باور و مذهب امامیه در مسئله حکومت| سید محمود کمال آرا
مکتب امامیه معتقد است؛ امامت تنها اداره ی امور دنیای مردم نیست بلکه همچنانکه پیامبر به کارهای دنیا و امور اخروی مردم می پرداخت جانشین او(امام) هم باید چنین کند و لذا امامت را بدین عبارت تعریف کردند: ((امامت ریاست کلی الهی به نیابت از رسول خدا در امور دین و دنیای مردم است))
شکل گیری مذهب امامیه
در میان حلقه های درسی، جلسات درس امام صادق(ع) و امام باقر(ع) مراجعان و دوستداران بسیار داشت بخصوص اینکه بزرگواران در دیدگاه عموم مردم نامزد و مستحق واقعی مقام امامت بودند. لذا حضرت ائمه(ع) فرصت را غنیمت شمرده و آرا و عقاید خود را که به نام ((مکتب یا مذهب امامیه)) معروف شد توسعه دادند. امامیه با مسئله حکومت ریشه ای برخورد کرد و آن را جز اصول باورهای اسلامی قرار داد و لذا از امامت به نام ((اصل مذهب)) یاد کرده و در حالی که عباسیان سرگرم تثبیت موقعیت خود بودند، گروهی از طرفداران آل علی نه از طریق نظامی بلکه از راه فرهنگی به تثبیت موقعیت خود و تضعیف خصم پرداختند.
امامیه با پذیرش این نظر((که حکومت باید در قریش باشد آن هم در آل رسول)) گفتند که امامت تنها اداره ی امور دنیای مردم نیست بلکه همچنانکه پیامبر به کارهای دنیا و امور اخروی مردم می پرداخت جانشین او(امام) هم باید چنین کند و لذا امامت را بدین عبارت تعریف کردند: ((امامت ریاست کلی الهی به نیابت از رسول خدا در امور دین و دنیای مردم است)). چنین تعریفی از امامت بنظر می رسد در زمان پیشوایی امام باقر(ع) و امام صادق(ع) رواج پیدا کرد و این زمان مقارن است با پرچیده شدن حکومت بنی امیه و روی کار آمدن عباسیان و اوج طرفداری از آل رسول.
تا این زمان شیعه، نهضت مختار و قیام زید بن علی بن الحسین را پشت سر گذاشته بود و این دو بخش((خیزش)) چنانکه پیش از این اشاره کردیم متکی به دو ((بینش)) خود بود. در دوره عباسیان همانند دوره ی پیش از آن دو جریان، یکی فرهنگی و دیگری نظامی علیه حکومت وجود داشت که جریان نظامی، با اینکه در هر جا سرکوب می شد از جای دیگر سر برمی آورد، سرانجام به شکست منجر شد و اثر چندانی در جامعه از خود بجای نگذاشت. اما جریان فرهنگی هر چه از عمر آن گذشت وسیع و وسیع تر شد تا اینکه در بعد اعتقادی به مذهب اثنی عشری و مذهب اسماعیلیه منجر گشت و در بعد حکومتی ثمره اش تشکیل حکومت فاطمیان در غرب جهان اسلام و مصر بود و نیز ایجاد حکومت صفویان در ایران، که فاطمیان نماینده ی مذهب اسماعیلیه و صفویان مدعی دفاع از حریم تشیع و اثنی عشری بودند.
امامت از دیدگاه تشیع
معتزله یعنی عمده گروه متفکر مخالف با حکومت اموی که در دوره عباسیان ظاهرا به دلیل آنکه حکومت را مطابق با عقایدخود می دیدند چندان مخالفتی ابراز نکردند. ناگفته نماند که فقیهان بر عکس متکلمان معتزلی به حکومت عباسیان روی خوش نشان ندادند، بطوری که بعنوان مثال ابوحنیفه بخاطر نپذیرفتن منصب قضاوت پیشنهادی از سوی منصور عباسی به زندان رفت. از این رو می توان از این دو برخورد نتیجه گرفت که معتزلیان با افکار فلسفی که داشتند عمدتا به گرایش های فکری تمایل داشتند و کمتر به موارد عملی توجه می کردند ولی فقها بدلیل آنکه سر و کارشان با مسائل و موضوعات عملی بود به نتیجه کارها می نگریستند اگر چه به بینش ها وتفکرات هم عنایت داشتند.
به هر صورت شیعه امامیه در مسئله حکومت و امامت عقایدی را ابراز و اثبات کرد که در ذیل به بخشی از آن اشاره می گردد:
- شخصی که به نصب پیامبر آن هم به استناد امر خدا برای امامت تعیین شده حضرت علی بن ابی طالب(ع) است و امامت و پیشوایی دیگران به ناحق بوده است و پس از حضرت علی(ع) دو فرزند او حسن و حسین(ع) و بعد از آن دو، فرزندان امام حسین حق امامت داشته و این افراد معصوم می باشند.[1]
- شیعه فرق میان امام و رسول و نبی را در این می داند که رسول جبرئیل بر او نازل می شود و او جبرئیل را می بیند و کلامش را می شنود و گاه شخصی را می بیند ولی سخن نمی شنود و اما امام سخن را می شنود ولی شخصی را نمی بیند[2]
هر کس بدون امام تلاش کند تلاش او مورد قبول نخواهد بود[3]. خدا هر گروه مسلمانی که تن به حکومت امام ظالم دهند عذاب خواهد کرد اگرچه آن گروه نیکوکار هم باشند و خداوند هر گروه مسلمانی را که تن به حکومت امام عادل دهند مورد عفو قرار خواهد داد اگرچه آنان ظالم و بدکار هم باشند[4]
نتیجه گیری
به عقیده شیعه زمین همه ملک امام است همچنین خمس غنائم و آنچه از دریا یا غواصی بدست می آید و خمس معادن و گنج ها باید به کناری نهاده شود و نصف آن خمس از آنِ امام است(سهم امام) و نصف دیگر آن از آنِ یتیمان و مساکین و ابنا سبیل اهل بیت پیامبر(ص). همچنین نیزارها و معادن و ارتفاعات کوهستان ها مخصوص امام است.[5]
باور شیعه ((امامیه)) در مورد امام مسائلی نظیر؛ فضلیت، وصایت، نصب، عصمت و اختیارات وسیع امام در حد اختیارات پیامبر(ص) می باشد که با رواج این عقاید در زمان امامت حضرات باقر و صادق (ع) شیعه امامیه از نظر فرهنگی و مالی سخت تقویت شد چون از یک سو ادله که ائمه و اصحابشان ارائه می کردند افکار را به حقانیت آنان متوجه می ساخت و از طرفی گروندگان به تشیع امامی، پرداخت((خمس)) را بر خود لازم می دانستند و لذا از بابت امور مالی، شیعیان امامی تقویت شدند و نباید به این جنبه بی توجه بود.
گزیده ای از منابع:
- جعفری هرندی، محمد،1399چاپ سوم، فقها و حکومت، تهران، انتشارات روزنه
- با سپاس از راهنمایی پژوهشی جناب آقای دکتر مرتضی کریمی، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل سیاسی
1. حسین بن یوسف (علامه حلی)، کشف المراد، ص 288-284، انتشارات مصطفوی قم
2. ثقه الاسلام محمد بن یعقوب الکلینی، اصول من الکافی، ج 1، صر176، دارالکتب الاسلامیه، تهران