دو واکنش به یک اتفاق؛ اندر رحلت بانو روحی همسر آیتالله جوادی آملی| نفیسه مرادی
در ایام شهادت امیرمؤمنان علی علیه السلام، بانو سکینه روحی همسر آیتالله جوادی آملی به رحمت خدا رفت؛ اتفاقی که پیشتر برای برخی شخصیتهای دیگر نیز افتاد، اما چرا این بار کاربران فضای مجازی واکنشهای متفاوتی داشتند؟
در فضای مجازی دو نوع واکنش بیشتر به چشم میخورد: یکی اینکه تصاویر اشکهای آیتالله در فراق همسر خویش از سوی کاربران با ذوق و شوق بازنشر شد که رفتار ایشان تفسیر کتاب «زن در آینه جلال و جمال» است؛ واکنش دیگر به کار رفتن واژه «متعلقه» برای این بانو در بیان نسبت ایشان با آیتالله، مورد انتقاد قرار گرفت که این ادبیات مردسالاری است. در ادامه این دو نوع واکنش مورد بررسی قرار میگیرد.
ذوقزدگی کاربران از رفتار آیتالله در بدرقه همسرشان به سرای دیگر، گویای این مطلب است که جامعه مذهبی از اتفاقهایی که پیرامون مسئله زن در اسلام مطرح میشود و حتی خود با آن مواجه است، خسته است و رفتار آیتالله، نسیم خنکی بود بر پیکر رنجیده جامعه مذهبی.
این رنجش از دو ناحیه پدید آمده است: یکی مسائلی که در مکتوبات دینی پیرامون زن وجود دارد و امروزه به مدد ابزارهای پیشرفته و گستردگی رسانه زیر ذرهبین نقادی عموم قرار گرفتهاند و دیگری عملکرد، سخنان و موضعگیریهای برخی شخصیتهای مذهبی پیرامون زن از تریبونهای رسمی و غیررسمی، مانند عدم درج نام همسر یکی از شخصیتهای دینی بر روی سنگ قبر وی.
این دو باعث ایجاد زحمت برای بدنه مذهبی جامعه به خصوص فعالان حوزه زنان شده که به جهت دفاع از دین خود را موظف به پاسخگویی و رفع شبهات و توجیه برخی کردارها میدانند و البته بی پایان دیدن این مسیر، خستگی را مضاعف کرده است. اما به یکباره اشکهای بی امان آیتالله جوادی آملی در فراق همسر و کشیدن عبا بر سر که رفتاری برخلاف عرف مرسوم بود و حالت سوگواری ایشان را بیش از پیش نمایان میکرد، هم چون نسیم خنکی بر جان خسته این قشر وزیدن گرفت؛ چرا که از قدیم گفتهاند: دو صد گفته چون نیم کردار نیست و الحق و الانصاف رفتار آیتالله، متفاوت از رفتارهای رسمی و خشک متداول در میان برخی شخصیتها بود و البته رابطه عاطفی عمیق ایشان با همسر مرحوم را نشان میداد.
افزون براین، گاه منش علما نسبت به همسر خویش کریمانه بوده و هست، اما به دلایل مختلفی آن طور که باید و شاید رسانهای نشده است. برای نمونه علامه طباطبایی که نوشتن المیزان را به جز روز عاشورا تعطیل نمیکرد، به خاطر بیماری همسر، قریب به یک ماه دست از نوشتن برداشت و از همسر خود پرستاریکرد و پس از فوت ایشان هم بسیار گریست و هم تا چند سال هر روز به زیارت مزار ایشان میرفت. اما پر رنگ نبودن چنین سلوک و منشی و عیان بودن رفتارها و گفتارهای مناقشه برانگیز نسبت به زنان، بستر مناسبی را برای ایجاد شبهات پیرامون مسئله زن در اسلام فراهم نموده است، به طوری که رفتاری طبیعی از سوی یک آیتالله در تشییع همسر خود، چنین با استقبال بدنه مذهبی جامعه مواجه میگردد.
اما واکنش دوم در نقد واژه «متعلقه» که برای معرفی نسبت بانو روحی با آیتالله به کار رفت، نشان دهنده سطح انتظار جامعه از علما است. به کارگیری این واژه از دو منظر قابل بررسی است: اول اینکه در خانوادههای مذهبی سنتی به خصوص با سنین بالا به کار بردن اینگونه واژگان عادی است و البته تغییر آن برایشان سخت است. اینکه فرد مسنی برای همسر خود از واژگان امروزی استفاده کند، کار سادهای نیست و معمولاً تغییر گفتار را به جوانترها میسپارند.
از سوی دیگر مسئله انتظار مردم از شخصیتهایی که وجهه اجتماعی دارند، مطرح است. لذا آنچه در قسمت اول بیان شد، توجیه رفتار این صنف، در نزد جامعه پذیرفته نیست؛ زیرا جامعه از چهرههای شاخص خود که به نوعی الگوی آنان هستند، میخواهد که در هر سن و سالی که هستند، رفتار و گفتاری از سنخ مردم داشته باشند و عامل به قول قرآن باشند که فرمود «وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِیبَینَ لَهُمْ؛ ما هیچ پیامبری را، جز به زبان قومش، نفرستادیم تا (حقایق را) برای آنها آشکار سازد.»(ابراهیم/ 4)
لذا از ایشان انتظار دارند قولا و فعلاً با زبان و ادبیات مردم سخن بگویند. اما از آنجایی که به کار بردن واژه «متعلقه»، لسان قوم معاصر نیست، مورد انتقاد قرار گرفت و تداعیگر منش مردسالارانه گردید که البته رفتار عملی آیتالله مؤید آن نبود. از این رو برای ایجاد ارتباط با عموم مردم به روزرسانی ادبیات نوشتاری و گفتاری و حتی عملی بزرگان دینی در ابعاد فردی و اجتماعی امری ضروری و لازم به نظر میرسد.
روح بانوسکینه روحی شاد!
* نفیسه مرادی، پژوهشگر مطالعات اسلامی زنان
متاسفم براتون که برای دفاع از جایگاه زن مجبورید از نگاه مرد به مسئله نگاه کنید. این نگاه شما ناشی از نوعی تحقیر درونی در ضمیر ناخودآگاه شماست و ربطی به اسلام ندارد.
چه کتاب تکوین و چه کتاب تشریع ، از هر زاویه ای که نگاه کنید می بینید که کانون و منظر نگاه به زن، مردانه است.شما هر کاری بکنید نمیتونید زن را در جایگاهی مردانه قرار بدین.
به نام خدای جمال و جلال
تحلیلی منفعلانه و بی مغز است.
تبعیّت از ادبیّات حاکم بر جمعی از افراد ، ادبیّاتی که نماد فکر وامها است و چه بسا تحت تأثیر فرهنگ بیگانه وغیر قابل دفاع است ، هرگز قابل طرح نیست
جاری بودن یک برداشت وتفکّ وغالب بودن یک فرهنگ وادبیّات دلیل حقّانیّت نیست…. حمل کردن آیه شریفه بر این معنی راهم بگوئید بر اساس چه قاعده وتفسیری است؟