انسان بودن در پرتو بلایای طبیعی؛ گذر از تجربه تروماتیک

کریستوفر سوثگیت در دوره علم و دین دانشگاه کمبریج تابستان 1401 با پرداختن به موضوع گذر از تجربه تروماتیک، با اشاره به اینکه مهم‌ترین اتفاق در تروما، در هم شکستن ارتباطات و منابع توسط اتفاقاتی است که بر فرد حادث می‌شود به این موضوع پرداخت که برای تحمل رنج و ناملایمات باید دانست این جهان، هر چقدر رازآلود باشد، به قدر کافی نیز سخاوتمند است. وی در این موضوع به رویکردهای مختلف اشاره کرد.

Being Human in the Light of Natural Disasters

انسان بودن در پرتو بلایای طبیعی(درباره رویکردهای مختلف برای گذر از تجربه تروماتیک)

ارائه دهنده: پروفسور کریستوفر سوثگیت[1]، دکترای بیوشیمی دانشگاه کمبریج

ارائه شده در کنفرانس علم و دین، جولای 2022

تلخیص و برگردان به فارسی: غزاله خسروی قاسمی، رضا نباتی مازگر، دانشجویان کارشناسی روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی

تجارب انسانی، همواره با چالش‌هایی همراه است که از قضا، بسیاری از آنها جهانی هستند. تجاربی نظیر زلزله، سونامی، سیل و آخرین آن، پاندمی کرونا که جوامع بشری را دگرگون ساخت. آنچه در اینجا اهمیت دارد، پذیرش این نکته است که خداوند ‌-‌ خالق این جهان رازآلود- علی رغم اینکه عامل حاصل‌خیزی گیاهان و منشأ تمام زیبایی‌هاست، مسبب همه این خرابی‌های انبوه و رنج‌های عظیم است.

به درستی که گذر از تجربه تروماتیک، بسته به فهم ما از پرستش و هسته معنوی متفاوت خواهد بود. واژه تروما، ریشه در کلمه یونانی «wound» دارد. اگرچه برای امراض پزشکی نیز به کار می‌رود اما کاربرد معمول آن، در بیان آثار روانشناختی یک حادثه ناگهانی بر کل بدن است. تروما بیش از آنکه به شدت حادثه بستگی داشته باشد، به فرد وابسته است. مهم‌ترین اتفاق در تروما، در هم شکستن ارتباطات و منابع توسط اتفاقاتی است که بر فرد حادث می‌شود. پس آنچه که در جبران تروما بسیار اهمیت دارد، شکل‌دهی ارتباط مجدد افراد با منابع و حمایت خانواده و دوستان است.

برای آنکه بتوانیم در این جهان پر از رنج و ناملایمات ادامه دهیم، تسلیم نشویم و تاب بیاوریم، کافی است بدانیم که این جهان، هر چقدر رازآلود باشد، به قدر کافی نیز سخاوتمند است. مردم، الزاماً قرار نیست به ما آسیب بزنند و این جهان، بر نظم و عدالت استوار است.

تأثیر ترومای جمعی، به مراتب از ترومای فردی پررنگ‌تر است، چرا که فروپاشی درگروه، منجر به تخریب هویت و امنیت افراد جامعه می‌شود. در این‌جا با دو رویکرد پزشکی و جامعه‌شناسانه روبرو هستیم. پیش‌تر اشاره کردیم که با رخ دادن یک حادثه تروماتیک، خودبینی ما در هم می‌شکند. مثال ملموس آن، پاندمی کروناست که ما را از جهان منظم رازآلودمان به دریایی از تهدیدهای ناشناخته افکند، به طوری که ساده‌ترین تماس‌ها، عامل خطر شناخته می‌شد. حتی در کشورهای توسعه‌یافته که افراد، خود را از هر نظر ایمن می‌پنداشتند نیز، این تهدید نفوذ کرد.

 

طی انجام پروژه‌ای، پاسخ‌دهی افراد جامعه به حادثه ناگهانی بررسی شد. طبق نتایج، این پاسخ‌دهی به چندین مرحله طبقه‌بندی می‌شود:

مرحله اول، مرحله قهرمانی است که افراد می‌کوشند تا هرآنچه در توان دارند، به عرصه نمایش گذارند.

مرحله دوم، وارستگی است. در این مرحله، سطح انرژی افراد افت می‌کند و حس هم‌صدایی آنان کاهش می‌یابد و این مرحله، آغاز سرزنش‌گری است و جامعه با سوالاتی نظیر «چرا وضعیت بهتر نمی‌شود» و «چه کسی مقصر است» مواجه می‌شود و ما، چه به عنوان افراد جامعه و چه به عنوان رهبران آن، ناگزیریم از این دو مرحله عبور کنیم.

