آیا عربستان سعودی سیاست خود را تغییر داده است؟
ایران و عربستان پس از هفت سال تنش با میانجیگری چین فصل جدیدی از روابط را آغاز میکنند. محمد مسجدجامعی، نویسنده کتاب ژئوپلتیک خلیج فارس، معتقد است حاکمیت عربستان سیاست تازهای را پیشه راه خود کرده است؛ سیاستی که با گذشته تفاوت اساسی دارد.
روابط این دو کشور اسلامی در سالهای پس از پیروزی انقلاب همواره با چالش همراه بوده است. از شایعه ارتباط جهیمان العتیبی با انقلاب ایران تا فاجعه کشتار حاجیان و حمایت عربستان از رژیم بعثی در هشت سال جنگ تحمیلی، همواره این دو کشور در حال نزاع و چالش بودهاند. روابط ایران با عربستان تنها در دورانی به ابتکار مرحوم هاشمی رقسنجانی رو به بهبود گذاشت و کار به جایی رسید که حاکمیت سعودی به پاس نشان دادن حسن روابط خود، درهای قبرستان بقیع را به روی زایران ایرانی و شیعه باز گذاشت. این روابط اما در حدود هفت سال پیش ناگهان ورق خورد و دوباره رو به تاریکی گذاشت. مسئله جنگ یمن بر آتش قهر این روابط افزود. حالا با وساطت چین روابط ایران و عربستان به دورانی جدید وارد میشود. آیا حاکمیت عربستان تغییری در سیاست خود داده است و مناسبات ایران و عربستان فصل جدیدی را پیش رو دارد؟ دینآنلاین در گفتوگو با محمد مسجدجامعی به این موضوع پرداخته است.
چرا روابط ایران با عربستان و بعد شیخنشینها در هفت سال گذشته سردتر شد و چرا زمانی طولانی ادامه داشت؟
محمد مسجدجامعی: ترامپ در دوران رقابت انتخاباتی لحن خیلی توهین کننده و منفی به شیخنشینها و عربستان داشت. این موضعگیری ترامپ در آن زمان مفهوم بود. چون او سیاستمدار نبود و با مسائل سیاسی آشنایی نداشت. افزون بر آنکه به لحاظ شخصی نزدیک به راستگرایان اونجیکال بود، هرچند خوش اوانجلیکال نبود. حرفهای او در مورد شیخنشینها و عربستان حرف خودش نبود؛ حرف گروه حامی او بود. بعد نکته دومی که هست این است که ترامپ یک فرد خیلی بندباز خیلی قوی بود مضافا که یک تاجر بالاخره موقعشناسی هم بود. در فاصله انتخاب ترامپ تا آمدنش به کاخ سفید، چند ماهی شد که عربستانیها به شدت با او کار کردند که به لحاظ توسعه تجارت با آمریکا قول و قرارهای زیادی با او گذاشته بودند. لذا موقعی که ترامپ روی کار آمد، علیرغم آن توهینهای قبلی در طی این مدت تا بیستم ژانویه، خیلی عوض شد. لذا کشورهای جنوبی ما از آمدن او خیلی خوشحال شدند. علت خوشحالیشان این بود که اوباما گاهی وقتها صریح گفته بود که شما بروید و مسائل خودتان را با ایران حل کنید و ما در این زمینه دخالتی نخواهیم داشت. حرف او به این معنی بود که یعنی تلقی عربستان و شیخنشینها این بود که دیگر نمیتوانند به حمایت نظامی و امنیتی امریکا متکی باشند و در مقابل کشور بزرگی مانند ایران تنها ماندند. البته آن موقع هنوز هم با اسرائیل هیچ نوع رابطهای نداشتند. لذا با توجه به آن سوابق و حرفهایی که اوباما زده بود آمدن ترامپ برای آنها موهبت آسمانی بود. اولین سفر خارجی ترامپ به عربستان بود و در آنجا با رؤسای کشورهای شورای همکاری خلیج فارس دیدار داشت، چنانکه بعضی از کشورهای اسلامی هم در آنجا بودند.
بنابراین، چون آنها به حمایت کامل ترامپ مطمئن بودند تا سال آخر ریاست وی که ماجرای ترور شهید سلیمانی پیش آمد دوباره در آنها تردیدی به دلایل مختلف به وجود آمد. بنابراین با وجود آنکه دولت قبل و ریاست جمهوری قبلی ایران بارها بیان میکرد که ما خواهان رابطه خوب با همه همسایگان هستیم، علت بیاعتنایی آنها به آن موضوع، اعتماد آنها به ترامپ بود و البته بعد از ترور شهید سلیمانی، فصل جدیدی ایجاد میشود و بعد از آن با روی کارآمدن بایدن شرایط به نوعی میشود که تحولات زیادی رقم میخورد. در این زمان مسئله متکی شدن حداقل برخی از کشورهای شیخنشین به لحاظ امنیتی به اسرائیل مطرح شد که عربستان مشمول این نبود و عملاً به صراحت امارات نبود ولی به هر صورت عربستان فضایش را برای هواپیماهای اسرائیلی باز کرد و کسانی که عازم اسرائیل بودند از آسمان عربستان میرفتند.
