روایاتی که تشویق به ارتباطاتِ دوستانه با برخی از پیروان دیگر مذاهب میکنند
پرسش و پاسخی با استاد حیدر حب الله
خیثمه میگوید امام صادق علیه السلام چنین فرمودند: به دوستداران ما، سلام برسان و به آنها وصیت کن به رعایت تقوای الهی و عمل صالح و اینکه از بیمارهاشان عیادت کنند و ثروتمندان به فقیران رسیدگی نمایند و در تشییع جنازهی آنها شرکت کنند و در خانه هاشان با یکدیگر ملاقات نمایند و علم دین را با هم مذاکره نمایند که این کار، باعث احیای امر ما میشود؛ خداوند رحمت کند کسی را که امر ما را احیا میکند.
سوال[1]: آیا میتوانید درباره شیوهی ارتباط مسلمین با یکدیگر، روایاتی را از پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت ایشان برای ما نقل کنید که ثابت میکند باید ارتباطات مسلمین با یکدیگر، مسالمت آمیز و دوستانه و برادرانه باشد؟ منظورم آن روایاتی است که غالبا توسط کسانی نقل میشود که دیگران را به ارتباطاتِ اجتماعی پسندیده میانِ پیروان مذاهب با یکدیگر، دعوت مینمایند.
جواب: در این رابطه روایات زیادی وجود دارد و به برخی از آنها اشاره میکنم که برخی از آنها، از نظر سندی معتبر هستند. البته بررسی تفصیلیِ آنها در محل خودش باید انجام شود. برخی از این روایات، مستقیما به ارتباطِ پیروان مذاهب با یکدیگر مربوط میشوند؛ روایاتی هم هستند که دربارهی ارتباطِ مسلمان با مسلمان سخن میگویند و برخی از پژوهشگران، از این روایات، حُسنِ ارتباط پیروان مذاهب با یکدیگر را فهمیدهاند با این استدلال که عنوان مطرح در این روایات، عنوانِ مسلمان است و نه عنوان مومن.[2] در هر صورت برخی از این روایات را ذکر میکنم:
- معاویه بن وهب میگوید به امام صادق علیه السلام عرض کردم: رفتار و کردارِ ما در میانِ خودمان و قوم و قبیلهمان و نیز با مردمانی که میانِ آنها زندگی میکنیم چگونه باید باشد؟ ایشان فرمود: نسبت به آنها امانت دار باشید و در منازعاتی که با هم دارند – به نفع و یا علیهِ آنها – شهادت دهید و از مریض هاشان، عیادت کنید و در تشییع جنازهی آنها حاضر شوید.[3]
- ابی اسامه زید الشحام میگوید امام صادق علیه السلام به من فرمود: به هر کس که فکر میکنید مطیع من است و گفتارِ مرا رعایت میکند سلام برسانید؛ شما را وصیت میکنم به تقوای الهی و به ورع در دین و کوشش در راه خدا و راستگویی و اداء امانت و سجدهی طولانی و حُسنِ همجواری. محمد صلی الله علیه و آله به خاطر همینها مبعوث شد. به هر کسی که به شما اطمینان کرد و امانتی به شما سپرد – چه فاسق باشد چه نیکوکار – امانتش را برگردانید؛ رسول الله صلی الله علیه و آله دستور میداد نخ و لباس را برگردانند. در نمازهای آنها حاضر شوید و در تشییع جنازه هاشان شرکت کنید و از مریض هاشان، عیادت نمایید و حقوق آنها را ادا کنید. اگر هر کدام از شما در دینِ خود، ورع پیشه کند و راست گویی و امانت داری و حُسنِ خلق با مردم را رویهی خود سازد، مردم خواهند گفت «این شخص، از پیروانِ جعفر است» و این، مرا خوشحال میکند و باعث سرور من میشود. مردم خواهند گفت این ادبِ جعفر است. حال اگر اینگونه نباشید بلا و ننگِ رفتار شما، نصیب من میشود و مردم – به طعنه – خواهند گفت ادبِ جعفر، اینگونه است! به خداوند سوگند پدرم به من گفت مردی از شیعیان در میانِ قبیلهاش، مایهی زینت و آبروی آنهاست چرا که بیش از آنها امانت دار بوده و بیش از بقیه، حقوق مردم را رعایت میکند و راستگوتر از همه میباشد و مردمِ قبیله اش، وصیتها و امانات خود را در نزدِ او میسپارند؛ هر گاه گروهی دربارهی او سوال میکنند در پاسخ آنها گفته میشود چه کسی مانند او یافت میشود؟ او از همهی ما امانت دار تر و راستگوتر است.[4]
