هدف حسین (ع) | مهدی فردوسی مشهدی
گمان میرود ساماندهی دیدگاههای عالمان شیعه درباره هدف حسین بنعلی (ع) در کوچیدنَش به سوی کربلا، به شیوه زیر، گویاتر و دفاعپذیرتر باشد.
ماجرایی که دهُم محرم 61 قمری رخ داد، به رویداد ماندگار تاریخ تشیع بدل گشت. پس از این رخدادِ تلخ و خونبار، پاسخهایی به چرایی رفتن حسین بنعلی (ع) به کربلا پیشنهاد شد که همه آنها با یکدیگر سازگار نیستند. البته پس از خیزش 1357 تا امروز یکی دو پاسخ نزد ایرانیان از دیگر پاسخها رایجترَند. این پاسخها در حوزه «عاشوراپژوهی»، ذیل عنوانهایی مانند «فلسفه قیام امام حسین» یا «هدفشناسی قیام امام حسین» جای گرفته که شماری از عاشوراپژوهان معاصر آنها را دستهبندی کردهاند (برای نمونه، ر.ک: محمد اسفندیاری، عاشوراشناسی و محمد صحتی سردرودی، عاشوراپژوهی).
باری، با توجه به همپوشانی برخی از آنها در آن آثار، گمان میرود ساماندهی دیدگاههای عالمان شیعه درباره هدف حسین بنعلی (ع) در کوچیدنَش به سوی کربلا، به شیوه زیر، گویاتر و دفاعپذیرتر باشد:
1. هدف اخلاقی
مقصود از هدف اخلاقی، معطوف بودن حرکت حسین بنعلی (ع) به فضیلت اخلاقی و خصلت معنوی است که به چند دسته تقسیم میشود:
1-1. کرامت
بر پایه این دیدگاه، هدف ایشان عزت و کرامت نفس بود؛ چنانکه گفتهاند:
«الحسین بن علی بنابیطالب عُرضَ علیه الامانُ و اصحابِه؛ فانِف من الذُل»؛ دشمنان حسین (ع) او و یارانش را امان دادند، اما آنان از پذیرش چنین امان ذلیلانهای تَن زدند» (عبدالحمید بنهبه الله معتزلی / ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج 3، ص 249).
1-2. شهادت
بر پایه این دیدگاه، غایَت حرکت ایشان قربانی شدن بود؛ چنانکه گفتهاند:
«ان الشهاده بین یدَیه (حسین) نعمه لَیسَت فوقَها نِعمه و درَجه دونَها کلُ الدرجات»؛ او میخواست شهید شود، بلکه دیگران فرارویَش شهید شوند؛ زیرا نعمت و فضیلتی برتر از شهادت نیست (آغا بنعابد شیروانی / فاضل دربندی، اکسیر العبادات فی اسرار الشهادات، ج 1، ص 57).
1-3. شفاعت
بر پایه این دیدگاه، هدف ایشان بخشودگی امت در قیامت بود؛ چنانکه گفتهاند: 👇
«لوای شفاعت محمد (ص) در روز قیامت به دست این مظلوم داده خواهد شد؛ پس شفاعت خواهد فرمود دوستان و دوستانِ دوستان خود را به قدری که محمد راضی شود» (حبیبالله بنعلیمدد کاشانی / شریف کاشی، تذکره الشهداء، ج 1، ص 39).
2. هدف سیاسی
مقصود از هدف سیاسی، معطوف بودن حرکت حسین بنعلی (ع) به حاکمیت سیاسی است که به چند دسته تقسیم میشود:
1-2. حکومت
شاید نخستین بار محمد بنحسین مرتضی (معروف به سید مرتضی) چنین دیدگاهی را عرضه کرده باشد؛ چنانکه نوشته است:
«ان الامامَ متی غلب فی ظنِه اَنه یَصلُ الی حقِه و القیام بما فُوضَ الیه بضرب مِن الفعل، وجب علیه ذالک … و سیدنا ابو عبدالله (علیه السلام) لم یسر طالبا للکوفه الا بعد توثُق مِن القوم و عهود و عقود»؛ اگر امام گمان ببرد که به حقش (حکومت) میرسد، باید در اینباره دست بجنباند و ایشان پس از نامههای فراخوان کوفیان، مطمئن بود که به چنین حقی میرسد (محمد بنحسین مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص 175).
برخی از عاشوراپژوهان معاصر گفتهاند: «در میان علمای متقدم شیعه کسی را نیافتیم که سخنی در اینباره و لو به اجمال .. از خود به یادگار گذاشته باشد»، بلکه محمد بنحسن طوسی (معروف به شیخ طوسی)، علی بنموسی بنطاوس (معروف به سید بنطاوس)، سید عبدالوهاب استرآبادی، محمدباقر مجلسی، عبدالله بحرانی اصفهانی و محسن امین عاملی از مخالفان این دیدگاهَند (ر.ک: محمد صحتی سردرودی، عاشوراپژوهی، ص 295 به بعد).
پیرو معاصر این دیدگاه، مرحوم نعمتالله صالحی نجفآبادی بود که نوشته است:
«اگر یزید هم مزاحم امام نمیشد، باز تکلیف آن حضرت بود [که] برای تغییر حکومت ظلم اقدام کند» (نعمتالله صالحی نجفآبادی، شهید جاوید، ص 131).
2-2. فضاحت
«عاشورا چنان ضربه کوبندهای بود که برای همیشه در طول چهارده قرن تاریخ سیاسی و اجتماعی اسلام، دستگاههای قدرت حاکم را با هر لباسی و شعاری و هر مذهبی و مرامی در چشم جامعه اسلامی، چنان محکوم و رسوا کرد که هر شخصیت اسلامی و علمی که به اصالت و تقوا و ایمان خویش پایبند بود، از نزدیک شدن به قدرت نفرت داشت» (علی شریعتی، حسین وارث آدم، ص 205).
3. هدف فقهی
مقصود از هدف فقهی، معطوف بودن حرکت حسین بنعلی (ع) به اجرای حکمی شرعی است که به چند دسته تقسیم میشود:
1-3. صیانت نفس
«اساسا بیرون آمدن امام حسین (علیه السلام) از مدینه به مکه معظمه و از مکه به طرف عراق، برای حفظ جان بوده؛ نه خروج و نه قیام و نه جنگ با دشمن و نه تشکیل حکومت» (علیپناه اشتهاردی، هفت ساله چرا صدا در آورد، ص 193ـ194).
2-3. نهی از منکر
«[حتی] اگر دعوتی از امام نمیشد، حسین بنعلی (ع) به موجب قانون امر به معروف و نهی از منکر نهضت میکرد. اگر هم تقاضای بیعت از او نمیکردند، باز ساکت نمینشست» (مرتضی مطهری، حماسه حسینی، ج 1، ص 200).