مذمت سفیان ثوری توسط امام باقر(ع) به روایت شیخ کلینی
روش صوفیانی چون سفیان ثوری نارضایتی ائمه را به همراه داشت و در تراث فقهی و غیرفقهی فقها و محدثین شیعه بویژه فقهای نسل اول یعنی شخصیتهایی چون شیخ طوسی، شیخ صدوق و ثقهالاسلام کلینی انعکاس بسیار یافت.
تضاد و تخاصم میان علمای امامیه و فقهای شیعی با اهل خرقه و اهل تصوف ریشه در صدر اسلام و سالهای حیات ائمه شیعه داشته است. به عنوان مثال اشاره شد که حسن بصری که یکی از این شخصیتهای مهم تاریخ تصوف است و بسیاری از سلسله تصوف در تمدن اسلامی خود را بدو منتسب میکنند، در دوران زمامداری حضرت امیرالمومنین (ع) اشتباهات بسیاری داشت و راه ولایت را گم کرد و حضرت او را سامری نامید.
یکی از دلایلی که باعث شد تا علمای امامیه همیشه منتقد سرسخت اهل تصوف باشند، در رفتار و کنش مواجهه صوفیان نخستین با ائمه معصومین بوده است. یعنی افرادی چون حسن بصری و سفیان ثوری به طور فاحش ضمن انکار ولایت امامان شیعه، از مشی سیاسی و اجتماعی آنها انتقاد میکردند و این انتقاد در ذیل بحث و گفتوگو با ائمه نبوده است. آنها ضمن فرار از مواجهه با ائمه به گمراه کردن مردم میپرداختند. این روش بعضا نارضایتی ائمه را به همراه داشت و در تراث فقهی و غیرفقهی فقها و محدثین شیعه بویژه فقهای نسل اول یعنی شخصیتهایی چون شیخ طوسی، شیخ صدوق و ثقهالاسلام کلینی انعکاس بسیار یافت.
ولی محمد احمدوند در کتاب «تصوف و قدرت سیاسی» نوشته است که از نگاه علمای امامیه اعتراضات دور از نزاکت سفیان ثوری و حسن بصری به ائمه شیعه معنایی غیر از غصب مقام ولایت امامان را نداشت. چنانکه از محتوای استدلالهای این منابع برمیآید هدف صوفیان این بود که با اتخاذ مشی زاهدانه که آلوده به ریا و نفاق بود دکانی در برابر مقام امامت باز کنند. دکانی که کالاهایشان بجز تباهی چیز دیگری نبود. احادیث شیعه اینگونه روایت میکنند که صوفیان نخستین با نمایش شیوهای دنیاگریزانه و ساختن شخصیتی موجه از خود که یادآور ارزشهای دوران صفهنشینی (در زمان پیغمبر (ص) که اسلام هنوز در عسر و حرج بود و مردم در تنگنای معیشتی قرار داشتند) بود، مردم را علیه جلوههای آراسته و معتدل امامان شیعه تحریک میکردند… به عبارتی اگر عدهای ولایت سیاسی امامان شیعه را غصب کرده بودند، اهل تصوف به خیال خام خود قصد غصب کردن ولایت باطنی ائمه شیعه را داشتند.