- معاویه بن وهب میگوید به امام علیه السلام عرض کردم: چگونه با خودمان و با قوم و عشیره مان و با مردمانی که با آنها حشر و نشر داریم و مذهب ما را ندارند تعامل کنیم؟ ایشان فرمودند: به ائمهی خودِ نگاه کنید؛ همانها که مقتدای شما هستند و هر کار آنها میکنند شما نیز انجام دهید. به خداوند سوگند امامانِ شما از مریضهای مردم – اهل سنت – عیادت میکنند و در تشییع جنازهی آنها حاضر میشوند و در محکمه – و برای حل نزاع هاشان – شهادت میدهند و امانت هاشان را اداء میکنند.[5]
- حبیب خثعمی میگوید: از امام صادق علیه السلام چنین شنیدم که میفرمود:«ورع و اجتهاد را پیشهی خویش سازید. در تشییع جنازهها شرکت کنید و از مریضها عیادت نمایید و با قومِ خود، در مساجدتان حاضر شود و هر چه را برای خود دوست دارید برای مردم نیز دوست داشته باشید. آیا حیا نمیکنید که همسایهی شما، به حقوقِ شما آگاه باشد در حالی که شما حقوقِ او را نمیدانید؟».[6]
- مزارِم نقل میکند که امام صادق علیه السلام فرمود: نمازها را در مساجد بخوانید و با مردم، حُسنِ همجواری داشته باشید و برای آنها اقامهی شهادت کنید و در تشییع جنازه هاشان، شرکت نمایید. شما هیچ چارهای ندارید جز اینکه با مردم باشید. هیچ کس یافت نمیشود که زندگیاش، بی نیاز از مردم باشد. مردم به یکدیگر نیازمند هستند.[7]
- عبدالله بن سنان میگوید از امام صادق علیه السلام شنیدم که میفرمود: شما را وصیت میکنم به تقوای الهی و اینکه کاری نکنید تا مردم بر شما سوار شده و بر علیه شما حجت داشته باشند که در این صورت، ذلیل میشوید. خداوند متعال میفرماید: با مردم به نیکویی سخن بگویید. سپس امام فرمود: از مریضهای آنها عیادت کنید و در تشییع جنازه هاشان شرکت نمایید و برای آنها اقامهی شهادت – به نفع یا به ضرر – کنید و در مساجدِ آنها نماز بخوانید.[8]
- خیثمه میگوید امام صادق علیه السلام چنین فرمودند: به دوستداران ما، سلام برسان و به آنها وصیت کن به رعایت تقوای الهی و عمل صالح و اینکه از بیمارهاشان عیادت کنند و ثروتمندان به فقیران رسیدگی نمایند و در تشییع جنازهی آنها شرکت کنند و در خانه هاشان با یکدیگر ملاقات نمایند و علم دین را با هم مذاکره نمایند که این کار، باعث احیای امر ما میشود؛ خداوند رحمت کند کسی را که امر ما را احیا میکند. ای خیثمه به آنها بگو ما نمیتوانیم در برابر خداوند متعال، برای شما کاری بکنیم مگر اینکه عمل صالحی داشته باشید. به ولایت ما نمیرسید مگر با ورع. بیشترین عذاب الهی در روز قیامت، از آنِ کسی است که برای مردم از عدل سخن میگوید ولی خودش در تعامل با دیگران، بر خلافِ آن عدل، عمل کند.[9]
- کثیر بن علقمه میگوید به امام صادق علیه السلام عرض کردم مرا نصیحت کنید. ایشان فرمود: تو را وصیت میکنم به تقوای الهی و ورع و عبادت و سجدهی طولانی و اداء امانت و راستگویی و حُسنِ همجواری. محمد صلی الله علیه و آله به خاطر همینها مبعوث شد. در نمازها حاضر شوید و از مریضها عیادت کنید و در تشییع جنازهها شرکت نمایید و برای ما زینت باشید و مایهی سرافکندگی ما نباشید. مردم را به سوی ما دعوت کنید و ما را مبغوض و مورد نفرت آنها قرار ندهید. همهی دوستیها و محبتها را به سوی ما جلب نمایید و و هر زشتی را از ما دور سازید … .[10]
