
مصایب کتابخانه ملی به روایت رئیس و مرئوس
رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران از احتمال راهاندازی مجدد شیفت شب این سازمان خبر داد. صالحی امیری که در نشست خبری سخن میگفت، همچنین هشدار داد که حدود نیم میلیون جلد نسخه خطی نفیس و ارزشمند در منازل مردم وجود دارد که به تدریج در حال از بین رفتن است. این در حالی است که مراجعه کنندگان به این کتابخانه بزرگ همواره با مشکلاتی عجیب مواجه می شوند.
به گزارش دین آنلاین، سیدرضا صالحی امیری رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران در دومین نشست خبری خود در دوره 6 ماهه مسئولیتش در این سازمان از مشکلاتی گفت که تاکنون در کتابخانه ملی با آنها مواجه شده و تصمیم بر آن دارد که آنها را رفع کند.
او درباره معضلات موجود در وضع فعلی و کارهایی که می خواهد برای بهبود وضع مدیریتی این کتابخانه انجام دهد توضیحاتی ارائه داد که شماری از آنها به اختصار در زیر می آید:
ـ تلاش برای «خروج کارکنان کتابخانه ملی از وضعیت اسفبار معیشتی».
ـ با توجه به اینکه در هیچ جای دنیا در وظایف کتابخانه ملی، ارائه خدمات قرائتخانه ذکر نشده کتابخانه ملی با وضعیت فعلی قادر به ارائه سرویس به بیش از ۳۰۰۰ نفر نیست.
ـ احتمال راهاندازی مجدد شیفت شب در کتابخانه ملی.
ـ برگزاری کرسی های آزاداندیشی.
ـ وعده بهبود وضعیت دسترسی به کتابخانه ملی در تپههای عباس آباد از طریق رایزنی با مسئولان مترو.
ـ حدود نیم میلیون جلد نسخه خطی نفیس در منازل مردم در حال نابودی است.
* * * * * *
محسن طاهری از دانشجویان و پژوهشگران دین پژوه گزارشی از حضور خود در کتابخانه ملی بر صفحه فیسبوک خود منتشر کرده بود که می تواند توصیفی واقع گرایانه را از مصائب یک پژوهشگر در روزی که گذرش به کتابخانه ملی می افتد نشان دهد:
کتابخانه ملی یا انبار بزرگ کتاب
برای دیدن و گرفتن تصویری از دو کتاب ـ یکی خطی و دیگری چاپ سنگی ـ که هر دو مربوط به موضوع پایاننامهام هستند، به کتابخانهی ملی رفته بودم. رفتن به کتابخانهی ملی همیشه برای من زجرآور بوده است. از چهار پنج سال پیش که به کتابخانهی ملی رفت و آمد داشتهام تا حالا، به نظرم وضع این کتابخانه هر روز بدتر و بدتر شده است. من همیشه خدا خدا میکنم کارم به کتابخانهی ملی نیفتد، ولی چه میشود کرد که چارهای نیست وقتی به دنبال نسخهای میگردی که فقط در آنجا هست. پیشنهاد میکنم اگر مهمانی غیرایرانی داشتید، او را حتماً برای بازدید از کتابخانهی ملی ببرید. کتابخانهی ملی ایران گرچه ساختمانش نوساز است و ارزش تاریخی ندارد، اما از جهت شیوهی اداره، میتواند برای غیرایرانیان جذاب باشد. آخرین تجربهام از این کتابخانه را در چند بند خلاصه کردهام؛
1. کتابخانهی ملی را ـ عمداً یا سهواً ـ در جایی ساختهاند که کمترین مراجعهکننده را داشته باشد. بالای تپهای در منطقهی عباسآباد محصورش کردهاند و تنها راه دسترسیاش برای کسانی که ماشین شخصی ندارند، وَنهایی است که گاهی تا یک ساعت زیر آفتاب میمانند تا همهی صندلیها را پر کنند و بعد حرکت کنند.
2. عضویت در کتابخانهی ملی فقط برای کسانی که مدرکشان ارشد به بالا است، امکان دارد. اگر نخواهید عضو بشوید یا شرایط عضویت را نداشته باشید، باید با کارت مهمان به کتابخانه وارد شوید که آن هم فقط سالی یک بار و فقط برای یک روز قابل استفاده است.
3. دم در هر بخش از کتابخانه، یک یا دو گیت برای ورود و خروج گذاشتهاند و کنار بعضی از گیتها یک یا دو مأمور بیسیم به دست ایستادهاند و فضا را به شدت امنیتی کردهاند. اگر بتوانید دربانهای محترم را قانع کنید که مراجعهتان به کتابخانهی ملی ضرورت دارد، کارتی به شما خواهند داد که با آن فقط میتوانید از گیتهای یک یا دو قسمت معین رد بشوید.