همانطور که اشاره شد یکی از این شخصیتهای صوفی سفیان ثوری است که مقابل ائمه ایستاد و احادیثی در مذمت او نقل شده است. ابتدا ببینیم سفیان در میراث ادبی صوفیه چه جایگاهی دارد؟
سفیان ثوری در کلام روزبهان بقلی و عطار نیشابوری
سفیان ثوری در میراث عرفانی جایگاه والایی دارد. شیخ روزبهان بقلی شیرازی در کتاب مشهور خود «شرح شطحیات» درباره عرفای نخستین از جمله سفیان ثوری چنین نوشته است: «بشنو نام مرغان طوبی قدم، مبارزان میدان علم، تا بدانی که چه گفتند و چون رفتند. از جمله ایشان شیخ درویشان و رییس متوکلان و صراط زهاد و عباد، ابراهیم بن ادهم صاحب فضیل و ثوری، مسافر عالم عیان و صاحب نشان در حقایق و بیان آنک چون اشارت کردی کوه ابوقبیس بجنبیدی.» (بنگرید به شرح شطحیات، شامل گفتارهای شورانگیز و رمزی صوفیان، به تصحیح و مقدمه هنری کوربن و ترجمه محمدعلی امیرمعزی، انتشارات طهوری، ص ۶۴)
اما شیخ فریدالدین عطار نیشابوری هم در «تذکره الاولیا» ذکر سفیان ثوری را چنین آغازیده است: «آن تاج دین و دیانت، آن شمع زهد و هدایت، آن علما را شیخ و پادشاه، آن قدما را حاجب درگاه، آن قطب حرکت دوری، امام عالم سفیان ثوری – رحمت الله علیه – از بزرگان بود. او را امیرالمومنین گفتندی هرگز خلافت ناکرده، و مقتدای به حق بود و صاحب قبول و در علوم ظاهر و باطن نظیر نداشت. و از مجتهدان پنجگانه بود و در ورع و تقوی به نهایت رسیده.» (بنگرید به تصحیح دکتر محمد استعلامی از تذکرهالاولیا، انتشارات زوار، ص ۱۹۳)
اما در تراث فقهی و متون علمای امامیه سفیان ثوری چهره دگرگونی دارد که از آن جمله مختصر میکنیم به حدیثی از امام محمد باقر (ع) که در کتاب «الکافی» شیخ ابوجعفر محمّد بن یعقوب بن اسحاق ورامینی رازی معروف به ثقهالاسلام کلینی نقل شده است.
در معرفی کتاب «الکافی»
«الکافی» یکی از کتب اربعه شیعه است. کتب اربعه به مجموعه چهار کتاب حدیثی شیعیان گفته میشود که توسط سه محدث شهیر امامیه یعنی شیخ کلینی، شیخ صدوق و شیخ طوسی گردآوری شده و به دلیل اعتبار بسیار این سه دانشمند برجسته مورد اعتماد و وثوق سایر علمای شیعه نیز قرار دارد.
کافی سه قسمت دارد: «اصول کافی»، «فروع کافی» و «روضه کافی». «اصول کافی» خود به هشت بخش تقسیم شده و به طور کل اصول اعتقادی شیعه را مطرح میکند. عناوین این بخشها از این قرار است: «عقل و جهل»، «فضل العلم»، «توحید»، «حجت»، «ایمان و کفر»، «دعا»، «فضل القرآن» و «العشره».
«فروع کافی» روایات مربوط به مباحث فقهی است و از طهارت تا دیات را ذیل ۲۶ بخش مطرح میکند. در نهایت «روضه کافی» نیز روایاتی است که هیچ دسته بندی خاصی ندارند و موضوعاتی متنوع چون تاویل و تفسیر برخی از آیات، اندرزهای ائمه، فضیلت شیعه، زندگانی برخی از صحابه پیغمبر، زندگی برخی از پیغمبران و… را دربر میگیرد.
کتاب «کافی» بویژه بخش اصول آن همیشه مورد توجه مترجمان بوده است. یکی از جدیدترین ترجمهها را حجتالاسلام والمسلمین صادق حسن زاده انجام داده است. این ترجمه برای نخستین بار به سال ۱۳۸۷ در چهار مجلد توسط انتشارات قائم آل محمد منتشر شد. به نظر میرسد حجتالاسلام حسن زاده در ترجمه خود مخاطبان عام را درنظر داشته و تمام تلاش خود را به کار برده تا مطالعه این کتاب مهم فقط در انحصار طلاب و یا پژوهشگران عرصه دین، نباشد. او بدین منظور متن عربی کتاب را در یک صفحه آورده و در صفحه بعد به ترجمه آن پرداخته است و سعی کرده هیچ گونه متن عربی در قسمت ترجمه آورده نشود. حسن زاده همچنین سلسله روات حدیث را نیز حذف کرده و تنها نام راوی اصلی را که مستقیما از معصوم روایت کرده، ذکر میکند.
