دیپلماتِ حوزه؛ به مناسبت سالروز درگذشت استاد سیدهادی خسروشاهی
مهدی دلیر: هشتم اسفند ماه برابر است با سالروز درگذشت استاد سیدهادی خسروشاهی.
سیدهادی خسروشاهی را میتوان دیپلماتِ حوزه نامید. وی پنج سال سفیرِ ایران در واتیکان بود. در اروپا مجلاتی را به زبان انگلیسی منتشر کرده بود. او همچنین سه سال نمایندگی ایران در مصر را به عهده داشت. وی با زبانهای انگلیسی، ایتالیایی، عربی و ترکی استانبولی آشنایی داشت.
سیدهادی خسروشاهی گاهی به نمایندگی از طرفِ امام خمینی، گاهی از طرفِ حوزه علمیه و اغلب با دغدغههایی شخصی با متفکران جهان اسلام مرتبط بود. با تحولاتِ جهانی آشنایی داشت. در ایتالیا مرکزی به نام مرکز فرهنگی اسلامی- اروپا تأسیس کرد. بیش از 165 نوع کتاب و نشریه از قرآن مجید و نهج البلاغه تا کتابهای برخی بزرگانِ عرصهٔ اندیشه را به زبانهای فارسی، ایتالیایی، عربی، انگلیسی و فرانسه در اغلب کشورهای اروپایی منتشر کرد.
سیدهادی خسروشاهی با طیفهای مختلفِ فکری در جهانِ اسلام ارتباط داشت. نه تنها ایدههای آنان را در کتبشان بررسی میکرد بلکه مراوده و ارتباط مستقیمی با آنها داشت. او یکی از صاحب نظران در شناختِ اخوان المسلمین بود. اما صرفاً به خواندنِ دیدگاههای این جماعت در کُتب و مقالات بسنده نکرده بود.
سیدهادی خسروشاهی با سرانِ اخوان از جمله مصطفی مشهور، عمر التلمسانی، حامد ابوالنصر، مأمون الهضیبی، مهدی عاکف و دیگر برجستگانِ فکری آنها ارتباط داشت.
خسروشاهی در خصوص اندیشههای حسن البنا – بنیان گذار اخوان المسلمین – هم به تحقیق پرداخته بود. آراء او را بررسی کرده بود. برای این برررسی و تحقیق، به کتبِ نگاشتهٔ وی بسنده نکرده و به دیدارِ جمال البنا، برادرِ حسن البنا رفته بود. جمال البنا خود از اندیشمندانِ برجستهٔ مصری بود.
سیدهادی خسروشاهی همچنین زمانی واسطهٔ دیدار میان طیفِ نواندیشان مصر از قبیل حسن حنفی و نصر حامد ابوزید با علمای الأزهر شده بود. وی همچنین به گفتگوی مستقیم و مباحثه با متفکرانی چون محمد عماره، زینب الغزالی، عصام العریان پرداخته بود. خسروشاهی با اسلام گرایانی چون مالک بن نبی، راشد الغنوشی، عمار الطالبی ارتباطات مکرر و مستمر داشت. به واسطهٔ همین ارتباطات بود که شناختی جامع از تحولات جهان اسلام به دست آورده بود.
سیدهادی خسروشاهی تأثیر انقلاب اسلامی را در بسیاری از کشورها به عیان دیده بود. میگفت که به دست گیریِ حکومت در سودان توسط حسن الترابی یا حزب الأمه به رهبری صادق المهدی از تاثیرات انقلاب اسلامی است. همچنین برخی از برجستگانِ فکری را نام میبرد که از انقلاب اسلامی اثر پذیرفتهاند. از آن جمله بود روژه گارودی. او نویسندهای کمونیست بود که بعدها به دین اسلام گروید.
سیدهادی خسروشاهی، این متفکرِ فرانسوی را از نزدیک میشناخت. نخستین بار او را در الجزایر در کنفرانس اندیشه اسلامی دیده بود. خسروشاهی از برخی سیاستهای ایران در مواجهه با این متفکران گلایه داشت. او گفته بود که جمهوری اسلامی بعضاً در مواجهه با این متفکران به نحو شایستهای عمل نکرد. او علتِ این امر را نسپردنِ امور به کارشناسان واقعی میدانست.
خسروشاهی گفته بود که متأسفانه جمهوری اسلامی نتوانست در جذب و حفظ و سپس برخوردهای خود با این متفکران از جمله روژه گارودی موفق عمل کند. او برای نمونه عنوان کرده بود که دو نفر از شخصیتهای لبنانی- فلسطینی به ما میگفتند که اگر با شما در ارتباط باشیم مشکلی برای همکاری نداریم. اگر در کشور خود دستگیر شویم میگوییم با وزارت ارشاد و نماینده امام خمینی در ارتباط هستیم. اما اگر بدانند که با استخبارات مرتبط شدهای، پاسخی نخواهیم داشت.