4. اگر نسخهی مورد نظر شما در آنجا باشد، برای دیدنش میتوانید از کامپیوترهای بخش خطی استفاده کنید که در مراجعهی اخیر من هر پنج دقیق یک بار همهشان با هم هنگ میکردند و پنج دقیقه بعد دوباره درست میشدند.
5. اگر نسخهی مورد نظر شما اسکن شده باشد، با پرداخت هزینه میتوانید تصویری از آن را روی سی دی بگیرید. اما اگر اسکن نشده باشد، درخواست اسکن میدهید و یک ماه تا یک ماه و نیمِ دیگر به دستتان میرسد. ممکن است نسخهای باشد که رویش مهر «اسکن شد» خورده باشد، ولی در واقع اسکن نشده باشد یا تصویرش از بین رفته باشد. که برای من اتفاق افتاده است.
6. در فهرست یکی از دو نسخهی مورد نظر من، اسمی هم از علم هیئت برده شده که از نگاه کارشناس کتابخانهی ملی جزو علوم ممنوعه حساب میشود و بنابراین نمیتواند تصویری از آن به من بدهند! نیم ساعتی منتظر میمانم تا مسئول بخش بیاید و کتاب را ببیند و قبول کند که چیز ممنوعی در آن نیست.
7. پرداخت هزینهی سی دی هم خودش داستانی دارد. اگر بخت با شما یار نباشد و کارتخوانِ بخش خطی خراب باشد، باید بعد از گذشتن از راهروهای پیچ در پیچ و راهنمایی گرفتن از چند نفر، به طبقهی منفی سه بروید و پس از جواب پس دادن به چند مامور و توضیح علت حضور خود در آن بخش از کتابخانه، پول را به بانک بدهید و فیشش را بیاورید. اما موقع برگشتن دیگر نمیتوانید از همان راهی که رفتهاید، برگردید. دوباره باید به حیاط کتابخانه بروید و ساختمان را دور بزنید و باز هم از گیتهای یادشده رد بشوید و به بخش خطی برسید. این یکی هم برای من اتفاق افتاده است.
و … .
خلاصه اینکه کاری که میشد در یک ساعت تمامش کرد، یک صبح تا ظهر طول کشید، آن هم با اعمال شاقّه.
پیشنهادم را پس میگیرم؛ هیچ مهمان غیرایرانیای را به دیدن این انبار بزرگ کتاب نبرید. کتابخانهی ملیای که باید مایهی فخر و مباهات ملی باشد، باور کنید مایهی سرافکندگی ملی است. من کتابخانهی عمومی و تخصصی زیاد دیدهام. هیچ کتابخانهی کوچک و بزرگی را ندیدهام که با این وضع اداره شود.
رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران از احتمال راهاندازی مجدد شیفت شب این سازمان خبر داد. صالحی امیری که در نشست خبری سخن میگفت، همچنین هشدار داد که حدود نیم میلیون جلد نسخه خطی نفیس و ارزشمند در منازل مردم وجود دارد که به تدریج در حال از بین رفتن است. این در حالی است که مراجعه کنندگان به این کتابخانه بزرگ همواره با مشکلاتی عجیب مواجه می شوند.
بند اول نوشته آقای طاهری مثل سایر بندهایشان محل تامل است که نوشته اند کتابخانه را جایی ساخته اند که کمترین مراجعه را داشته باشد .برادر جان : الان که حتی محدودیت قائل شده و فقط دانشجوی ارشد می پذیرند روزانه بین 1500 تا 3000 مراجعه کننده دارند!! بعضی روزها از ساعت 9 صبح به بعد جا نیست !در قضاوت منصف باشیم !
آقای احسان نژاد عزیز، مشکل دور از دسترس بودن کتابخونه رو خود رییس کتابخونهی ملی قبول دارن و گفتهن دارن تلاش میکنن رفتوآمد به اونجارو تسهیل کنن.من با نمونههایی که جاهای دیگه دیدهم یا وصفشو شنیدهم، فکر میکنم اگر مدیریت علمی و از لحاظ اقتصادی بهصرفه، جایگزین بروکراسی فرسودهی کتابخونهی ملی بشه، این کتابخونه به بیشتر از سه هزار نفر در روز هم میتونه خدمات بده. برای نمونه میگم که یه سالن بزرگو فقط به لوازمالتحریرفروشی اختصاص دادهن که یه اتاق سه در چهار براش کافیه. جای دوری نریم، همین کتابخونهی مجلس خودمون با نیرو و امکاناتی بسیار کمتر، بهخوبی و خیلی بهتر از کتابخونهی ملی داره اداره میشه و مراجعهکنندهها فقط با نشون دادن کارت ملی میتونن وارد کتابخونه بشن و از همهی بخشهاش استفاده کنن.