- یحیی بن عمران از امام صادق علیه السلام نقل میکند که فرمود: «امیر المومنین علیه السلام میفرمود: باید در قلب تو نیازمندى به مردم و بىنیازى از ایشان هر دو با هم جمع باشد: نیازمندى به این معنى که با آنان نرم سخن گویى و گشادهرو باشى، و بىنیازى به این معنى که عِرض خویش نبرى و عزّت خود را پاس دارى (و از هیچ کس هیچ چیز نخواهى)».[11]
- ابی اسامه میگوید از امام صادق علیه السلام چنین شنیدم که میفرمود: تقوای الهی و ورع و اجتهاد را پیشهی خود کنید و راستگویی و اداء امانت و حُسنِ خلق و حُسنِ همجواری را رویهی خویش سازید. برای ما زینت و مایهی آبرو باشید و باعثِ ننگ و بی آبرویی ما نشوید.[12]
- عبدالاعلی بن اعین میگوید از امام صادق علیه السلام دربارهی حقِ مسلمان بر برادرش سوال کردم. ایشان جواب نداد. وقتی برای خداحافظی نزدیک ایشان رفتم عرض کردم: سوالی کردم و جواب ندادید؟ فرمود: «می ترسم کافر شوید. سخت ترین چیزی که خداوند بر بندگانش واجب کرده سه چیز است: انصاف مومن از طرف خودش به گونهای که از طرف خود، برای برادرش چیزی را نپسندد جز آنکه آن را برای خود نیز بپسندد. همراهی با برادر به وسیلهی مال و دارایی و ذکر خداوند در هر حال که نه فقط گفتنِ سبحان الله و الحمدلله است بلکه بدین صورت که در برابر هر چه خداوند حرام کرده، او را یاد کند و آن حرام را مرتکب نشود».[13]
- ابی المعزا از امام صادق علیهالسلام نقل میکند:مسلمان، برادر مسلمان است؛به او ظلم نمیکند و او را وانمیگذارد و به وی خیانت نمیکند. مىسِزَد که مسلمانان در رفت و آمد با هم، و احساسمندى نسبت به هم، و مواسات با نیازمندان، و مهربان بودن با یکدیگر تلاش کنند، تا چنان باشند که خداى بزرگ به شما فرمان داده است: «رُحَماءُ بَیْنَهُمْ»، با مهربانى با هم زندگى کنید، و اگر از نیازمندى و گرفتارىِ دیگران مطّلع نشدید (و در آن باره کارى نکردید)، متأسّف باشید، چنان که «انصار» در روزگار رسول خدا «ص» چنین بودند.[14]
- موسی بن بکر از امام کاظم نقل میکند که ایشان فرمود: دوستی با مردم، نیمی از عقل است.[15]
- معلی بن خنیس از امام صادق علیه السلام سوال میکند: حق مسلمان بر مسلمان چیست؟ ایشان میفرماید: هفت چیز است که همه بر وى واجب است و اگر چیزى از آنها را به جا نیاورد از دوستى و طاعت خداوند بیرون رفته و حق خدا را ادا نکرده است. از امام سؤال کردم آنها چیستند؟ فرمود: اى «معلى» من با تو مهربانم مىترسم حق آنها را ادا نکنى، بدانى و بکار نبندى. عرض کردم: لاحول و لا قوه الا بالله. ایشان فرمود: حق اوّل آسانترین آن حقوق است و آن اینکه که در باره مسلمان آنچه را که براى خود دوست میدارى بخواهى و آنچه را که براى خود نمىپسندى بر او هم نپسندى. حق دوم؛ اینکه از خشم نسبت به وى بپرهیزى و خوشنودى او را بخواهى و از وى فرمانبرى. حق سوم: اینکه با جان و مال و زبان و دست و پاى خود به وى یارى کنى. حق چهارم؛ اینکه دیده بان و راهنما و آئینه و جامهی او باشى. حق پنجم؛ اینکه با گرسنه بودن او سیر نشوى، و با تشنگى او سیراب نگردى و با برهنه بودن او لباس نپوشى. حق ششم؛ اگر او را نوکرى نباشد تو نوکرى اختیار نکنى. باید نوکر خود را بفرستى تا جامه او را بشوید و خوردنى او را بپزد و جامه خواب او را بگسترد. حق هفتم؛ اینکه به سوگند او وفا کنى و درخواست او را بپذیرى، بیمار او را عیادت کنى و در جنازه او حضور یابى، و اگر بدانى که او را نیازى است براى انجام آن بشتابى و او را ناگزیر نسازى که آنرا از تو بخواهد- بلکه تو او را پیشى گیرى هر گاه این را بکار بستى، دوستى خود را به دوستى او و دوستى او را به دوستى خود پیوند دادهاى.[16]
