ماه رمضان و پرهیز از «اخلاق فصلی»
مهراب صادقنیا
یکی از خصلتهای ماه رمضان چگالی اخلاقی بالای این ماه است. در این سی روز مساجد شلوغتر از پیشاند، میل به خوبی و رفتار اخلاقی در مردم افزونتر است، سخنرانان بیشتر به آموزش اخلاق و فراخوانیهای اخلاقی میپردازند، فرصت و تمایل گوش دادن نیز به گونهای نمایان در میان مردم بیشتر میشود. در این میان، در این سی روز رسانه ملی بیش از همیشه سخنرانی پخش میکند. افزایش موعظهگریهای اخلاقی در این ماه بر این اندیشه استوار است که معنویت اشراب شده در “ماه خدا” بر نفوذ کلام گویندگان میافزاید و نرمدلی روزهداران، نرخ پذیرش آنها را بالا میبرد. این پدیده را از سویههای زیادی میشود بررسی کرد و پیآمدها خوب و ناخوب آن را برشمرد. در این کوته نوشته، ضمن پافشاری بر پسندیدگی بهره بردن از تراکم بالای اخلاقی این ماه، بد نیست به دو نکته توجه کنیم:
یک: اخلاق یک تمرین مداوم است
تاریخ ادیان شاهد دگرگونیهای آنی در افراد زیادی است؛ آدمهایی که به ناگاه و در یک موقعیت مرزی از یک رویّه غیراخلاقی و یا نادرست دست کشیده و درستی پیشهکردهاند. نمونه برجسته این دگرگونی در تاریخ مسیحیت شخص پولس است که در یک مکاشفه شخصی و ناگهانی از دین خویش دست شسته و به یک مسیحی دلداده و سختکیش چرخید. کنستانتین نیز از این دست است؛ او به کمک یک خوابیافته به ناگاه مسیحی شد و نه تنها از آزار مسیحیان دست کشید که به بزرگترین یاریگرشان تبدیل شد و مسیحیت را دین رسمی و قانونی اعلام کرد. در اسلام نیز از این دست دگرگونیها کم نیست. در همین سخنرانیهای ماه رمضان گویندگان زیادی به شخصیتهای نامآشنایی چون بُشرحافی، فضیل عیاض، ابراهیم ادهم که در یک چرخش ناگهانی از این رو به آن رو شدهاند، اشاره میکنند.
با این همه، این دگرگونیها نه در اسلام قاعده هستند و نه در مسیحیت. این چرخشهای اخلاقی را انکار نمیکنم و شدنی بودنشان را نادیده نمیگیرم؛ با این حال، سخت بر این باورم که این رخدادها نه «اصل» که تکرخدادند. یعنی قاعده این نیست که همه و همواره در موقعیتهای مرزی قرار گیرند و ایمانشان را جان ببخشند و با یک دگرگونی ناگهانی از این رو به آن رو شوند و در چشم بر هم زدنی رفتار اخلاقی درست را پیشه کنند. معتقدم دین و اخلاق را باید زیست، باید تجربه کرد و امیدوار بود که نتیجه این تجربه دستیابی به کمال دینی و اخلاقی باشد. موضوعی که کییرکه گورد در کتاب تجربه در مسیحیت به پردازش آن در مسیحیت میپردازد. تأکید بر عمل دینی و اخلاقی در اسلام(من یعمل مثقال ذرّه خیرا یره) و نیز بر خودپاسبانی (علیکم انفسکم) نشانههای روشنی از این هستند که در ادبیات اخلاقی و دینی اسلام آدمی باید همواره از خویشتن مراقبت کرده و به رفتار اخلاقی تن بدهد. نه آنکه در انتظار روزی باشد که با جرقهای و یا بهانهای به طور ناگهانی به یک مؤمن و یا انسان فضیلتمند تبدیل گردد.
این دگرگونیهای آنی ممکن است آدمی را در انتظار یک موقعیت مرزی برده و او را به تنآسایی اخلاقی و با رهااخلاقی بکشاند. یعنی آدمی را به این باور برساند که هر چه خواهی باش و هر چه خواهی بنما و امیدوار باش که وقتی در این موقعیت قرار گرفتی به ناگاه تغییر رویّه بدهی و آنی بشوی که سالیانی نبوده ای.
دو: اخلاقی زیستن فصلی نیست
یکی از نامهایی که معمولاً به ماه رمضان میدهند «ربیع القرآن» است. این نام به روایتی منسوب به امام باقر (علیه السلام) بازگشت دارد. بهار قرآن بودن به معنای توجه و یا لزوم توجه بیشتر به قرآن در این ماه است. به همین معنا، رمضان بهار نیایش و نماز و راستی و درستکاری نیز هست. در پندار توده مردم اخلاق پسندیده در ماه رمضان پسنیدهتر است و آدمی هم از خود و هم از دیگران بهباشی اخلاقی بیشتری انتظار دارد. یکی از کژکارکردهای این پدیدهی دینی ـ فرهنگی این است که ممکن است به فصلی شدن اخلاق بینجامد.
به این معنا که در ماههای دیگر هر چه خواهی باش و هر چه خواهی بنمای ولی در رمضان اخلاق پیشه کن. گمان میکنم این پدیده در کشور ما یک رویّه شده است که گاه از طریق صدا و سیما نیز پشتیبانی میشود. شماری از دینداران در فصل رمضان اخلاقی و یا اخلاقیتر رفتار میکنند و در غیر آن رواداری بیشتری نسبت به خود دارند. و به این شکل اخلاق را فصلی میزیند.
ماه رمضان و پرهیز از «اخلاق فصلی»؛ یادداشتی از مهراب صادق نیا
زیبا بود