درتهافت نگرانی دلواپسان
نباید فراموش کرد که آنان در آن هشت سال حتی تاب انتقادهای خیرخواهانه برخی بزرگان حوزه مانند آیتالله جوادی آملی و استادی را نیاوردند و با تظاهرات اعتراضآمیز و همراه با توهین در کنار بیوت شماری از این آیات، مخالفت خود را با انتقاد برخی از آنان به دولت محبوبشان نشان میدادند.
بهمن سال 78 که جمعی از هواداران جوان آیتالله مصباح در مسجد اعظم، نخستین تحصن بعد از انقلاب را به نام خود نوشتند و دولت سیدمحمدخاتمی را تهدید کردند که کفن خواهند پوشید و از قم تا به تهران برای عزل وزیر ارشاد راه خواهند پیمود، در پاسخ به کسانی که میپرسیدند نکند این همه جنجال تنها به دلشوری آن کاریکاتور مجله دانشجویی صورت پذیرفته باشد، میگفتند اعتراض ما تنها از روی دلنگرانی به سیاستهای فرهنگی دولت است و شاهد خود را همراهی آیتالله مشکینی و جوادی آملی و نوری همدانی میدانستند.[1] این دغدغهها را آن روزها کمتر کسی سیاسی میدانست؛ چه اینکه متحصنان کمتر در مراتب حزبی و سیاسی حضور داشتنند تا تحلیلگران، این رفتارها را به پای «دق دل» برخی هواداران آیتالله برای رسیدن به قدرت بینگارد.
برخی ناظران معتقدند آن تحصن به غائله میانجامید اگر نقشبازی خیرخواهانه و اصلاحطلبانه آیتالله مشکینی نبود؛ وقتی با حضور چندینباره خود در تحصن و سخنرانی همدلانه با شاگردان و علاقهمندان آیتالله مصباح که از توهین به استادشان آزرده خاطر شده بودند میکوشید راهی میانه را به آنان نشان دهد. بسیاری از متحصنان به خاطر دارند تریبون مسجد اعظم برای هریک از علما و شخصیتها که به آنان میپیوست باز بود، چنانکه یکی از شخصیتهای سرشناس که چندی پیش از آن تاریخ،به رغم درخواستش از رهبری برای ابقای در مسئولیت، کنار گذاشته شده بود، ظهر یکی از آن سه روز برگزاری تحصن، با حضور در جمع متحصنان و سخنرانی پرخاشگرانه خود از برخی خطوط قرمز گذشت و اگر نبود همهمه همراه با «هیس هیس» بیشتر متحصنان که نمیخواستند او به سخنانش ادامه دهد، معلوم نبود چه بلایی به سر خود میآورد و چه آواری بر سر متحصنان خرابمیکرد.چه بسا رسانهای نشدن آن سخنان،از الطاف خفیه نظام درباره آن گروه بود که هنوز در قامت یک حزب تمام عیار درنیامده بود و تحصنی را بهاصطلاح خودجوش صورت داده بود و حالا یکی بدون هماهنگی «دق دلی» خود را از تریبون آنها اعلام کرده بود.
نقش آیتالله مشکینی در این تحصن که هر لحظه ممکن بود با جرقهای به آشوب کشیده شود، بسیار نگاه دارنده ثبات و تعادل بود. این تحصن در شام سوم برگزاری، با سخنرانی آیتالله مشکینی به پایان رسید. ایشان پیش از آن سخنرانی، در استجابت به اصرار و درخواست متحصنان، با رهبری تلفنی رایزنی کرده بود. به گفته آن مرحوم، این رایزنی تلفنی چند ساعت هم طول کشیده بود، اما دریغ که نتوانسته بود از رهبر انقلاب پیامی مستقیم برای متحصنان بگیرد و تنها با اشاره به ماجرای درخواست حضرت علی(ع) از مالک برای بازگشتناز صحنه نبرد و اجابت سریع نخعی، از متحصنان خواست که به تحصن خود پایان دهند.