- ابراهیم بن عمر یمانی میگوید امام صادق علیه السلام فرمود: حق مسلمان بر مسلمان اینست که او سیر نباشد و برادرش گرسنه و او سیراب و برادرش تشنه و او پوشیده و برادرش برهنه، پس چه بزرگ است حق مسلمان بر برادر مسلمانش و فرمود: براى برادر مسلمانت بخواه آنچه براى خود خواهى و چون محتاج گشتى از او کمک بخواه و اگر او از تو خواست عطایش کن و نسبت به هیچ خیرى نباید از او ملول شوى و نه او از تو ملول شود، تو پشتیبان او باش که او پشتیبان تو است. چون غائب شود، در غیبتش او را نگهدار باش و چون حاضر شود از او دیدار کن و تجلیل و احترامش نما که او از توست و تو از اوئى، و چون از تو بدش آید از او دورى مکن تا از او گذشت و کَرَم خواهى [تا کینه را از دلش بزدائى] و اگر به او خیرى رسد، خدا را شکر کن و اگر بلائى به او رسد، بازویش بگیر و اگر برایش نیرنگى سازند، یاریش کن. و چون مردى به برادرش «اف» بگوید، رشته دوستى میان آنها بریده شود، و چون بگوید تو دشمن منى، یکى از آن دو کافر شوند، و چون متهمش سازد ایمان در دلش آب شود مانند نمک در میان آب.[17]
و احادیثی دیگری که در این رابطه وجود دارد.
از دیدگاه کسانی که طرفدارِ ارتباطاتِ برادرانه بین مسلمین هستند احادیثِ فوق، بر مفاهیم زیر دلالت دارند:
- مفهوم تعاون بین مسلمین و کمک کردن به یکدیگر
- مفهومِ حمایت و پشتیبانی و ضمانتِ اجتماعی از طریقِ کمک ثروتمندان به فقراء.
- مفهومِ حفظ حقوق همسایه بدون هیچ قید و شرطی
- مفهومِ پیوستگی اجتماعی. هر مسلمانی از هر مذهب و فرقهای که باشد و یا به هر گروهی که تعلق داشته باشد باید در محیط اسلامی، از طریق روابطِ اجتماعی و حضور در تشییع جنازهها و مشارکت در نمازها و دیدارهای عمومی و … حضور داشته و از یکدیگر، فاصله نگیرند.
- مفهومِ همراهی و ارتباطِ نیکو و از روی احسان. هر ارتباطِ دوستانه بین دو شخص و یا دو گروه، باید مبتنی بر حُسنِ همراهی و اداء حقوقِ این همراهی و احترامِ به این ارتباطات دوستانه و اداء حقوقِ این ارتباطات باشد.
- اصلِ مدارا با دیگران و تعارف با آنها به صورت شایسته و نیکو و در چارچوبی مودبانه. انسان مسلمان نباید با اجتماع خویش، بی رحمانه و با بداخلاقی تعامل کند و با آن، تضاد داشته باشد.
[1] . اضاءات فی الفکر و الدین و الاجتماع ج 4 سوال 571.
[2] . البته بنا بر اینکه معنیِ خاصی از مومن – با توجه به بعضی از روایات – اراده شود.
[3] . مُعَاوِیَهَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع کَیْفَ یَنْبَغِی لَنَا أَنْ نَصْنَعَ فِیمَا بَیْنَنَا وَ بَیْنَ قَوْمِنَا وَ فِیمَا بَیْنَنَا وَ بَیْنَ خُلَطَائِنَا مِنَ النَّاسِ قَالَ فَقَالَ تُؤَدُّونَ الْأَمَانَهَ إِلَیْهِمْ وَ تُقِیمُونَ الشَّهَادَهَ لَهُمْ وَ عَلَیْهِمْ وَ تَعُودُونَ مَرْضَاهُمْ وَ تَشْهَدُونَ جَنَائِزَهُمْ. (الکافی ج 2 ص 635).