خسرو شاهی میگفت که در حلِ مشکل این افراد، نتوانستیم اقدام مؤثری انجام دهیم و آنها را از نگرانی ارتباط با ایران رها کنیم. وی همچنین گفته بود که برخی از این شخصیتها را موقتاً به کار گرفتیم و بعد رهایشان کردیم. خسروشاهی زمانی در ژنو به دیدنِ اندیشمندِ مصری سعید رمضان از رهبران اخوان المسلمین رفته بود. وی مرکز فرهنگی اسلامی را در آنجا اداره میکرد.
سیدهادی خسروشاهی قصدِ دیدار با وی را داشت. کنسول ایران به خسروشاهی میگوید که سعید رمضان وقتِ دیدار به هیچکس نمیدهد. خسروشاهی میگوید تلفنِ منزل ِوی را بگیرید و بگویید خسروشاهی است. سعید رمضان پس از شنیدنِ نامِ خسروشاهی بلافاصله این دیدار را میپذیرد. خسروشاهی در این دیدار به سعید رمضان میگوید آیا با برداران ایرانی هم ارتباطی دارید؟ و او خندیده و پاسخ میدهد که: جمهوری اسلامی تا زمانی که به کسی احتیاج دارد، خوب استقبال میکند، اما وقتی کارش تمام میشود، بین زمین و آسمان او را معلق نگه میدارد. خسروشاهی این نحوهٔ مواجههٔ سعید رمضان را نتیجهٔ رفتارهای غیر تخصصی در مواجهه با این افراد میداند. وی همین سخن را از نجم الدین اربکان هم شنیده بود. خسروشاهی در دیداری در مؤتمر وحده المسلمین در اسلام آباد پاکستان، از اربکان میپرسد که چه زمانی به ایران سفر خواهید کرد؟ و او پاسخ میدهد که: من یک گلایه دارم و به شما می گویم تا به مسئولینِ ایرانی بگویید که شما برادران، خوب حرف میزنید اما خوب عمل نمیکنید.
خسروشاهی میگوید که من این پاسخها را در زمان خود به وزارت امور خارجه و مسئولین مربوطه منعکس میکردم. اما گویا قرار نبود روشها تغییر کند. خسروشاهی میگوید استقبالِ خوب و بدرقهٔ بد یکی از کوتاهیهایی بود که ما در حق این علما و دوستان و اندیشمندان روا داشتیم.
سیدهادی خسروشاهی همچنین از حسین حاتمی استاد دانشگاه استانبول یاد میکند. او در ترکیه کتاب ولایت فقیه امام خمینی را ترجمه کرده بود. همین اقدامِ او موجبِ اخراجش از دانشگاه پس از 25 سال تدریس شده بود. حتی حقوق بازنشستگی هم برای او قائل نشده بودند. خسروشاهی در این خصوص به وزارت ارشاد خُرده میگیرد. میگوید وزارت ارشادِ ما این ترجمه را بدون اجازهٔ مترجم و با اسمِ حسین حاتمی چاپ کرد. همین امر باعث عکس العمل دولت ترکیه نسبت به آقای حاتمی شد. در حالی که خسارتِ آن نیز از طرفِ دولت ایران جبران نشد.
خسروشاهی البته عنوان کرده بود که مراوده با برخی از علمای حوزه علمیه از جمله سید محمد باقر صدر و علمای عراق و لبنان، چون از صُلب حوزه علمیه بودند به نحو شایستهای بود و ارتباطات و مناسباتشان فرق داشت.
مرحوم خسروشاهی در این ارتباطاتِ خود، میکوشید برخی از تصورات ناصحیح نسبت به ایران را نیز تصحیح کند. گفته بود که برخی از متفکران، تحت تأثیر تبلیغاتِ غلط قرار میگرفتند و برداشتهای نادرستی از ایران داشتند. او در کنفرانس وحدت مسلمانان که در پاکستان برپا شده بود با شیخ عمر عبدالرحمان از مصر گفت و گویی کرده بود. عبدالرحمان از مدافعانِ انقلاب اسلامی بود. اما رفته رفته مواضع اولیهٔ خود را از دست داده بود. خسروشاهی علتِ این امر را از وی میپرسد. عبدالرحمان در پاسخ میگوید: شنیدهام به اهل سنت در ایران سخت گیری میشود. خسروشاهی پاسخ میگوید که چنین نیست. او از آزادی عمل و موقعیت اهل سنت در ایران برای عبدالرحمان سخن میگوید. در همان لحظه شیخ سعید شعبان از علمای سنی لبنان به این جمع افزوده میشود. خسروشاهی میگوید: شاهد از غیب رسید. موضع ایران نسبت به اهل سنت را از آقای سعید شعبان بپرسید. شیخ شعبان میگوید من بدون پاسدار و محافظ ایرانی همه مناطق مذهب سنی نشین ایران را گشتهام. همه حرفهایی که در خارج میشنویم دروغ است و آنها طبق مذهب خود عمل میکنند و کتابهای مذهبی خاص خود را تدریس میکنند. او ادامه میدهد که بازماندگان شهدای اهل سنت در طرابلس لبنان همان حقوقی را از شعبه بنیاد شهید ایران و لبنان میگیرند که شهدای اهل تشیع میگیرند.