آیتالله مشکینی که از خود برای متحصنان چنین هزینه کرده بود نمیدانست که این متحصنان پایداری را تا تشکیل یک جبهه و فراکسیون ادامه خواهند داد؛ تحزبی که بعد با به دست گرفتن قدرت دولت و مجلس شورای اسلامی، هشت سال چنان در عرصههای گوناگون اقتصاد و فرهنگ و بینالملل، فرصت جولان برایش فراهم آمد که کمتر یک از رقیبان پیشکسوت این جریان جوان، آن همه فرصت آماده را در یکدوره به خود دیده بودند.
نباید فراموش کرد که آنان در آن هشت سال حتی تاب انتقادهای خیرخواهانه برخی بزرگان حوزه مانند آیتالله جوادی آملی و استادی را نیاوردند و با تظاهرات اعتراضآمیز و همراه با توهین در کنار بیوت شماری از این آیات، مخالفت خود را با انتقاد برخی از آنان به دولت محبوبشان نشان میدادند.
سنگ بنای همراهی دولت و مجلس در سالهای دولت نهم و دهم از درسهای اخلاق دولت نهم آغاز شد. شاگرد کانادا رفته آیتالله مصباح با برگزاری درس اخلاق در هیئت دولت میکوشید که چتر ایدئولوژیک جبهه پایداری را بر دولت نهم برافرازد. اما زمانی که رئیس دولت در اعتراض به حکم رهبری خانهنشینی را برگزید، هواداران آیتالله مصباح دیگر نمیتوانستند از این همراهی در ملأعام اظهار خوشحالی کنند اما در خفا راههای همراهی با شخص رئیس دولت و دوستان نزدیکش را برای خود با استراتژی طرح ادعای پیدایی جریان انحرافی در آن دولت توجیه کردند. باوجود این، چندی بعد که باقر لنکرانی، نماینده رسمی آنان در انتخابات ریاست جمهوری بعدی، از کار خود عزل شد شاخههای اصلی این جبهه، طعم تلخ شکست را برای نخستین بار چشیدند.
ناگفته نماند در سراسر این ادوار همراهی دولت و مجلس، انگاری بخشی از دغدغه فرهنگی خود را به سردار رادان و باتومهای گشت ارشاد سپرده بودند و بخشی دیگر را به ممیزان ارشاد و این دو دلمشغولی آن قدر آنان را ارضا میکرد که کمتر فرصت نظارت بر رفتار دولت را در برنامههای خود میدیدند، چنانکه در داخل و خارج، نمونههایی از انواع فسادهای فرهنگی و اقتصادی، آبروی نظام را بازیچه خود کرد.باری، اگر وزیر ارشاد دولت خاتمی به دلیل تعرض یک مجله گمنام دانشجویی، موجبات نخستین دلنگرانیهای فرهنگی متحصنان و معترضان را فراهم آورده بود، ثبت وقایع مهم عمدتاً فرهنگی در دولت نهم و دهم مانند: برگزاری آزمون همراه با پرسشنامه مشکوک و استهزاگرانه به بزرگان و اولیای دین، حمل قرآن به پیشوازی و همراهی بانوان دفنواز در حضور مسئولان سازمان گردشگری، برگزاری همایش پرحاشیه ایرانیان خارج از کشور، شرکت در جشنی با حضور رقصندگان زن ترک، جشن جهانی نوروز در تخت جمشید و تشبیه آن به جشنهای 2500ساله، انگاری یک کدام آنان را در قم و تهران دلواپس نمیکرد تا بخواهد در مسجد اعظم تحصن کند! هر چند همواره علمای بزرگ حوزه علمیه قم که آن روزها با بستن در خانه خود به روی رئیس دولت و نمایندگان وی موجبات اعتراض خود را از اوضاع فرهنگی نشان میدادند.
هوادان آیتالله مصباح در ایام دولتشان، با پروندهای بیشتر سیاسی و نه فرهنگی، به هر سبب شکست خوردند. این شکست پیش از برگزاری انتخابات باشکوه 92 در چینش هیئت رئیسه مجلس رونمایی شد.