[4] أَبُو عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِیعاً عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَى عَنْ أَبِی أُسَامَهَ زَیْدٍ الشَّحَّامِ قَالَ قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع اقْرَأْ عَلَى مَنْ تَرَى أَنَّهُ یُطِیعُنِی مِنْهُمْ وَ یَأْخُذُ بِقَوْلِیَ السَّلَامَ وَ أُوصِیکُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْوَرَعِ فِی دِینِکُمْ وَ الِاجْتِهَادِ لِلَّهِ وَ صِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَهِ وَ طُولِ السُّجُودِ وَ حُسْنِ الْجِوَارِ فَبِهَذَا جَاءَ مُحَمَّدٌ ص أَدُّوا الْأَمَانَهَ إِلَى مَنِ ائْتَمَنَکُمْ عَلَیْهَا بَرّاً أَوْ فَاجِراً فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص کَانَ یَأْمُرُ بِأَدَاءِ الْخَیْطِ وَ الْمِخْیَطِ صِلُوا عَشَائِرَکُمْ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ أَدُّوا حُقُوقَهُمْ فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنْکُمْ إِذَا وَرِعَ فِی دِینِهِ وَ صَدَقَ الْحَدِیثَ وَ أَدَّى الْأَمَانَهَ وَ حَسُنَ خُلُقُهُ مَعَ النَّاسِ قِیلَ هَذَا جَعْفَرِیٌّ فَیَسُرُّنِی ذَلِکَ وَ یَدْخُلُ عَلَیَّ مِنْهُ السُّرُورُ وَ قِیلَ هَذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ وَ إِذَا کَانَ عَلَى غَیْرِ ذَلِکَ دَخَلَ عَلَیَّ بَلَاؤُهُ وَ عَارُهُ وَ قِیلَ هَذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ فَوَ اللَّهِ لَحَدَّثَنِی أَبِی ع أَنَّ الرَّجُلَ کَانَ یَکُونُ فِی الْقَبِیلَهِ مِنْ شِیعَهِ عَلِیٍّ ع فَیَکُونُ زَیْنَهَا آدَاهُمْ لِلْأَمَانَهِ وَ أَقْضَاهُمْ لِلْحُقُوقِ وَ أَصْدَقَهُمْ لِلْحَدِیثِ إِلَیْهِ وَصَایَاهُمْ وَ وَدَائِعُهُمْ تُسْأَلُ الْعَشِیرَهُ عَنْهُ فَتَقُولُ مَنْ مِثْلُ فُلَانٍ إِنَّهُ لآَدَانَا لِلْأَمَانَهِ وَ أَصْدَقُنَا لِلْحَدِیثِ.؛ کلینی, الکافی, ج 2 ص 636.
[5] مُعَاوِیَهَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ: قُلْتُ لَهُ کَیْفَ یَنْبَغِی لَنَا أَنْ نَصْنَعَ فِیمَا بَیْنَنَا وَ بَیْنَ قَوْمِنَا وَ بَیْنَ خُلَطَائِنَا مِنَ النَّاسِ مِمَّنْ لَیْسُوا عَلَى أَمْرِنَا قَالَ تَنْظُرُونَ إِلَى أَئِمَّتِکُمُ الَّذِینَ تَقْتَدُونَ بِهِمْ فَتَصْنَعُونَ مَا یَصْنَعُونَ فَوَ اللَّهِ إِنَّهُمْ لَیَعُودُونَ مَرْضَاهُمْ وَ یَشْهَدُونَ جَنَائِزَهُمْ وَ یُقِیمُونَ الشَّهَادَهَ لَهُمْ وَ عَلَیْهِمْ وَ یُؤَدُّونَ الْأَمَانَهَ إِلَیْهِم؛ کلینی, ج 2 ص 636.
[6] حَبِیبٍ الْخَثْعَمِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ عَلَیْکُمْ بِالْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ وَ اشْهَدُوا الْجَنَائِزَ وَ عُودُوا الْمَرْضَى وَ احْضُرُوا مَعَ قَوْمِکُمْ مَسَاجِدَکُمْ وَ أَحِبُّوا لِلنَّاسِ مَا تُحِبُّونَ لِأَنْفُسِکُمْ أَ مَا یَسْتَحْیِی الرَّجُلُ مِنْکُمْ أَنْ یَعْرِفَ جَارُهُ حَقَّهُ وَ لَا یَعْرِفَ حَقَّ جَارِهِ.؛ کلینی, ج 2 ص 635.
