گرایش به مطالعات دین و سلامت
جریانهای مختلفی با یکدیگر ادغام شدهاند تا در حوزه علوم پزشکی به موضوع دین/معنویت و سلامت علاقه قابلتوجه و پایداری ایجاد کنند.
یکی از حوزههای میانرشتهای جدید که اقبال روزافزونی پیدا کرده است، مطالعات دین و سلامت است. جریانهای مختلفی با یکدیگر ادغام شدهاند تا در علوم پزشکی به موضوع دین/معنویت و سلامت علاقه قابلتوجه و پایداری ایجاد کنند.
دلیل نخست
حجم فزایندهای از تحقیقات و یافتههای جالبتوجه وجود دارد که اکنون بهطور گستردهتری در حال شناخته شدن هستند. موضوعی که قبلاً بهعنوان عامل «ضد تصدیگری»خوانده میشد، اکنون در برخی از مجلات برتر پزشکی و پژوهشی در جهان به رسمیت شناختهشده و بنیادهای خصوصی، مؤسسات ملی بهداشت و بنیاد ملی علوم در حال حاضر از پژوهشها پیرامون دین/معنویت و سلامت پشتیبانی میکنند. ازآنجاکه علاقه به رابطه دین و سلامت افزایش یافته است، بسیاری از دانشجویان دکتری در رشتههای مرتبط با سلامت، اقدام به نگارش پایاننامههایی در رابطه با این موضوع کردهاند. (ارلن[1] 2010). امری که موجب میشود نسل جدیدی از محققان سر بربیاورند که دین/معنویت و سلامت را بهعنوان یک نقطه کانونی در مطالعات علمی خود پیگیری میکنند.
دلیل دوم
علاقه فعلی عموم مردم به مطالعات دین و سلامت است. در ایالاتمتحده و بسیاری از کشورهای دیگر جهان، اکثریتقریببهاتفاق مردم، مذهبی هستند و برای باورهایشان ارزش بسیاری قائلاند. درعینحال، کاملاً به سلامت خود و عزیزان خود علاقهمند هستند. ترکیبی از این علایق که توسط تحقیقات حاکی از ارتباط بین دین و سلامت تقویت شده است، باید توجه را به خود جلب کند. در نتیجه جای تعجب نیست که بسیاری از کتابهای پرفروش، فیلم و موسیقیهای عامهپسند امروز دارای مضامین دینی، معنوی و بهداشتی هستند.
دلیل سوم
این است که علم و پزشکی، آنگونه که در قرن نوزدهم و بیستم وعده داده میشد، همه مشکلات بشریت را حل نکرده است. هیچکس نمیتواند پیشرفتهای گسترده علمی و پزشکی را زیر سؤال ببرد. پیشرفتهایی که زندگی را آسانتر کرده، رنجها را تسکین داده، سلامت جسمی را تقویت کرده و طول عمر را افزایش داده؛ اما پیشرفت در دستیابی به معنا و هدف در زندگی، بهبود کیفیت روابط انسانی، دستیابی به آرامش و بهزیستی و القای ارزشهای انسانی مانند سخاوتمندی، سپاسگزاری و بخشندگی بسیار ناکافی بوده است. بهخودیخود، نابسندگیِ مادهگرایی، عقل و علم کاملاً اثبات شده است. ما یک گمشده داریم! بهجای آرمانشهر موعود، شاهد جنایات گسترده، مصرف مواد مخدر و الکل، زندانهای مملو از زندانی و تقریباً همهگیری بیماریهای عاطفی مانند افسردگی و اضطراب هستیم. گرسنگی، قحطی، جنگ و تروریسم واقعیتهای موجود برای میلیونها انسان است. پیشرفتهترین کشورهای جهان میزان بسیاری از چاقی را تجربه میکنند که باعث تشدید میزان متابولیک و بیماریهای قلبی، عروقی و افزایش سرسامآور و بیسابقهی هزینههای خدمات درمانی شده است. بسیاری ممکن است بگویند ما امروز، نسبت به بیستوپنج سال گذشته از آرمانشهر فاصله بیشتری داریم.
دلیل چهارم
برای علاقه بیشتر به دین/معنویت و سلامت، پای فشارها بر روی نظام خدمات درمانی به دلیل پیری جمعیت را به میان میکشد. در ایالات متحده، هزینههای بیمه پزشکی سالمندان و بیمه پزشکی مستمندان با سرعتی غیرقابلتحمل در حال افزایش است. علیرغم افزایش سریع میزان جمعیت سالخوردگان که تهدیدی برای کاهش منابع تأمین اجتماعی و خدمات درمانی محسوب میشود، نرخ پسانداز شخصی همچنان پایین (حتی در اواسط این دهه، 2000 تا 2010 به نرخ منفی نیز رسیده است) و نرخ بدهکاریهای اجتماعی و فردی بالاتر از همیشه است (Cosgrove-Mather 2006). علاوه بر این، تقریباً یکسوم آمریکاییها بیمه درمانی ندارند و در مورد کسانی که میتوانند از بیمه خصوصی برخوردار شوند، حق بیمه دو برابر سریعتر از دستمزدها افزایش مییابد (فاکس، 2004)؛ و از همه مهمتر، ساختارهای سنتی خانواده روبهزوال بوده و تیراندازی در مدارس بسیار رایج شده است. جوان و پیر هر دو نگران این هستند که در یک آیندهی نامعلوم چه نقشی خواهند داشت. در حال حاضر تلاشهایی برای اصلاحات درمانی و پوشش بیمهایِ بیمه نشدگان صورت میگیرد، اما این تغییرات در مقایسه با تغییراتی که واقعاً نیاز است بسیار ناچیز مینماید. چون باید بتوان از آنچه که تقریباً بهیقین طی بیست تا سی سال آینده به یک بحران خدمات درمانی تبدیل میشود، جلوگیری کرد. بحرانی که رشد نیاز به خدمات درمانی و افزایش بدهی دولتها را در بر دارد.
دلیل پنجم
با توجه به هزینههای اقتصادی ارائه خدمات درمانی به جمعیت سالخورده، بر پیشگیری از بیماری و ارتقای سطح سلامتی تأکید فراوانی شده است. جای تعجب نیست که وزارت بهداشت، درمان و خدمات انسانی ایالاتمتحده (DHHS) پیشگیری از بیماری را در اولویت اصلی قرار داده است. این موضوع در نشریه این سازمان به نام مردم سالم 2020 مشهود است. افزایش کیفیت و طول عمر و رفع نابرابریهای بهداشتی از مهمترین اهداف اصلی است. ازآنجهت که آموزههای دینی معمولاً شیوه زندگی سالم را ترویج میکنند، محققان بهداشت عمومی آرامآرام به این موضوع توجه کردهاند. این امر بهطور ویژهتری صادق است چون بیشتر اختلافات در حیطه سلامت، متمرکز در جوامع آفریقایی-آمریکایی و اسپانیایی است که سازمانهای دینی تأثیر به سزایی در آن دارند. در چه مکان دیگری مردم از همه ردههای سنی، پیشینههای نژادی، طبقات اجتماعی و اقتصادی و سطح تحصیلات متفاوت بهطور منظم گرد هم میآیند؟ در نتیجه، فعالیتهای غربالگری بیماری و ارتقای سلامت در کلیساها و سایر اماکن دینی بهطور گستردهای مورد تشویق قرار گرفته است.
*گزارش از محمد باعزم