نگاهی اخلاقی به یک رویداد؛در حاشیه سقوط هواپیمای ایران ۱۴۰
آیا جان مسافرانی که بر چنین ارابههای مرگی سوار میشوند، بخشی از همان ملیت نیست؟ آیا سقوط یک هواپیمای ساخت ایران آسیب به غرور ملی را در پی ندارد؟
وقتی حادثه ای ناگوار رخ میدهد واسطه العقد مویههای ما این است که «عجب قسمتی!»، «چه سرنوشتی!» یا «اجلشان رسیده بود». البته باور به قضا و قدر یا قسمت و سرنوشت و نیز باورهای دینی به مسأله اجل حتم و اجل مسمی بحثی است که در شرایطی چنین، مجال پرداختن به آن نیست. اما به فرض باور به چنین مسائلی آیا میتوان از جستجوی دلایل انسانی وقوع چنین حوادثی و نیز بحث درباب تکالیف و وظایف اخلاقیای که هر فردی به عنوان یکی از افراد مرتبط با این حادثه عهدهدار آن است، چشمپوشی کرد؟ به عبارت روشنتر، بنابر هر فرض مبتنی بر نگرشی متافیزیکی، بحث درباب مسئولیت اخلاقی افراد مرتبط با حادثه همچنان مطرح است.
ویلیام کلیفورد از جمله کسانی بود که باورهای متافیزیکی را در برابر حوادث ناگوار نهاد و بحث مسئولیت اخلاقی را در چنین بستری مطرح کرد. هرچند که هدف کلیفورد از این بحث و مقاله معروفی که در قرن نوزدم نوشت تأکید بر اخلاق باور بود، در عین حال، رد پای بحث مسئولیت اخلاقی را نیز میتوان در همین مقاله جستجو کرد. او مینویسد: «صاحب یک کشتی درصدد فرستادن یک کشتی مهاجرتی به دریا بود. میدانست که کشتی قدیمی است و از همان اول هم خیلی خوب ساخته نشده بود و نیز میدانست که این کشتی بسیاری از دریاها و سرزمینها را دیده و بارها نیاز به تعمیر پیدا کرده بود. تردیدهایی به ذهناش خطور کرد که نکند این کشتی برای رفتن به دریا مناسب نباشد. تردیدها ذهن او را به خود مشغول کرد و موجب ناراحتی او شد. با خود فکر کرد که شاید میبایست کشتی را کاملا سرویس و تعمیر کند، حتی اگر خرج زیادی روی دستش بگذارد. به هر حال قبل از آنکه کشتی حرکت کند، او موفق شد بر این تفکرات آزاردهنده غلبه کند. با خود گفت که این کشتی بدون هیچ خطری بسیاری از سفرهای دریایی را تجربه کرده و از بسیاری از طوفانها جان سالم به در برده است؛ لذا بیدلیل است که گمان کنم کشتی از این سفر نیز سالم باز نگردد. او بر خدا توکل کرد … و با خاطری آسوده و آرزوهایی نیکخواهانه برای موفقیت مسافران… حرکت کشتی را نگریست. بعدها زمانی که کشتی در وسط اقیانوس غرق شد و دیگر سخنی از آن در میان نبود، خسارتاش را از بیمه گرفت»[1]
گاهی با خود فکر میکنیم که مفروضات و مثالهایی که فیلسوفان در آثار خود خلق میکنند، ساخته و پرداخته ذهن آنهاست؛ اما رخ دادهایی مانند سقوط هواپیمای ایران 140، نشان میدهد تا چه اندازهای ما به این حوادث نزدیک هستیم. متاسفانه مثالی که کلیفورد ذکر میکند تا حد زیادی به حادثه سقوط هواپیمای ما نزدیک است. در خبرها آمده است که: «سخنگوی کمیسیون عمران و نماینده مردم شهرستانهای قروه و دهگلان در مجلس گفت که هواپیمایی که روز گذشته در تهران سقوط کرد، پیش از پرواز چک نشده و خلبان نیز نسبت به وجود مشکلات فنی در آن هشدار داده بود.»[2] به فرض صحت این اظهارات، آیا به نظر شما باورهای متافیزیکی میتواند بهانهای برای چک نکردن هواپیما پیش از پرواز باشد؟ اما مشکل ظاهرا تنها به چک نکردن هواپیما هم مربوط نیست و بار مسئولیت این سقوط بر عهده کسان دیگری نیز سنگینی میکند: «وی افزود: این هواپیما، از نظر فنی سالم نبوده و مشکلی داشته و باید از رده خارج می شده است.»[3] واقعا چرا باید هواپیمایی که از رده خارج شود، همچنان ما را به اوج آسمانها میبرد؟
این رویداد را از زاویه دیگری نیز میتوان نگریست و آن مشکلات، ناشی از نگاههای یکسویه به بخشهای مختلف مملکت است. ندایی که مدتی است آهنگ نگرانی از مذاکرات ایران برای جلب منافع ملی را فریاد میزند و هر از گاهی دلسوزان و خردمندان را متهم به نادیده گرفتن منافع ملی میکند، در این رخدادها باید کمی وادار به تأمل شود. آیا جان مسافرانی که بر چنین ارابههای مرگی سوار میشوند، بخشی از همان ملیت نیست؟ آیا سقوط یک هواپیمای ساخت ایران آسیب به غرور ملی را در پی ندارد؟ بگذارید به خبری استناد کنم که این روزها در فضای مجازی دست به دست میشود: «کتبا مینویسم هواپیمای 140 از فوکر بهتر است.»[4] این جمله را وزیر راه و ترابری دولت نهم در همان روزهایی گفتهاند که از این هواپیما رونمایی شده است. مسلما ایشان هم با تکیه بر سخن متخصصان داخلی و سازندگان این هواپیما چنین ادعایی کردهاند و من قصد ندارم در این نوشته سخن ایشان را محکوم کنم. اما نکتهای که میخواهم بر آن پافشاری کنم این است که سخن ایشان، سخنی است که میلیونها ایرانی تمایل دارند تا درست و محکم گفته شود؛ اما اگر فردا روزی مانند امروز، نادرست از آب دربیاید، آن وقت احساسات و غرور ملی همه آن میلیونها ایرانی جریحهدار خواهد شد.
