سخن این مسکین با آقای کدیور اینست که :« ز فکر تفرقه باز آی تا سوی مجموع » و « متحد جان های شیران خداست » و عالمان دین و روشن اندیشان و بازسازی خواهان معارف دینی به تناسب وقوف به تحقیقات جدید دین شناسان درعلوم دینی و ارزش های جهانشمول اخلاق و حقوق بشری و نیز پذیرش این تحقیقات و حقایق در طیفی از اصلاح گری قرار دارند و لذا تفرقه افکندن میان این دلسوزان و طرد عده ای در گمان خود و جذب و تایید عده ای دیگر و خویشتن را مرکز و ملتقای دوستداران اسلام و تشیع اصیل و واقعی پنداشتن و عده ای را متهم انگاشتن به عرضه ی اسلام غیر واقعی و تقلبی( !؟) و در حسن نیت آنان شک کردن هم مولود استعلا طلبی هم موجب خشنودی عمله و ظلمه ی مروجان دین سازگار با جهل و جور و جوع است .
بنظر بنده سخنرانی ۲۶ اسفند بسیار مهم استاد محمد سروش محلاتی به دلیل روشنگری مستند و مستدل ایشان در خصوص بازسازی و نوسازی فهم اسلامی به مثابه ی یکی از برکات و اهداف نهضت مهدوی و موضع حضرت ولی عصر (ع) در برابر فقیهان دنیاگرا و میزان اعتبار روایی مصونیت فهم و اقدامات فقیهان از خطا بر اساس ادعای نظارت تصحیح گرانه ی امام زمان ع و نیز ذکر احادیث معتبر در خصوص هدف ایجاد مساوات و عدالت فرا دینی و جهانشمول توسط امام دوازدهم ع و نیز حقایق رسیده از احادیث شیعی درباره ی تجدید نظر و عمل امام منتظر در رسم اشرافیت و تجمل گرایی فوق افراطی در جوامع ظاهراً دینی و نیز لزوم پرهیز از استفاده (و بلکه سوء استفاده) از مفهوم مهدویت برای منافع و مطامع سیاسی و مقطعی ٫ که در شب نیمه شعبان القاء شده است شایسته ی شنیدن چندباره است : هم توسط شهروندان هم مقامات و مدیران هم طلاب و مدرسان حوزه های دینی هم دانشگاهیان.
خاصه که فی المثل از دید اینجانب اخیرا حجت الاسلام دکتر محسن کدیور در یک گفتار اینستاگرامی در شب مبعث رسول اکرم ص بجای برجسته کردن درد و درک مشترک ناقدان «فهم دینی قدرت پرست» که طالب تجدید نظر در فهم دینی خسارتبار جاری در میان برخی عالمان و فقیهان دینی هستند؛ با تفریق و تقسیم این دلسوزان دین و ملت ٫ عملا و شاید ناخواسته در راستای تفرقه در میان ناقدان فهم استبدادی اسلام گام زده اند و آب به آسیاب ارتزاق کنندگان از شریعت معیشت محور و خرافه گستر ریخته اند و گروهی از دلسوزان دیانت و عقلانیت را غربزده و غیر مترقی خوانده اند .
سخن این مسکین با آقای کدیور اینست که :« ز فکر تفرقه باز آی تا سوی مجموع » و « متحد جان های شیران خداست » و عالمان دین و روشن اندیشان و بازسازی خواهان معارف دینی به تناسب وقوف به تحقیقات جدید دین شناسان درعلوم دینی و ارزش های جهانشمول اخلاق و حقوق بشری و نیز پذیرش این تحقیقات و حقایق در طیفی از اصلاح گری قرار دارند و لذا تفرقه افکندن میان این دلسوزان و طرد عده ای در گمان خود و جذب و تایید عده ای دیگر و خویشتن را مرکز و ملتقای دوستداران اسلام و تشیع اصیل و واقعی پنداشتن و عده ای را متهم انگاشتن به عرضه ی اسلام غیر واقعی و تقلبی( !؟) و در حسن نیت آنان شک کردن هم مولود استعلا طلبی هم موجب خشنودی عمله و ظلمه ی مروجان دین سازگار با جهل و جور و جوع است .
بله . ناقدان نظریات جدید دین شناسانه و وحی شناسانه و پیامبر شناسانه بسیارند اما آنان بواقع خادمان اهل بر و تقوا و فارغ از خصومت و عدوان هستند و بارها به زبان و قلم این مطلب را اظهار و ابرام کرده اند و پیش برندگان هم افق با نظریه پردازان دردمندان احیا و ابقای دین در جهان جدید هستند .
سخن در اینست که تاریخ دین را گزینشی نباید خواند و روایت کرد و به تعارضات میان قدرت دینی و غیر دینی واقع بینانه بایستی نگریست و تاریخ دین را آینه ی دین شمرد و کنش و واکنش های هویت گستر مکتب نوپای اسلام در عصر نزول را مقتضای شخصیت بشری و مستظهر به ماموریت الهی ایشان دانست و به نقش و اهمیت آشنایی با متون مقدس سایر ادیان ابراهیمی در تفسیر قرآن گردن نهاد و کیفیت ظهور وحی را با دستاوردهای نوین هرمنوتیک و نوروساینس بشر معاصر هماهنگ کرد و تکثر افهام دینی و صدق و نجات پیروان آنان را تبیین کرد و به دستاوردهای عارفان اسلامی در ترجمه فرهنگی دین و انسان نواز کردن آن حرمت نهاد و به وصف جسورترین و نامتواضع ترین ناقد یک اندیشمند بودن نباید بالید و آن را با اعتماد به نفس عالمانه نباید یکی تصور کرد و سپس با طعنه های اهانت آلود دم از مناظره و حق جویی هم زد . انصافا رایحه ی شباهت با انصار حزب الله در دهه ی هفتاد به مشام نمی رسد ؟!. خوبست با قدری خودکاوی و مراقبه از عوامل جابر روانی حسد و کین آلود احتمالا دخیل در وازنش آراء خبر گرفت و شعاع دایره ی تخصص خود را با هماهنگی با جامعه ی علمی رسم کرد . همین مختصر فعلا کفایت می کند . ترسم این وعده مکرر گردد.