ز فکر تفرقه باز آی تا شوی مجموع | علیرضا معینی
«ز فکر تفرقه باز آی تا سوی مجموع» و «متحد جانهای شیران خداست» و عالمان دین و روشناندیشان و بازسازیخواهان معارف دینی به تناسب وقوف به تحقیقات جدید دینشناسان درعلوم دینی و ارزشهای جهانشمول اخلاق و حقوق بشری و نیز پذیرش این تحقیقات و حقایق، در طیفی از اصلاح گری قرار دارند و لذا تفرقه افکندن میان این دلسوزان و طرد عدهای در گمان خود و جذب و تأیید عدهای دیگر و خویشتن را مرکز و ملتقای دوستداران اسلام و تشیع اصیل و واقعی پنداشتن و عدهای را متهم انگاشتن به عرضهٔ اسلام غیر واقعی و تقلبی (!؟) و در حسن نیت آنان شک کردن ، هم مولود استعلا طلبی هم موجب خشنودی عمله و ظلمهٔ مروجان دین سازگار با جهل و جور و جوع است.
بهنظر بنده سخنرانی ۲۶ اسفند بسیار مهم استاد محمد سروش محلاتی به دلیل روشنگری مستند و مستدل ایشان در خصوص بازسازی و نوسازی فهم اسلامی به مثابهٔ یکی از برکات و اهداف نهضت مهدوی و موضع حضرت ولی عصر در برابر فقیهان دنیاگرا و میزان اعتبار روایی مصونیت فهم و اقدامات فقیهان از خطا، بر اساس ادعای نظارت تصحیح گرانهٔ امام زمان و نیز ذکر احادیث معتبر در خصوص هدف ایجاد مساوات و عدالت فرا دینی و جهانشمول توسط امام دوازدهم و نیز حقایق رسیده از احادیث شیعی دربارهٔ تجدید نظر و عمل امام منتظر در رسم اشرافیت و تجمل گرایی فوق افراطی در جوامع ظاهراً دینی و نیز لزوم پرهیز از استفاده (و بلکه سوء استفاده) از مفهوم مهدویت برای منافع و مطامع سیاسی و مقطعی که در شب نیمه شعبان القاء شده است شایستهٔ شنیدن چندباره است: هم توسط شهروندان هم مقامات و مدیران هم طلاب و مدرسان حوزههای دینی هم دانشگاهیان.
خاصه که فی المثل از دید اینجانب اخیراً حجت الاسلام دکتر محسن کدیور در یک گفتار اینستاگرامی در شب مبعث رسول اکرم، بهجای برجسته کردن درد و درک مشترک ناقدان «فهم دینی قدرت پرست» که طالب تجدید نظر در فهم دینی خسارتبار جاری در میان برخی عالمان و فقیهان دینی هستند با تفریق و تقسیم این دلسوزان دین و ملت، عملاً و شاید ناخواسته در راستای تفرقه در میان ناقدان فهم استبدادی اسلام گام زدهاند و آب به آسیاب ارتزاق کنندگان از شریعت معیشت محور و خرافهگستر ریختهاند و گروهی از دلسوزان دیانت و عقلانیت را غربزده و غیر مترقی خواندهاند.
سخن این مسکین با آقای کدیور این است که: «ز فکر تفرقه باز آی تا سوی مجموع» و «متحد جانهای شیران خداست» و عالمان دین و روشناندیشان و بازسازیخواهان معارف دینی به تناسب وقوف به تحقیقات جدید دینشناسان درعلوم دینی و ارزشهای جهانشمول اخلاق و حقوق بشری و نیز پذیرش این تحقیقات و حقایق، در طیفی از اصلاح گری قرار دارند و لذا تفرقه افکندن میان این دلسوزان و طرد عدهای در گمان خود و جذب و تأیید عدهای دیگر و خویشتن را مرکز و ملتقای دوستداران اسلام و تشیع اصیل و واقعی پنداشتن و عدهای را متهم انگاشتن به عرضهٔ اسلام غیر واقعی و تقلبی (!؟) و در حسن نیت آنان شک کردن ، هم مولود استعلا طلبی هم موجب خشنودی عمله و ظلمهٔ مروجان دین سازگار با جهل و جور و جوع است.
بله. ناقدان نظریات جدید دینشناسانه و وحیشناسانه و پیامبرشناسانه بسیارند اما آنان بهواقع خادمان اهل بر و تقوا و فارغ از خصومت و عدوان هستند و بارها به زبان و قلم این مطلب را اظهار و ابرام کردهاند و پیش برندگان هم افق با نظریه پردازان دردمندان احیا و ابقای دین در جهان جدید هستند.
سخن در این است که تاریخ دین را گزینشی نباید خواند و روایت کرد و به تعارضات میان قدرت دینی و غیر دینی واقع بینانه بایستی نگریست و تاریخ دین را آینهٔ دین شمرد و کنش و واکنشهای هویت گستر مکتب نوپای اسلام در عصر نزول را مقتضای شخصیت بشری و مستظهر به مأموریت الهی ایشان دانست و به نقش و اهمیت آشنایی با متون مقدس سایر ادیان ابراهیمی در تفسیر قرآن گردن نهاد و کیفیت ظهور وحی را با دستاوردهای نوین هرمنوتیک و نوروساینس بشر معاصر هماهنگ کرد و تکثر افهام دینی و صدق و نجات پیروان آنان را تبیین کرد و به دستاوردهای عارفان اسلامی در ترجمه فرهنگی دین و انسان نواز کردن آن حرمت نهاد و به وصف جسورترین و نامتواضع ترین ناقد یک اندیشمند بودن نباید بالید و آن را با اعتماد به نفس عالمانه نباید یکی تصور کرد و سپس با طعنههای اهانتآلود دم از مناظره و حق جویی هم زد. انصافاً رایحهٔ شباهت با انصار حزب الله در دههٔ هفتاد به مشام نمیرسد؟ خوب است با قدری خودکاوی و مراقبه از عوامل جابر روانی حسد و کین آلود احتمالاً دخیل در وازنش آراء ، خبر گرفت و شعاع دایرهٔ تخصص خود را با هماهنگی با جامعهٔ علمی رسم کرد. همین مختصر فعلاً کفایت میکند. ترسم این وعده مکرر گردد.