[7] مُرَازِمٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَلَیْکُمْ بِالصَّلَاهِ فِی الْمَسَاجِدِ- وَ حُسْنِ الْجِوَارِ لِلنَّاسِ وَ إِقَامَهِ الشَّهَادَهِ وَ حُضُورِ الْجَنَائِزِ إِنَّهُ لَا بُدَّ لَکُمْ مِنَ النَّاسِ إِنَّ أَحَداً لَا یَسْتَغْنِی عَنِ النَّاسِ حَیَاتَهُ وَ النَّاسُ لَا بُدَّ لِبَعْضِهِمْ مِنْ بَعْضکلینی, ج 2 ص 635.
[8] عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ أُوصِیکُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا تَحْمِلُوا النَّاسَ عَلَى أَکْتَافِکُمْ فَتَذِلُّوا إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یَقُولُ فِی کِتَابِهِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً- ثُمَّ قَالَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ اشْهَدُوا لَهُمْ وَ عَلَیْهِمْ وَ صَلُّوا مَعَهُمْ فِی مَسَاجِدِهِم؛ حر عاملی, وسائل الشیعه, ج 8 ص 301.
[9] خَیْثَمَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: أَبْلِغْ مَوَالِیَنَا السَّلَامَ وَ أَوْصِهِمْ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ الْعَمَلِ الصَّالِحِ وَ أَنْ یَعُودَ صَحِیحُهُمْ مَرِیضَهُمْ وَ لْیَعُدْ غَنِیُّهُمْ عَلَى فَقِیرِهِمْ وَ أَنْ یَشْهَدَ حَیُّهُمْ جِنَازَهَ مَیِّتِهِمْ وَ أَنْ یَتَلَاقَوْا فِی بُیُوتِهِمْ وَ أَنْ یَتَفَاوَضُوا عِلْمَ الدِّینِ فَإِنَّ ذَلِکَ حَیَاهٌ لِأَمْرِنَا رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْیَا أَمْرَنَا وَ أَعْلِمْهُمْ یَا خَیْثَمَهُ- أَنَّا لَا نُغْنِی عَنْهُمْ مِنَ اللَّهِ شَیْئاً إِلَّا بِالْعَمَلِ الصَّالِحِ فَإِنَّ وَلَایَتَنَا لَا تُنَالُ إِلَّا بِالْوَرَعِ وَ إِنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَذَاباً یَوْمَ الْقِیَامَهِ مَنْ وَصَفَ عَدْلًا ثُمَ خَالَفَهُ إِلَى غَیْرِهِ؛ حر عاملی, ج 12 ص 7.
[10] کَثِیرِ بْنِ عَلْقَمَهَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَوْصِنِی فَقَالَ أُوصِیکَ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ الْوَرَعِ وَ الْعِبَادَهِ وَ طُولِ السُّجُودِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَهِ وَ صِدْقِ الْحَدِیثِ وَ حُسْنِ الْجِوَارِ فَبِهَذَا جَاءَنَا مُحَمَّدٌ ص- صِلُوا فِی عَشَائِرِکُمْ وَ عُودُوا مَرْضَاکُمْ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَکُمْ وَ کُونُوا لَنَا زَیْناً وَ لَا تَکُونُوا عَلَیْنَا شَیْناً حَبِّبُونَا إِلَى النَّاسِ وَ لَا تُبَغِّضُونَا إِلَیْهِمْ فَجُرُّوا إِلَیْنَا کُلَّ مَوَدَّهٍ وَ ادْفَعُوا عَنَّا کُلَّ شَرٍّ الْحَدِیثَ؛ حر عاملی, ج 12 ص 8.
[11] یَحْیَى بْنِ عِمْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع یَقُولُ لِیَجْتَمِعْ فِی قَلْبِکَ الِافْتِقَارُ إِلَى النَّاسِ وَ الِاسْتِغْنَاءُ عَنْهُمْ یَکُونُ افْتِقَارُکَ إِلَیْهِمْ فِی لِینِ کَلَامِکَ وَ حُسْنِ سِیرَتِکَ وَ یَکُونُ اسْتِغْنَاؤُکَ عَنْهُمْ فِی نَزَاهَهِ عِرْضِکَ وَ بَقَاءِ عِزِّکَ.؛ حر عاملی, ج 12 ص 8.
