رسیده که رفتن به فلان جشنوارهی فیلم مثلا برای ما میشود افتخار! عرض میکنم این رفتن به همین سادگیها هم نیست. آنها هم آنقدر خام نیستند که یک بازیگر ساده را به عنوان داور بپذیرند. این خانم به جز بازیگری ی خوب، که اتفاقا ربط وثیقی هم با اندیشهی درک عمیق انسان به مثابه انسان دارد، باید که اندیشهی هنریی ویژه ای از خود نشان داده باشد تا مطبوعات آزاد، برگزارکنندگان جشنواره را به خاطر انتخاب بیربط شان، “سکهی یک پول” نکنند. آنجا، سرمایه و مشتری و تراز حسابها و نقد رسانهها مطرح است. اگر مثل ایران بخواهی با پول مردم “خاله بازی” و “آیین دوستیابی” راه بیاندازی، یک شبه، کله معلقات خواهند کرد. بهتر است خبرهای زیر را که بغل گوشمان اتفاق میافتد، بخوانیم و پیگیری کنیم و از این پس، چشم و دم فرو بندیم به رفتار بینشخصی و امور شخصیهی بندگان خدا. و یادمان نرود در ادعای ما علی، یقهی آن کسی را گرفت که از دیوار خانهی (مثلا) فساد بالا رفته بود. راستی را! شیخ ابوالحسن خرقانی در مورد “هر که به این سرای درآید” چه گفته بود؟ چرا غیرتمان در عمل به این عصارههای اخلاق، گل نمیکند؟
پس بخوانیم:
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930220001087
و
http://www.digarban.com/node/18436
و
http://www.radiozamaneh.com/152407
و
http://goo.gl/FHyinA
انجام بعضی کارها از برخی اشخاص خلاف توقع است همان طور که در یادداشت اشاره شد از خانم حاتمی خلاف توقع بود چنین کاری ولی اینکه ایشون مستحق دفاع است یا خیر به این نکته بر میگردد که از چه جنبه ای بررسی کنیم، ملی یا مذهبی؟از طرفی یاداشت حضرت استاد دری نیز خلاف توقع از ایشون بود که وارد این بازی ها شوند، شأن ایشان اجل از این بوده است و خواهد بود.خداوند متعال به ایشان توفیق روز افزون برای خدمت امام زمان عج الله فرجه الشریف عنایت کند.
برادر! حسابی از آنطرف بام افتاده ای!بنظر میرسد که ژیل ژاکوب با توجه بسابقه و یا لااقل ظاهر خانم حاتمی، چنین برخوردی نشان داد. خانم حاتمی قبلا هم در یکی از شبکه های تلویزیون فرانسه هنگام ورود بصحنه با آقایان مصافحه کرده بود (بدون هیچ اکراهی). مطمئنا اگر ایشان حجاب کامل داشت هیچ وقت با چنین برخوردی مواجه نمیشد. این را گفتم که نگویید یک خانم سرشار از عفت و حیا تمام تلاشش را کرد که عفتش لکه دار نشود!
آقای دری امیدوارم که کامنت ها را ببینید ؛ من روشنفکر نیستیم و اسم تفکری را که مقابل کتاب خدا و کلمات و سیره ائمه طاهرین ببایستد ، روشنفکری نمیگذارم ، و البته به خانم حاتمی هم کاری ندارم ، به امید اینکه خدا هدایتش کنه ؛ بدون هیچ فحش و اسائه ادبی. ولی شما با این فکر به کجا میخوای برسی؟؟؟ امیدوارم که کامنت های اعتراضی تلنگری بر فکر شما زده باشد.
واقعا شما فکر میکنی خانم حاتمی که به طور کامل کشف حجاب نمیکنه، با خیلیهای دیگه روبوسی نمیکنه و دست نمیده به خاطر اعتقاد یا حیا و نجابت ایشونه ؟؟؟ شما فرض کن نظام حاکم بر کشور ما و فضایی که خانم حاتمی در اون کارحرفه ای میکنه مثل زمان پهلوی بود ،فکر میکنی ایشون بازهم همینطوری بودن ؟؟؟؟
حرف مادر لیلا حاتمی شد و کردی کبابم . خدا رحمت کنه مرحومه مغفوره زری خوشکام رو . برای آشنایی بیشتر بااین مخدره عفیفه به فیلمهای قبل انقلاب مراجعه بشه خوبه .
سلام جناب جیگر که نظر ت رو دادی نمی دانم آیا اهل هنر هستی یا نه ولی اینو بدون به هیچ شرطی شما حق توهین به یک هنرمند ایرانی را نداری همین کارها ی شما باعث میشه هنرمندا یکی یکی از ایران فراری شده و به فضای مستهجن هالیوود پا میذارن و هویت یک ایرانی رو لکه دار میکنن اینو حتما بخون و متوجهش باش
به نظر میرسد که این نوشتار ارتباطی به وظیفه طلبگی شما ندارد ، وظیفه ای که بر عهده شماست و مرتبط با این مباحث است آسیب شناسی رفتار منتقدین است آن هم نه به شکل بسیار جزئی و بسیار موضوعی بلکه طرح این بحث که موضع صحیح شرعی و اخلاقی مناسب در قبال چنین رفتارهایی و چنین منکراتی چیست(که البته تنها در بخشی از نوشتار مشی اینچنینی داشتید) و امثال این موضوعات ، اما ورود شما به شخصیت خانم حاتمی و تنزیه ایشان و یا حتی تخریب شخصیتی ایشان چه ارتباطی به شما دارد ؟ شما طلبه نشده اید که در چنین موضوعاتی قلم بزنید و اجازه بدهید اهل آن در این موضوعات قلم بزنند . إن شاء الله که من به الکفایه برای پرداختن به این موضوع مهم و حیاتی موجود است ، خیلی نگران نباشید .