نظم تصادفی و معنای زندگی
«نظم تصادفی و معنای زندگی» عنوان سخنرانی پروفسور پل ایوارت در دوره تابستانی دانشگاه کمبریج بود. وی در این دوره، قوانین طبیعت، اراده و تصادف را سه نیروی محرک دانست که انسان از طریق آنها میتواند انتخاب آزادانه داشته باشد. به باور پل ایوارت قوانین الهام بخش طبیعت، ورای عالم وجود دارند و علیرغم مسئله تصادفی بودن، قوانین طبیعت ثابت هستند.
نظم تصادفی و معنای زندگی(Order Randomness and the Meaning of Life)
ارائه دهنده: پروفسور پل ایوارت[1]، استاد فیزیک و رئیس سابق فیزیک اتمی و لیزر دانشگاه آکسفورد
ارائه شده در کنفرانس علم و دین، جولای 2022
تلخیص و برگردان به فارسی: فاطمه صفیپور شامنصوری، کارشناس ارشد دانشکده الهیات و ادیان دانشگاه شهید بهشتی، منا ارشادی مقدم، کارشناس ارشد تاریخ و تمدن دانشگاه شهید بهشتی
آیا این ایده که نظم، از دل هرج و مرج به وجود آمده، درست است؟ در اساطیر بابل، در داستان انوما الیش -که درباره آفرینش است- در نبردی که بین مردوخ – خدای باروری و آفرینش- و هیولاهای دریایی تیامات - ایزدبانوی آب – روی داد، بینظمی و هرج و مرج ایجاد میشود و با شکست خوردن تیامات، از پس آشفتگی، نظم متولد میشود. در تورات نیز، دریا نمادی از هرج و مرج است که روح خداوند به آن نظم داد.
ما در ظاهر طبیعت پیرامون، چیزی جز بینظمی و اختلال نمیبینیم اما در پس این آشفتگی، نظم و پیوستگی قابل درک است. تصادفی بودن، بخشی از نظم است. طی آزمایشی در زمینه پرشهای کوانتومی، هنگامی که نور لیزر را به اتم تاباندیم، با تنشهای حاصل از آن، توانستیم بستههای کوچک انرژی را به فوتونها برسانیم. سپس فوتونها، تحریک شده و در زمانی کوتاه خود را به اتم مورد نظر رساندند، تا انرژی مورد نیاز آن را تأمین کنند. اتم، ابتدا یکی از بستههای انرژی و سپس دیگری را جذب کرد و پرشی کوانتومی از پله تحتانی به پله فوقانی انجام داد. اما طبق نظریات و تئوری، اتم یکی از بستهها را جذب میکند اما به سمت دیگر فوتون نخواهد رفت. طی محاسبه احتمال حضور فوتونهای بزرگ و کوچک، به دو عدد یکسان اما با علامتهای مخالف میرسیم که حاصل جمع آنها صفر است. این نتیجه، کاملاً قطعی است که این روند اتفاق نمیافتد، زیرا احتمال آن صفر است اما طی آزمایش، متوجه شدیم که این اتفاق میافتد؛ در ادامه، مشخص شد که موقعیت فوتونهایی که در آنجا قرار دادیم، تصادفی بودند و مطابق انتظار تئوری و نظریات عمل نکردند. آنها، بنا به دلایل مختلفی نوسان تصادفی داشتند. هنگامی که در محاسبات، تصادفی بودن را لحاظ کنیم، احتمال بهدستآمده صفر نخواهد بود و اتم، پرش کوانتومی انجام میدهد. بنابراین، این نوسانات تصادفی، تداخل مخرب را از بین میبرد. به عبارتی، جبرگرایی با این نوسانات تصادفی شکسته شد. این مثال نشان میدهد که تصادفی بودن در ذات است و منجر به رخ دادن پدیدههای شگفتانگیزی میشود.