[12] أَبِی أُسَامَهَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ عَلَیْکُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ الْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ وَ صِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَهِ وَ حُسْنِ الْخُلُقِ وَ حُسْنِ الْجِوَارِ وَ کُونُوا لَنَا زَیْناً وَ لَا تَکُونُوا عَلَیْنَا شَیْناً؛ حر عاملی, ج 12 ص 9.
[13] عَبْدِ الْأَعْلَى بْنِ أَعْیَنَ قَالَ: کَتَبَ بَعْضُ أَصْحَابِنَا یَسْأَلُونَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ أَشْیَاءَ وَ أَمَرُونِی أَنْ أَسْأَلَهُ عَنْ حَقِّ الْمُسْلِمِ عَلَى أَخِیهِ فَسَأَلْتُهُ فَلَمْ یُجِبْنِی فَلَمَّا جِئْتُ لِأُوَدِّعَهُ فَقُلْتُ سَأَلْتُکَ فَلَمْ تُجِبْنِی فَقَالَ إِنِّی أَخَافُ أَنْ تَکْفُرُوا إِنَّ مِنْ أَشَدِّ مَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَى خَلْقِهِ ثَلَاثاً إِنْصَافَ الْمَرْءِ مِنْ نَفْسِهِ حَتَّى لَا یَرْضَى لِأَخِیهِ مِنْ نَفْسِهِ إِلَّا بِمَا یَرْضَى لِنَفْسِهِ مِنْهُ وَ مُوَاسَاهَ الْأَخِ فِی الْمَالِ وَ ذِکْرَ اللَّهِ عَلَى کُلِّ حَالٍ لَیْسَ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَکِنْ عِنْدَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ فَیَدَعُهُ.؛ کلینی, الکافی, ج 2 ص 170.
[14] عَنْ أَبِی الْمَغْرَاءِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْمُسْلِمُ أَخُو الْمُسْلِمِ لَا یَظْلِمُهُ وَ لَا یَخْذُلُهُ وَ لَا یَخُونُهُ وَ یَحِقُّ عَلَى الْمُسْلِمِینَ الِاجْتِهَادُ فِی التَّوَاصُلِ وَ التَّعَاوُنُ عَلَى التَّعَاطُفِ وَ الْمُوَاسَاهُ لِأَهْلِ الْحَاجَهِ وَ تَعَاطُفُ بَعْضِهِمْ عَلَى بَعْضٍ حَتَّى تَکُونُوا کَمَا أَمَرَکُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- رُحَمَاءَ بَیْنَکُمْ مُتَرَاحِمِینَ مُغْتَمِّینَ لِمَا غَابَ عَنْکُمْ مِنْ أَمْرِهِمْ عَلَى مَا مَضَى عَلَیْهِ مَعْشَرُ الْأَنْصَارِ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ ص؛ کلینی, ج 2 ص 174.
[15] مُوسَى بْنِ بَکْرٍ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ ع قَالَ: التَّوَدُّدُ إِلَى النَّاسِ نِصْفُ الْعَقْل؛ کلینی, ج 2 ص 643.