خسروشاهی به مناسباتِ منطقه اشراف داشت. در خصوص ترکیه گفته بود که در ترکیه آنانی که وابستگی شدیدی به ایران داشتند و یا به آن تظاهر میکردند سرکوب شدند. در رأسِ آنان نورالدین شیرین بود و متأسفانه هنوز هم برخی از اینان در زندان هستند. او از دیگر متفکرانی نام برده بود که با انقلاب اسلامی همدلی داشتند. از جمله آنها دکتر کلیم صدیقی بود. او از جمله شخصیتهایی بود که به انقلاب اسلامی از نگاهی جهانی مینگریست. او هفته نامهای داشت به نام کرسنت اینترنشنال که در کانادا منتشر میکرد. مطالب آن نشریه با همین دیدگاه نوشته و منتشر میشد. خسروشاهی از شهید فتحی شقاقی هم نام برده بود که همین نگاه را داشت. شهید شقاقی کتابی دارد به نام السنه و الشیعه ضجه مفتعله- شیعه و سنی غوغای ساختگی- این کتاب چهار بار در ایتالیا با نام مستعار تجدید چاپ شد. خسروشاهی هم آن را ترجمه کرده بود. مرحوم خسروشاهی، جنبشهای اسلامی در جهان را نیز معرفی کرده بود. مقالاتِ متعددی در این خصوص نوشته بود. به عنوان نمونه، وی در خصوص مبارزات مردم الجزایر در مقابل استعمار سخن گفته بود. جبهه التحریر الوطنی در الجزایر را ستوده بود که توانستند در مقابل حاکمیت ظلم قیام کنند.
وی همچنین در خصوص نهضت سیاهپوستان آمریکا گزارشهایی ارائه داده بود. با ذکر ادلهای گفته بود که اسلام بهترین پناهگاه برای این قوم است. خسروشاهی گفته بود که دشمنِ اصلی مسلمانان ِسیاه، کسانی از سفیدپوستان هستند که منافعِ اقتصادی آنان در صورت پیروزی کامل مسلمانان، در خطر خواهد افتاد. او همچنین گفته بود که علاوه بر این، سیاهان آمریکا با نیروهای رقیبِ دیگری نیز دست به گریبانند که میباید به آن واقف گردند. او گروهی از دو حزبِ دموکراتها و جمهوریخواهان را نام برده بود که مخالف ایجاد پایگاهی برای سیاهپوستان هستند. او همچنین اشغال کشمیر را مورد تحلیل قرار داده و از قیام مردم مسلمان این منطقه نیز سراغ گرفته بود. او زوایای فعالیت مسلمانان در کشمیر را مورد بررسی قرار داده بود. خسروشاهی حتی گسترش اسلام در کنگو را مورد بررسی قرار داده بود. در خصوصِ نحوهٔ تعامل با این منطقه به تحلیل پرداخته بود. نشان داده بود که چگونه میتوان از مردمِ ستم دیدهٔ این منطقه دستگیری کرد.
خسروشاهی در خصوص دغدغه و مشکلات مسلمانان در اندونزی هم سخن گفته و با تحلیلی که از شرایط آن منطقه داشت، توصیه کرده بود که راهِ رهایی اندونزی از فقر و مشکلاتِ اجتماعی و سیاسی، ایجاد امکانات مساعد برای سازمانهای اسلامی به ویژه حزب «ماشومی» است. او معتقد بود که این حزب میتواند با نفوذی که در بین مردم اندونزی دارد، گامهایی را در راه اصلاح امور بردارد.
خسروشاهی داستانِ غمانگیز اسلام در رودزیای آفریقای جنوبی را نیز بیان کرده بود. گفته بود که چگونه استعماری جدید شکل گرفته و مسلمانانِ آن منطقه را مورد آزار قرار میدهند. او از مسلمانان استرالیا هم سراغ گرفته و مشکلات و دغدغههای آنها را بازتاب داده بود. خسروشاهی در یکی از مقالاتِ خود، در خصوص مسجد بلال در آخن هم سخن میگوید و فعالیتهای مسلمانان در این مسجد را به عنوان نمونه و الگویی مورد تحسین قرار میدهد. او گسترش اسلام در کنگو را مورد بررسی قرار داده و نحوهٔ تعامل با این منطقه را به تحلیل پرداخته بود. وی نشان داده بود که چگونه میتوان از مردمان ستمدیدهٔ این سامان دستگیری کرد.
خسروشاهی، دیپلماتِ حوزه بود. با شخصیتهای برجستهٔ جهانی مرتبط بود. دکتر نورالدین ابولحیه در بیان همین ویژگی مرحوم خسروشاهی گفته بود که: «سید هادی در حقیقت تنها مردِ ایران نیست. بلکه ایشان از بُعد انسانی شخصیتی جهانی، و از بُعد دینی یک شخصیتِ اسلامی است. تمام مذهب اسلامی مفتخرند سید هادی به آنها منتسب است».