مثال آلوده کردن رایانهها به ویروسهای مخرب، از همین قسم است. کامپیوتر، بهدلیل جبرگرایی حاکم بر آنها بسیار قابل پیشبینی است اما پس آلوده شدن به ویروس، دچار بینظمی و اختلال میشود. مقصود کسانی که این ویروسها را ایجاد میکنند، خرابکاری است اما اختلالات و تصادفاتی که خداوند در جهان قرار داده، برای محافظت از عقلانیت و اراده آزاد ما و جهان است.
فرآیندهای مغزی ما، بصورت تقلیلگرایانه مدلسازی میشوند، این مدل، با اتمها شروع میشود و در نهایت، آنچه که ما آن را ذهن مینامیم، یک علیت از پایین به بالاست که فرآیندهای فکری ما را میسازند. شخص میتواند افکار منطقی داشته باشد، زیرا فرآیندهایی که در اینجا به وجود میآیند از فیلتر محیط اطراف و افراد دیگر میگذرند. این فیلترها، افکار ما را به سمت و سوی معینی هدایت میکنند و دیگر آشفته و بینظم نیست. اگرچه این توصیف، جبرگرایانه است اما به این معنا نیست که هر گونه اراده آزادی که داریم را تضعیف میکند، زیرا دنبالهای از مراحل جبرگرایانه منجر به هر فکر یا احساسی میشود که ما داریم و تجربه میکنیم.
در علم فیزیک، چیزی تحت عنوان هنر، اراده آزاد یا اخلاق وجود ندارد و مبنای آن، تنها نگریستن به رفتار اشیا و جهانبینی ماتریالیستی جبرگراست. قوانین طبیعت، اراده و تصادف، سه نیروی محرکه هستند که انسان از طریق آنها میتواند انتخاب آزادانه داشته باشد. قوانین الهام بخش طبیعت، ورای عالم وجود دارند. این نکته، حائز اهمیت است که علیرغم مسئله تصادفی بودن، قوانین طبیعت ثابت هستند. از سوی دیگر، تصادفی بودن، به طبیعت اجازه قانونمندی نمیدهد و این مسئله، مسبب به وجود آمدن مفهوم آزادی است؛ آزادی در پذیرش مسئولیتهای اخلاقی، روابط انسانی ما را مشخص میسازد و مفاهیمی همانند گناهکار، بخشش و عدالت ریشه در این مسئله دارند.
اگر جهان را به بازی شطرنج تشبیه کنیم، انسان به عنوان بازیکن، در برابر یک استاد بزرگ بینهایت عاقل شطرنج – که خدا باشد- قرار میگیرد. میتواند هر حرکتی را که بخواهد، در چارچوب قوانین بازی انجام دهد، همانگونه که هر کاری در جهان، در چارچوب قوانین طبیعت و قوانین فیزیک انجام میشود. هزاران و میلیونها حرکت وجود دارد که میتوان در یک بازی شطرنج انجام داد اما در نهایت، همیشه استاد بزرگ شطرنج، قادر است بازیکن مقابل را به روش خود کنترل کند، همانطور که خداوند میتواند به هر تصادفی در طبیعت و انتخابات تصادفی ما انسانها پاسخ دهد و سرانجام، اوست که در پایان، صرفنظر از هر کاری که انجام میدهیم و اهدافی که دنبال میکنیم، پیروز خواهد شد.
محدودیتی در آنچه الهیات طبیعی میتواند در مورد خداوند به ما بگوید، وجود ندارد؛ کتب مقدس، سخنان انبیا مطابق وحی و در نهایت مسیح -که صورت انسانی خداوند است- به ما نشان میدهند که خدا کیست و چگونه است. همچنین، ما با توجه به آنچه در خلقت او میبینیم، جذب او میشویم و در آن به جستجوی خداوند میپردازیم. خالق هستی، به ما اجازه داده تا وقایع تصادفی زندگی را تجربه کنیم و این، لطف خداوند است. حتی اتفاقات تلخ و تراژدیها، فرصتهای خوبی هستند که عشق خدا به موجودات را درک کنیم تا رابطهای پویا با خداوند داشته باشیم و هر کس به این درک برسد، به دلیل اعتمادی که به خداوند دارد، از تصادفات موجود در جهان، ناامید نخواهد شد.
[1] Prof. Paul Ewart