با شکلگیری دولت تدبیر و امید و رد صلاحیت یکی از نامزدان جبهه پایداری و سپس رأی نیاوردن نامزد دیگر این جبهه، انتظار میرفت که هواداران و شاگردان آیتالله مصباح به قم بازگردند که برگزاری همایشها و اجتماعات متعدد برخی دلواپسان آنان در تهران و دلنگرانی طیفی از آنان در قم، ناظران را به یاد آن تحصن مسجد اعظم میاندازد، با این تفاوت که:
1.دیگر آیتالله مشکینی در میانه نیست تا راه اعتدال را به ایشان نشان دهد و آیتالله جوادی آملی نیز با استعفای از نماز جمعه بهصورت رسمی اعتراض خود را به آنان نشان داده است؛
2. این اظهار نگرانیها و دلواپسیها، مسبوق به آگاهی آنان و ناظران از پرونده کاری دولتی است که کوشید بر طبق خطوط جبهه آنان نقش بازی کند اما پرونده ناموفق و سیاهی در عرصه مدیریت فرهنگی، اقتصادی و سیاسی داشت؛
3. جبهه پایداری، بهرغم مخالفت آیتالله مصباح یزدی، در آستانه تبدیل شدن به حزبی سیاسی است و اینک این دست تظاهرات را نباید دلنگرانی و دلواپسی برخی دغدغهمندان دانست بلکه باید آنها را بیشتر تکاپوهای حزبی جریانی نوپا به نام «حزب پایداری» دانست.[2]
[1]. http://ww1.rajanews.com/detail.asp?id=47057
[2]http://www.tabnak.ir/fa/news/384540/%D9%85%D9%86%D8%B8%D9%88%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%BA%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D8%AA%D8%AD%D8%B5%DB%8C%D9%84-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D8%AA-%D8%AA%D9%86%D8%AF-%D8%A2%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D9%85%D8%B5%D8%A8%D8%A7%D8%AD-%DA%A9%DB%8C%D8%B3%D8%AA.
نباید فراموش کرد که آنان در آن هشت سال حتی تاب انتقادهای خیرخواهانه برخی بزرگان حوزه مانند آیتالله جوادی آملی و استادی را نیاوردند و با تظاهرات اعتراضآمیز و همراه با توهین در کنار بیوت شماری از این آیات، مخالفت خود را با انتقاد برخی از آنان به دولت محبوبشان نشان میدادند.سیدرضا سجادی نژاد
از وجناتشان هم پیدا بود که دیگر می خواهند منافع حزبی رو پی بگیرن
من مانده ام از این همه جسارت برخی از این دلواپسان که اول دلواپس مسائل هسته ای بودند و وقتی ندا رسید که از لحاظ استراتژیک نباید به مسئله هسته ای گیر بدهند و نوک پیکان رو به طرف مسائل فرهنگی بردند/
بله دوره زمونه نگرونی و دلواپسی گذشته! آقایان باید به فکر کار باشند!
سخنرانی آن شب آیت الله مشکینی را از خاطر نمی برم. ایشان پیدا بود می خواست یک کاری برای این متحصنها بکند اما نتوانست
یک فرق دیگر امروز ودیگر اینها اینه که اون روزها دونبال این بود که یک رسانه ای خبر حضور و تحصنشون رو رسانه ای کنه اما امروز کلی رسانه دارند
اینها یا باید در انتخابات پیروز شوند و از رانت فوق العاده بهره مند شوند یا اگر شکست بخورند تا وقتی که منافع و منابعشان تامین نشود به زمین خواهند زد
در این میان دغدغه مندی برخی مثل ااقای یزدی خیلی جالبه
دلواپسی ندارم تا که علی یارتهدستای اون امام معصوم همیشه همراتهدلواپسی وقتی میاد که اعتقاد بمیرهدل آدم از روزگار بی اختیار میگیره!!
اینایی که گفتید دلواپسن یا … آخه من بدجوری دلواپس این دلواپسم!