جنبههای زیباییشناختی دینداری در علم
«جنبههای زیباییشناختی دینداری در علم» عنوان سخنرانی برندن وایدیاناتان دانشیار و رئیس دپارتمان جامعهشناسی دانشگاه کاتولیک آمریکا در دوره تابستانی علم و دین دانشگاه کمبریج بود.
جنبههای زیبایی شناختی دینداری در علم(Beauty and religiosity in science)
ارائه دهنده: برندن وایدیاناتان[1]، دانشیار و رئیس دپارتمان جامعهشناسی دانشگاه کاتولیک آمریکا، دکتری جامعهشناسی از دانشگاه نوتردام
ارائه شده در کنفرانس علم و دین، جولای 2022
- تلخیص و برگردان به فارسی: زهرا تقیزاده، کارشناس روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی و محمدمهدی دوستمحمدی پژوهشی علوم اعصاب
با توجه به ابعاد زیباییشناختی موجود در عرصههای مختلف زندگی انسان و با نگاهی به جهانبینی دانشمندان حوزه علوم طبیعی، پرسشی ایجاد خواهد شد که آیا در علم که دارای شاخصههایی مانند منطق، روشمندی و محاسباتی بودن است و به ظاهر قالب خشکی دارد، زیبایی وجود دارد. با توجه به اظهارات دانشمندان شهیر و نامی درباره وجود زیبایی در علم، آیا این طرز نگرش شامل تمام دانشمندان میشود؟
از هنگام شروع رنسانس و انقلاب علمی در جوامع اروپایی، دانشمندان همیشه مورد انتقاد افکار عمومی و مقدسمآبان بودند که علم، رویکردی تقلیلگرایانه نسبت به واقعیات پیرامون ما انسانها دارد. ریچارد داوکینز-دانشمند حوزه علوم زیستی-در کتاب از هم گسستن رنگینکمان به یکی از دعواهای تاریخی، در زمان نیوتن اشاره میکند. جان کیتس – شاعر بزرگ انگلیسی – نیوتن را متهم میکرد که به جای دیدن زیبایی و فهم شاعرانه شکوه رنگینکمان به صورت کلی، با تمرکز بر منشأ و مبدأ رنگهای سازندهاش، از ارزش این پدیده باشکوه طبیعت کاسته و با این کار، زیبایی رازآلود آن را، به اصول و توضیحات خشک علمی تقلیل داده است. اما نیوتن، معتقد بود که دانستن حقایق پدیدهها، نه تنها از زیبایی موجود در آن نمیکاهد بلکه انسان را از وجود نظمی عجیب در این پدیدهها آگاه میکند، نشاندهنده وجود خالقی داناست.
ریچارد فاینمن- فیزیکدان شهیر آمریکایی و برنده جایزه نوبل – دیدگاهی زیباییشناختی به پدیدهها، از دریچه فیزیک کوانتوم داشت. او معتقد بود، زیبایی موجود در کارکرد و مکانیسمهای درونی، زیربنای پدیدههای طبیعی است و آگاهی از این سطوح، چیزی از زیبایی آن کم نمیکند.
مجموعه سؤالات و نقدهای عامه مردم درباره زیبایی در علم و رابطه آن با معنویت و دینداری، منجر به مطالعاتی شد که حدود سه سال به طول انجامید. این پژوهش، میان دانشمندان چهار کشور ایالات متحده، بریتانیا، ایتالیا و هند انجام شده است. اگرچه این کشورها، نماینده کل جهان نیستند اما بالاترین نرخ پاسخگویی و تنوع کافی در اندیشههایشان وجود دارد.
ابتدا برای جمعآوری اطلاعات از 3500 دانشمند فیزیک و زیستشناسی که دارای مدرک PHD بودند، مصاحبه و نظرسنجی انجام شد که در میان آنها، 200 نفر به طور مفصل در این مصاحبه شرکت کردند. در مرحله اول، از مصاحبهشوندگان درباره معنای زیبایی سؤال شد. آنها به طور عمده، زیبایی را در طرز نگاه افراد به پیرامون خود میدانستند که ترکیبی از مفاهیم است. فیزیکدانان، زیبایی را در تقارن و سادگی و زیستشناسان آن را در پیچیدگی و تنوع رنگها و اشکال میدیدند. هر دو گروه به زیبایی، نظم و الگوی پنهان و منطق درونی سیستمها اشاره داشتند.
