نیم نگاهی به گفتمانهای اسلامی در ایران معاصر| سید محمد لولاکی
دکتر محسن کدیور در سخنرانی خود به مناسبت عید مبعث پیامبر(ص) به تقسیمبندی جدیدی، جریانهای فکری اسلامی موجود در ایران معاصر را به پنج طیف سنتی، نوسنتی، تندرو، نواندیش و تجدیدنظرطلب تقسیمبندی کرده است. اگر چه دکارت میگفت: تقسیمبندی کن تا پیروز شوی، بهنظر میرسد این تقسیمبندی فاقد یک مبنای منسجم تئوریک و عملگرایانه باشد.
اصولاً متفکران ایرانی معاصر بر دوگانههای شرق و غرب، مذهب و سکولاریسم، دموکراسی و اقتدارگرایی و سنت و مدرنیته تأکید داشتهاند ولی به نظر میآید که تاکید بر شکاف سنت و تجدد برای تقسیمبندی این نیروهای فکری مناسبتر باشد.
با رویکردی تاریخی و با تاکید بر شکاف سنت و مدرنیته و نیز مفهومسازی و پاسخ جریانهای فکری به سه پرسش اساسی در مورد خدا و آخرت، ارزشهای بشری و نوع و مدل حکومت، میتوان تقسیمبندی دقیقتر و مؤثرتری ارائه کرد. بر این اساس میتوان هفت گفتمان سنتگرایی، اسلام سنتی، اسلام فلسفی، اسلام فقاهتی، چپ اسلامی، اسلام لیبرال و روشنفکران معنوی را در میان جریانهای فکری ایران معاصر شناسایی کرد.
۱. خدا وآخرت
بهنظر میرسد این گفتمانها و طیفهای مختلف درونی آنها علیرغم تفاوتهای اساسی نسبت به فهم و تفسیر خدا و آخرت و نبوت پیامبر(ص) و در عین حال ارجاع به منابع متفاوت دانشهای بشری مانند فقه، تاریخ، کلام، فلسفه و… همگی به خدا و آخرت اعتقاد داشته باشند.
۲. ارزشهای بنیادی بشری
هنجارهای اساسی بشری مانند عدالت، آزادی، استقلال، امنیت، برابری، برادری، صلح و… محدودند، اما نوع نگاه به مفهومسازی این هنجارها اعم از دروندینی و بروندینی و تفوق و اولویتبخشی به هر کدام نسبت به دیگری است که این گفتمانها و طیفهای متفاوت را از یکدیگر متمایز کرده و تفاوتها و شباهتها در مکتبها و ایدئولوژیهای گوناگون را نشان میدهد؛ مکتبهایی مانند محافظهکاری، لیبرالیسم، سوسیالیسم، صلحگرایی و…
واکنش انتقادی سروش دباغ به تقسیمبندی محسن کدیور نیز در دینآنلاین منتشر شد…
۳. حکومت
نوع و مدل حکومت پیشنهادی جریانهای فکری با توجه به ارجاع آنها به موارد ۱ و ۲ (دانش و هنجارهای آن) و اینکه آیا اصولاً در اسلام نوع خاصی از حکومت تشریع شده است یا خیر؟ آیا حکومت باید سکولار باشد و یا دینی؟ آیا باید به جدایی نهاد دین از دولت معتقد بود یا خیر؟ و آیا حکومت باید دموکراتیک باشد و یا غیردموکراتیک و پیشنهاد مدلی بر اساس دیدگاههای فوقالذکر مانند جمهوری، جمهوری دموکراتیک اسلامی، جمهوری اسلامی و…
بهنظر میآید شاخصههای مذکور میتواند تقسیمبندی مناسبتر و بیطرفانهتری را از جریانهای فکری معاصر بهدست دهد.
برای نمونه ما در میان گفتمانها و طیفهای درونی آنها میتوانیم از سنتگرایانی چون دکتر حسین نصر، حامیان اسلام سنتی مانند عمده مراجع تقلید نظیر آیات صافی گلپایگانی، شبیری زنجانی و سیستانی، مروجان اسلام فلسفی نظیر علامه طباطبایی و دکتر دینانی، جریان طرفدار اسلام فقاهتی مانند آیتالله منتظری، دکتر داود فیرحی (گرایش مشروعیت مردمی)، آیتالله مصباح یزدی و آیتالله مؤمن قمی (گرایش مشروعیت الهی)، جریان چپ اسلامی نظیر شریعتی و نئوشریعتیها دکتر سارا شریعتی، یوسفی اشکوری، حامیان اسلام لیبرال همچون مهندس مهدی بازرگان، دکتر محسن کدیور، دکتر سروش و دکتر مجتهد شبستری، و نیز روشنفکران معنوی نظیر استاد ملکیان و داریوش شایگان نام ببریم.
کاملاً آشکار است که میتوان در تمامی گفتمانها و طیفهای متفاوت بهصورت نسبی متفکرانی را یافت که ضمن شناخت از سنت و تجدد خود را حامی آن گفتمان و طیف میدانند. در عین حال این تقسیمبندی میتواند مورد استفاده صحیحتر افراد آکادمیک در داخل و خارج قرار بگیرد.
*سید محمد لولاکی پژوهشگر اندیشه سیاسی در اسلام و غرب