تکیه بر تخصص محوری، تأکید بر شایستهسالاری، توجه مضاعف به خردمندی و عقلانیت در اداره امور و نهایتا پرهیز از شعارزدگی در تصمیمگیریهای کلان برای اداره کشور، یک بازی سیاسی نیست؛ بلکه مسئولیت اخلاقیای است که برعهده یکایک ماست. اگر با اخلاق دینی نیز به این مسأله بنگریم و فرمایشات ائمه معصومین را همواره به عنوان چراغ راه خویش قرار دهیم، کاملا واضح است که ما در قبال نتایج اعمال خود مسئول هستیم. در واقع، دین ما ضمن آنکه نقش نیت کنشگر اخلاقی را در اعمال فرد پر رنگ میکند در عین حال بر اینکه ما نسبت به پیآمدهای اعمال خود باید پاسخگو باشیم نیز تأکید میکند. یکی از جملات امام خمینی (ره) که بارها از سوی برخی نقل شده است و به نادرستی تفسیر شده قریب به این مضمون است که ما مأمور به ادای تکلیف هستیم نه مأمور به نتیجه. تفسیر درست این سخن، دربردارنده تخصص محوری است. ما با وجود فراهم شدن مقدمات انجام یک تکلیف، مکلف میشویم. بر این اساس، کسی که دانش مدیریتی ندارد مکلف به اداره بخشی از جامعه نیست و آنکه تخصص انجام کاری را ندارد نه تنها وظیفهای در قبال پذیرش آن مسئولیت ندارد، بلکه شاید اصلا پذیرش آن کار، برایش جایز نباشد.
پاسخگویی به چند و چون علل این حادثه، ابعاد بسیار تأثرانگیزی دارد: «خلبان شهبازی با بیان اینکه ساخت این هواپیما چند سال پیش در ایران و اوکراین آغاز شد، ادامه داد: به طور کلی اوکراین سه فروند از این هواپیما را تولید کرد که پس از سقوط یک فروند از آن در دریای خزر، خط تولید آن متوقف شد …. او با بیان اینکه نهمین هواپیمای ایران 140 در دست ساخت است، گفت: هیچ شرکت هواپیمایی حاضر به خریداری این هواپیما نشده و تنها یک شرکت تولید این هواپیما را عهده دار شد. »[5] آیا این واقعیتها نباید مسئولین امر را به تصمیم درستتری هدایت میکرد؟ وقتی خود کشور تولیدکننده، حاضر به استمرار خط تولید این هواپیما نیست، کدام بهانه خردپذیر میتواند تولید و پرواز چنین وسیلهای را در کشور ما به لحاظ اخلاقی توجیه کند؟ البته نکته دیگری که نباید مغفول بماند نقش نادیدهای است که تحریمکنندگان مردم این سرزمین در شکلگیری چنین وقایعی بازی میکنند: «خلبان شهبازی با بیان اینکه آمریکا و کشورهای 1+5 ناجوانمردانه صنعت هواپیمایی کشور را تحریم کرده اند، انها را مسئول مستقیم جان 39 کشته سانحه هواپیمای ایران 140 دانست »[6] این نکته را در پایان ذکر کردم به دلیل اینکه نمیتواند نافی مسئولیت خودمان باشد. چرا که کار دشمن، دشمنی کردن است، اما آنچه در برابر این دشمنیها به عنوان ابزار کارآمد مقاومت و مبارزه توأمان است، تدبیر خردمندانه مبتنی بر حکمت، عزت و مصلحت است.
[1] . دابلیو. کی. کلیفورد، ترجمه زینب صالحی، اخلاق باور، ماهنامه پژوهشی اطلاعات حکمت و معرفت، شماره 8، آبان 1378، ص 66
[2] . سایت خبری انتخاب، دوشنبه، 20 مرداد 1393
[3] . همان.
[4] . سایت خبرآنلاین، دوشنبه 18 آذر 1387
[5] . سایت خبرگزاری جمهوری اسلامی، 20 مرداد 1393
[6] . همان.
آیا جان مسافرانی که بر چنین ارابههای مرگی سوار میشوند، بخشی از همان ملیت نیست؟ آیا سقوط یک هواپیمای ساخت ایران آسیب به غرور ملی را در پی ندارد؟علی مهجور
اخلاق تنها چیزیه که اینها نمی فهمند.
تنها دین آنلاینه که این طور موضوعات رو می تونه در چرخه تحلیل انتقادی حلاجی کنه
کاش همچین نگاهی هم به موضوعات سیاسی که اخلاق رو این روزها درهم پیچیده اند بیندازید!
اوایل انقلاب یادم هست که یک روایت به وفور نشر می شد: کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته. این که همه به نوعی مسئولیت داریم. اما نمی دانم چه شد که کسانی هم که باید احساس مسئولیت بکنند نمی کنند بلکه حتی گاهی طلبکار هم می شوند. خدایا به ما رحم کن!