نگاهی به «طیفهای جدید اسلامی در ایران معاصر| سیدصادق حقیقت
دکتر محسن کدیور در سخنرانی عید مبعث 1400 خود گونهشناسی جدیدی از جریانهای فکری در ایران به دست داده است: سنتی (اعم از: 1- سنتی مثل فقهای معروف، 2- نوسنتی یا نواندیشان محافظهکار همانند آیت الله منتظری و آیتالله سروش محلاتی، و 3- تندرو یا بنیادگرا همانند امام خمینی و آیت الله مصباح)، و جریان نوگرا شامل: 1- نواندیشان (همانند استاد عبدالعلی بازرگان، دکتر فنایی و خود دکتر کدیور)، و 2- تجدیدنظرطلبان (مثل دکتر سروش و استاد شبستری).
نقطه قوت این طبقهبندی آن است که بین دو گروه اخیر، و همچنین بین دو گروه نواندیشان دینی تمایز قائل شده است. در عین حال، اولاً شاهد نوعی سوگیری در تعاریف هستیم.
دو معنا از «نواندیشی» به چشم میخورد: گروه اول، یعنی نواندیشان محافظهکار که «دانش محدودی از مدرنیته و علوم طبیعی، انسانی و اجتماعی و تاریخ دارند»، در حالی که گروه دوم «از اجتهاد در اصول یعنی بازنگری منضبط اصول فقه» برخوردارند!
نمونه دیگر سوگیری، «آخوندهای جبهه پایداری» است. ثانیاً همان گونه که مشاهده میشود، در این گونهشناسی، جریان سنتی به خودش و دو قسم دیگر تقسیم شده است. اصطلاح «نوسنتی» مأنوس نیست. ثالثاً برخی برچسبها، همانند «بنیادگرا» و «محافظهکار» قابل تأمل به نظر میرسد.
رابعاً ایشان تأکید دارد برخی افراد را در این گونهها قرار دهد. به طور مثال، وی تأکید دارد امام خمینی و استاد مصباح را در یک گروه قرار دهد.
خامساً در جامع بودن این طیفبندی باید تأمل شود. در این گونهشناسی، تمایزی بین رویکرد سنتی و سنتگرایی دیده نمیشود.
سادساً یکی از شرایط برچسب زدن آن است که حداقل خود افراد به شکلی به آن رضایت دهند، در حالی که کدیور تصریح دارد که برچسب «تجدیدنظرطلب» ساخته خود وی است.
در مجموع، ما باید سعی کنیم در داخل و خارج کشور از اصطلاحات مشترکی استفاده کنیم، به شکلی که بتواند به زبان انگلیسی نیز ترجمه و فهم شود. شاید بتوان از نمونه مثالی (ideal type) وبر استفاده کرد و این جریانها را نمونه مثالی دانست که هر کس به اندازهای از هر نمونه به شکل ترکیبی داراست.
(سیدصادق حقیقت، 12/12/1400).