در گام بعدی از دانشمندان پرسیده شد که در هنگام مطالعه و پژوهش، هر چند وقت یکبار، با زیبایی مواجه میشوند. طبق آمار استخراجشده، دانشمندان چندین بار در سال به این مهم پی میبرند اما نوع مواجهه آنها با زیبایی، به صور مختلف بود.
86% از دانشمندان، زیبایی را در ظرافت یک مسئله علمی میدیدند، 81% آنها، لذتی کودکانه را در درست پیش رفتن مراحل مطالعات و پژوهش توصیف کردند، 66% از کشف و فهم یک سیستم و نظم عمیق شگفتزده میشدند و 52% نیز، احساس حضور در اتفاقی بزرگ داشتند و به نوعی، به تجربهای معنوی دست پیدا کرده بودند.
دانشمندان، زیبایی در علم را به سه نوع تقسیم کردند. نوع اول، زیبایی در پدیدههای رایج و ابتدایی است که انسان را وادار به فکر کردن درباره آنها میکند. سطحی بودن این زیباییها، به معنی بیاهمیت بودن آن نیست بلکه نوعی مشوق، برای کسب و تحصیل علم به شمار میرود. دانشمندان اذعان داشتند که این نوع مواجهه با زیباییهای طبیعت، آنها را به سمت ماجراجوییهای علمی کشانده است.
نوع دوم، زیبایی در کاربردی بودن است که به دلیل خاصیت اکتشافی آن، برای نظریاتی مناسب است که معیارهای زیباییشناختی مانند تقارن، سادگی و ظرافت دارد. دانشمندان با استفاده از این معیارها سودمندی یک نظریه را قضاوت میکنند. برخی دانشمندان نظیر استیون واینبرگ – فیزیک دان برجسته و برنده جایزه نوبل– این معیارها را برای بررسی علمی آثار هنری به کار میبرند. پل دیراک – دانشمند فیزیک کوانتوم و برنده جایزه نوبل – داشتن زیبایی در معادلات را مهمتر از تناسب آن با آزمایش میداند. موری گلمان نیز به این اشاره میکند که در فیزیک بنیادی، ارائه یک نظریه زیبا و دارای ظرافت محتملتر است و عوامل زیباییشناختی، راهنمای خوبی برای رسیدن به اهداف علمی هستند.
با این حال، در این مورد نظرات نقادانهای نیز وجود دارد؛ برخی اذعان دارند که زیبایی ارتباطی با علم ندارد و بعضی از این زیباییها، موجب گمراهی میشود. دانشمندان در این زمینه بسیار محتاط هستند و زیبایی را تنها عامل مؤثر نمیدانند؛ برخی نیز از نیمه پنهان این نوع نگرش میگویند. آنها این موضوع را بیان کردهاند که ناشران، روسای دانشگاهها و سیاستهای موجود در ساختارهای آکادمیک، باعث شده که دانشمندان اهمیتی به خلاقیت ندهند و به سمت مولد بودن پیش بروند. در واقع، کار علمی برای آنها درآمدزاست که این دیدگاه، در روند پژوهشها تأثیر میگذارد.
نوع سوم آن، زیبایی در فهمیدن و فهماندن است در این دیدگاه، علم را نوعی جستجوی زیبایی شناختی میدانند که بینش بدستآمده از مطالعه جدید، کشف اسرار جدید، احساس فروتنی و احترام درباره یافتهها و کشف زیبایی در سطوح و الگوهای درونی، احساس رضایت را در پی دارد. به عبارتی، زیبایی درک علمی آنها را بهبود میبخشد.
تمام جوانب اشاره شده، موجب اعتماد عامه مردم به علم شده است. دانشمندان بیان داشتند که زیبایی، باعث ارتباط گرفتن با مسائل و سیستمها و به نوعی، سبب فهم بهتر آنها شده است. همچنین عوامل زیباییشناختی، باعث برقراری شبکه علمی در بین همکاران و دانشمندان حوزه مرتبط آنها شده است. به نوعی ارتباط میان دینداری و معنویت را نشان میدهد، زیرا دانشمندان دینباور، فهم بیشتری از زیبایی در علم دارند.
[1] Dr. Brandon Vaidyanathan