سومین مرحله، بازسازی است که به دنبال آن، با زندگی عاقلانه مواجهیم. مشخصه زندگی عاقلانه، داشتن قلبی بزرگ برای پذیرش تلخی اتفاقات ناگوار است؛ چرا که اتفاق رقم‌خورده، تنها بخشی از زندگی جامعه یا فرد است. در این گذار، غم و اندوه به‌عنوان بخشی از تجربه باقی می‌ماند اما دیگر ما را از پا در نمی‌آورد. گذر از ناامیدی و دستیابی به شرایط پایدار، در مرحله بازسازی حاصل می‌شود اما مدت آن، بسته به شدت و حدت حادثه تروماتیک متفاوت است. سه دسته تفکر الهیاتی برای انتقال به این مرحله وجود دارد. اولین راه، تحمل رنج و روبرو شدن با واقعیت است، بدون اینکه اجازه دهیم، ما را از بین ببرد.

تفکر دوم که به ما در رسیدن به فاز زندگی عاقلانه کمک بسیاری می‌کند، بازسازی خود در پرتو دین و معنویت است. گفتنی است، بسیاری از متون کتاب مقدس مسیحیان، در موقعیت‌های تروماتیک نوشته شده است. این، باعث می‌شود از کتاب مقدس برای دور کردن تجربیات تلخ کمک بگیریم. یکی از منابع معنوی بسیار مهم برای ادیان و همچنین افراد که در متون مقدس، مانند کتاب ایوب موجود است، مرثیه است. مرثیه، گفتار صادقانه با خدا درباره اتفاقات ناگوار جهان است. اگرچه برخی آن را بی‌ایمانی تلقی می‌کنند اما در واقع، تلاش و پاسخی طبیعی برای نزدیک‌تر شدن به خداوند است. در بیشتر این مرثیه‌ها، به دنبال شکایت از اوضاع جهان در حالتی همراه با اطمینان به اعتقادات، نوعی سرگردانی به چشم می‌خورد که فرد در آن به سرزنش خدا و حتی معامله با او می‌پردازد؛ اما در نهایت، چرخشی ناگهانی به مدح رقم می‌خورد. این چرخش با عبارت «علی‌رغم همه این‌ها» آغاز می‌شود؛ ما علی‌رغم تمام سختی‌ها در نهایت به عنوان بندگان خدا به سوی او بازمی‌گردیم. مثالی از این نوع بازگشت در کتاب Facing the Abusing God اثر دیوید بلومنتال وجود دارد.

در تفکر سوم که آن را تفکر سه‌لنزی می‌نامیم، به رویداد، از سه منظر نگاه می‌کنیم:

لنز اول، در نظر گرفتن این ایده است که آن اتفاق در دنیایی رخ داده که خدا آفریده و از قضا پر از تراژدی است.

لنز دوم، داشتن شور و اشتیاق به ادامه زندگی، به دلیل اعتقاد به تصلیب مسیح است. برخی آن را اینگونه تفسیر می‌کنند که مسیح از ما رنج بیشتری کشیده و ما باید رنج خود را، به آسانی تحمل کنیم. اما تفسیر دیگر می‌گوید خداوندی که در تصلیب مسیح همراه او بود، با غم و اندوه انسان‌ها آشناست و در چنین موقعیت‌هایی همراه ما نیز خواهد بود.

لنز سوم، اعتقاد به زندگی پس از مرگ و دنیایی است که در آن خدا همه چیز است. نگه داشتن این سه لنز در کنار یکدیگر که همگی منابع امید هستند، بسیار حائز اهمیت است.

تاب‌آوری و انعطاف‌پذیری برای رسیدن به زندگی عاقلانه، می‌تواند از طریق این سه تفکر حاصل شود. تاب‌آوری معانی مختلفی دارد: گاهی به این معناست که مانند سنگ مقاوم باشیم و اجازه ندهیم، چیزی بر ما غلبه کند. گاهی مانند درخت بودن است؛ زمانی که بادهای سرنوشت و مصیبت می‌وزند، ریشه‌هایی داریم که به کمک آن می‌توانیم دوباره به حالت عمودی برگردیم و رشد کنیم. در نهایت، می‌توان آن را به مجموعه تپه‌های شنی تشبیه کرد که پس از وزیدن بادها و تغییر شکل دادن، مفهوم بنیادین خود را حفظ کرده و همچنان، مجموعه‌ای از تپه‌های شنی به شمار می‌رود. لازمه این مفهوم، بودن در پناه خداوند است.

در ژاپن، هنری با عنوان Kintsugi وجود دارد که در آن، ظروف شکسته با ماده‌ای ارزشمندتر ترمیم می‌شود و زیبایی این ظروف، در همان ترمیم است؛ همانند شخصی که پس از یک تروما، در هم شکسته می‌شود و پس از آن که خود را از بند غم و اندوه آن رخداد رها کند، با رسیدن به زندگی عاقلانه رشد می‌کند و با ارزش‌هایی که گذشتن از این مراحل به او اضافه کرده، تولد جدیدی را تجربه می‌کند.

 

[1] Prof. Christopher Southgate

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.