بخشی از پیشگفتار مترجم بر کتاب چنین است: «ما تمام سعی خود را در ترجمه کتاب شریف کافی به کار گرفتیم تا ترجمهای سلیس و روان برای خوانندگان و مشتاقان مکتب اهلبیت(ع) تقدیم کنیم و به معادل یابی و معادل سازی و انتخاب واژههای خوش نما پرداختیم و برای احادیث نیز شماره مسلسل گذاردیم و نمایه آیات و روایات و اشعار را در پایان هر جلد آن آوردیم تا یافتن حدیث مورد نظر به راحتی و آسانی صورت پذیرد و در پایان هر جلد فهرست عربی آن را نیز گنجاندیم تا کسانی که ابواب کافی را با نامهای عربی جستوجو میکنند به راحتی به آن دست یابند.»
روایتی را که در ذیل مطالعه میکنید از مجلد اول این ترجمه انتخاب شده است.
مذمت سفیان ثوری
سُدَیر صِیرُفى روایت مىکند، من در حال بیرون آمدن از مسجد الحرام بودم که مشاهده کردم باقر العلوم علیه السلام مىخواهد وارد مسجد الحرام شود. حضرت دست مرا گرفت رو به سوى کعبه نمود و فرمود، اى سدیر، از جانب خدا دستور است که مردم به سمت این خانه بیآیند و طواف دهند و به نزد ما آیند و دوستى و محبت خویش را بر ما عرضه کنند.
آن حضرت در ادامه چنین فرمود: «یَا سَدِیرُ فَأُرِیکَ الصَّادِّینَ عَنْ دِینِ اللَّهِ ثُمَّ نَظَرَ إِلَى أَبِی حَنِیفَهَ وَ سُفْیَانَ الثَّوْرِیِّ فِی ذَلِکَ الزَّمَانِ وَ هُمْ حَلَقٌ فِی الْمَسْجِدِ فَقَالَ هَؤُلَاءِ الصَّادُّونَ عَنْ دِینِ اللَّهِ بِلَا هُدًى مِنَ اللَّهِ وَ لَا کِتَابٍ مُبِینٍ إِنَّ هَؤُلَاءِ الْأَخَابِثَ لَوْ جَلَسُوا فِی بُیُوتِهِمْ فَجَالَ النَّاسُ فَلَمْ یَجِدُوا أَحَداً یُخْبِرُهُمْ عَنِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى وَ عَنْ رَسُولِهِ ص حَتَّى یَأْتُونَا فَنُخْبِرَهُمْ عَنِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى وَ عَنْ رَسُولِهِ ص».
«ای سدیر. می خواهی کسانی را که مردم را از دین خدا جلوگیری می کنند به تو نشان دهم؟ آنگاه به ابوحنیفه و سفیان ثوری که در مسجد حلقه زده بودند، نگریستند و فرمودند: اینها هستند که بدون هدایت از جانب خدا و سندی آشکار، از دین خدا جلوگیری میکنند؛ اگر این پلیدان در خانههای خود بنشینند و مردم را گمراه نکنند، مردم به سوی ما میآیند و ما ایشان را از جانب خدا و رسول خبر میدهیم.»
این روایت نشان میدهد که سفیان در آن دوران به عنوان یکی از بزرگان صوفیه، دکانی را جلوی مدرسه ائمه باز کرده بود. همینکه امام باقر (ع) از او با صفت راهزن دین یاد میکند. امر مهمی است. یکی از منابع جدید که به این حدیث اشاره کرده پژوهش حبیب الله احمدی درباره زندگی حضرت باقرالعلوم (ع) به نام «امام باقر(ع) الگوی زندگی» است که توسط انتشارات فاطیما منتشر میشود. مطالعه این کتاب نیز به مخاطبان این نوشتار توصیه میشود.
***
برای مطالعه دیگر مطالب تاکنون منتشر شده از این پرونده بر تیترهای زیر کلیک کنید:
سیمای یک سامری؛ چرا حسن بصری به ولی خود شک کرد؟
اهتمام شیخ حر عاملی به مقابله فکری با اهل خرقه
سلسله اساتید حلاج نیشابوری به سجاح ساحر باز میگردد
تقدیس ابلیس توسط صوفیه؛ آیا با شرع همخوانی دارد؟
منبع: ایبنا