[16] مُعَلَّى بْنِ خُنَیْسٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ مَا حَقُّ الْمُسْلِمِ عَلَى الْمُسْلِمِ قَالَ لَهُ سَبْعُ حُقُوقٍ وَاجِبَاتٍ مَا مِنْهُنَّ حَقٌّ إِلَّا وَ هُوَ عَلَیْهِ وَاجِبٌ إِنْ ضَیَّعَ مِنْهَا شَیْئاً خَرَجَ مِنْ وِلَایَهِ اللَّهِ وَ طَاعَتِهِ وَ لَمْ یَکُنْ لِلَّهِ فِیهِ مِنْ نَصِیبٍ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ مَا هِیَ قَالَ یَا مُعَلَّى إِنِّی عَلَیْکَ شَفِیقٌ أَخَافُ أَنْ تُضَیِّعَ وَ لَا تَحْفَظَ وَ تَعْلَمَ وَ لَا تَعْمَلَ قَالَ قُلْتُ لَهُ لا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ قَالَ أَیْسَرُ حَقٍّ مِنْهَا أَنْ تُحِبَّ لَهُ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِکَ وَ تَکْرَهَ لَهُ مَا تَکْرَهُ لِنَفْسِکَ وَ الْحَقُّ الثَّانِی أَنْ تَجْتَنِبَ سَخَطَهُ وَ تَتَّبِعَ مَرْضَاتَهُ وَ تُطِیعَ أَمْرَهُ وَ الْحَقُّ الثَّالِثُ أَنْ تُعِینَهُ بِنَفْسِکَ وَ مَالِکَ وَ لِسَانِکَ وَ یَدِکَ وَ رِجْلِکَ وَ الْحَقُّ الرَّابِعُ أَنْ تَکُونَ عَیْنَهُ وَ دَلِیلَهُ وَ مِرْآتَهُ وَ الْحَقُّ الْخَامِسُ أَنْ لَا تَشْبَعَ وَ یَجُوعُ وَ لَا تَرْوَى وَ یَظْمَأُ وَ لَا تَلْبَسَ وَ یَعْرَى وَ الْحَقُّ السَّادِسُ أَنْ یَکُونَ لَکَ خَادِمٌ وَ لَیْسَ لِأَخِیکَ خَادِمٌ فَوَاجِبٌ أَنْ تَبْعَثَ خَادِمَکَ فَیَغْسِلَ ثِیَابَهُ وَ یَصْنَعَ طَعَامَهُ وَ یَمْهَدَ فِرَاشَهُ وَ الْحَقُّ السَّابِعُ أَنْ تُبِرَّ قَسَمَهُ وَ تُجِیبَ دَعْوَتَهُ وَ تَعُودَ مَرِیضَهُ وَ تَشْهَدَ جَنَازَتَهُ وَ إِذَا عَلِمْتَ أَنَّ لَهُ حَاجَهً تُبَادِرُهُ إِلَى قَضَائِهَا وَ لَا تُلْجِئُهُ أَنْ یَسْأَلَکَهَا وَ لَکِنْ تُبَادِرُهُ مُبَادَرَهً فَإِذَا فَعَلْتَ ذَلِکَ وَصَلْتَ وَلَایَتَکَ بِوَلَایَتِهِ وَ وَلَایَتَهُ بِوَلَایَتِکَ.؛ کلینی, ج 2 ص 169.
[17] ْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عُمَرَ الْیَمَانِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: حَقُّ الْمُسْلِمِ عَلَى الْمُسْلِمِ أَنْ لَا یَشْبَعَ وَ یَجُوعُ أَخُوهُ وَ لَا یَرْوَى وَ یَعْطَشُ أَخُوهُ وَ لَا یَکْتَسِیَ وَ یَعْرَى أَخُوهُ فَمَا أَعْظَمَ حَقَّ الْمُسْلِمِ عَلَى أَخِیهِ الْمُسْلِمِ وَ قَالَ أَحِبَّ لِأَخِیکَ الْمُسْلِمِ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِکَ وَ إِذَا احْتَجْتَ فَسَلْهُ وَ إِنْ سَأَلَکَ فَأَعْطِهِ لَا تَمَلَّهُ خَیْراً وَ لَا یَمَلَّهُ لَکَ کُنْ لَهُ ظَهْراً فَإِنَّهُ لَکَ ظَهْرٌ إِذَا غَابَ فَاحْفَظْهُ فِی غَیْبَتِهِ وَ إِذَا شَهِدَ فَزُرْهُ وَ أَجِلَّهُ وَ أَکْرِمْهُ فَإِنَّهُ مِنْکَ وَ أَنْتَ مِنْهُ فَإِنْ کَانَ عَلَیْکَ عَاتِباً فَلَا تُفَارِقْهُ حَتَّى تَسْأَلَ سُمَیْحَتَهُ وَ إِنْ أَصَابَهُ خَیْرٌ فَاحْمَدِ اللَّهَ وَ إِنِ ابْتُلِیَ فَاعْضُدْهُ وَ إِنْ تُمُحِّلَ لَهُ فَأَعِنْهُ وَ إِذَا قَالَ الرَّجُلُ لِأَخِیهِ أُفٍّ انْقَطَعَ مَا بَیْنَهُمَا مِنَ الْوَلَایَهِ وَ إِذَا قَالَ أَنْتَ عَدُوِّی کَفَرَ أَحَدُهُمَا فَإِذَا اتَّهَمَهُ انْمَاثَ الْإِیمَانُ فِی قَلْبِهِ کَمَا یَنْمَاثُ الْمِلْحُ فِی الْمَاء؛ کلینی, ج 2 ص 170.