درسی از “اقیانوس ایستاده” تاریخ
اولین رویارویی جدی من با نهج البلاغه به سال ۵۷ بر میگردد که همه جا سخن از علی و آرمان حکومت علوی بود. زان پس، اگر هم آرمانهای دیگر رنگ باخت، هرگز یک آرمان فراموشم نشد و آن هم خواندن و بازخواندن و تدریس این کتاب و کوشش برای فهم لایه لایه های آن بود که بخشی از شخصیتی را به نمایش میگذاشت که به تعبیر زیبای موسوی گرمارودی اقیانوسی عمود بر زمین(۱) است. شاید بیش از صد بار آن را دوره کردم و خطبه ها و نامههای متعدد آن را حفظ کردم و به خاطر سپردم. با این همه، هنوز برایم تازگی دارد این کتاب.
امروز خواستم به مناسبت نکتهای از این کتاب نقل کنم. به نسخه جیبی این کتاب که حدود سی سال از عمرش میگذرد و تصحیح مرحوم صبحی صالح است، نگاهی انداختم. همه جایش را خط خطی کرده و علامت گذاشتهام. هرچه کردم بخشی را برگزینم، دیدم نمیتوانم. با این همه، بخشی از وصیت امام درباره قاتل خودش مناسب به نظر آمد.
کشته شدن بزرگان و حاکمان همواره زمینه خوبی برای انواع تصفیه حسابهای خونین سیاسی بوده است. این مسئله در ماجرای ضربت خوردن حضرت هم آشکار بود و اگر امام بر اثر آن ضربت از دنیا میرفت، چه بسا افراد زیادی به عنوان قاتل، معاون در قتل، زمینهساز قتل و صدها وظیفه و پست شغلی، کشته میشدند. در این فضای مسموم بود که حضرت، به جای آن که از این مسئله برای قلع و قمع کردن خوارج بهره بگیرد، در انتهای وصیت خود خویشانش را از کینهکشی برحذر داشت و گفت:
«فرزندان عبد المطلب، مبادا خون مسلمانان را بریزید و بگویید: "امیر مؤمنان کشته شده است!" بدانید که جز قاتل من نباید کشته شود. بنگرید، اگر من بر اثر این ضربت او مُردَم، او را تنها یک ضربت بزنید و از مُثله کردن او بپرهیزید.» (نهج البلاغه، نامه ۴۷)
نگاهی به کینهتوزی های رایج و فرهنگ انتقامگیری در سطح گسترده و احقاق بیش از حق، نشان میدهد که هنوز این درس ساده را فرانگرفتهایم و در گذشته جاهلی خود دست و پا میزنیم.
(۱). پیش از تو، هیچ اقیانوس را نمی شناختم
که عمود بر زمین بایستد…
«دغدغه های اخلاق و دین» وبسایت دکتر سیدحسن اسلامی