از دیگر دلایل طولانی شدن قطع روابط عربستان و ایران مسائل منطقهای بود. مسئله یمن، سوریه، دریای سرخ و مسائل مربوط به برجام درهر حال شرایط را به نوعی درآورد که ایرانِ به دنبال رابطه را در موقعیتی چنان قرار داد.
به نظر میرسد برقراری رابطه عربستان با ایران و تمایل این کشور برای برقراری رابطه اکنون به دلیل اعتماد به نفسی است که این رژیم پیدا کرده است و فقط مسئله ایران و عربستان نیست.
مصالح و منافع ایران یا عربستان چگونه است که این دو کشور در سالهای گذشته همواره در حال چالش با هم بودهاند؟
محمد مسجدجامعی: هر دو کشور تقریباً هموزن در هر منطقهای از دنیا، اگر یک سلسله مسائل را رعایت نکنند، با همدیگر دچار چالش میشوند. کلمبیا با ونزوئلا، شیلی با آرژانتین درگذشته، کلمبیا و ونزوئلا هم در گذشته و در حال حاضر الجزایر و مغرب یعنی مراکش، کاملاً چنین تعارضهایی در مصالح و منافع با یکدیگر دارند. لذا مسئله باید در بستری وسیعتر دیده بشود. ایران و عربستان به دلائل مختلف به نوعی هموزن هستند ولی به هر صورت میشود گفت به لحاظ سرزمینی و به لحاظ تاریخی و خیلی از مسائل یک نوع هموزنی دارند. لذا میباید چه ایران و چه عربستان نسبت به هموزن بودن خودشان اشعار داشته باشند و از راههایی نه فقط دیپلماتیک بلکه اقتصادی تجاری، حتی محیط زیستی، حقوقی، دانشگاهی، ورزشی و هنری داشته باشند و میباید به نوعی سیاست متقابل را طراحی بکنند که مانع از این تعارضها بشود که ناشی از تفاوت منافع و مصالح است. ایران، عربستان، ترکیه و مصر با اینکه با ما فاصله دارد ولی به دلایلی قدرتهای نسبتاً هموزن هستند. اگر قرار باشد زمینه برای بروز تفاوت منافع در مورد اینها این زمینهها وجود دارد.
با وجود این هموزنی و نبود آن برنامه در راستای اهداف و منافع مشترک، امروز چه رویدادی رخ داده که عربستان به برقراری دوباره روابط خود با ایران میاندیشد؟
محمد مسجدجامعی: عربستان امروز با پنج یا ده سال یا حتی دو سال پیش تفاوت دارد. عربستان و شیخنشینها بعد بحران اوکراین در شرایط کاملاً جدیدی قرار گرفتند. این شرایط جدید کم و بیش همزمان شده با آنچه که حالا من از آن تعبیر میکنم به مرحله سوم تحول تاریخی شیخنشینها، اینها در گذشته تا مدتی پیش تمایلی به ایفای نقش در سطح منطقه یا جهانی نداشتند و سعی میکردند با انواع و اقسام امتیاز دادنها بحرانها را از خودشان دور کنند اما الان خواهان ایفای نقش هستند. اینکه خواهان ایفای نقش هستند با تحولاتی در داخل این جوامع همراه بوده که به چنین سیاستی رسیده است. بحران اوکراین در زمانی اتفاق افتاد که عموم این کشورها را خیلی متکی به نفس کرد. شرایط به نوعی شد که دیگر آن لحن آمرانه کشورهای غربی تبدیل به لحن خواهشکننده شد. انصافش این است که اینها هم خوب بازی کردند. کشوری مانند امارات و رهبرانش به خوبی از این شرائط جدیدی که ناشی از بحران انرژی و مواد غذایی بود خیلی خوب استفاده کردند. این حرف در مورد عربستان هم هست. لذا این بحران یک اعتماد به نفس مهمی را در اینها ایجاد کرد.
مطلب مهم دیگر رشد خیلی غیرقابل انتظار چین است. هیچ کس فکر نمیکرد که چین این مقدار رشد کند، هم در زمینه مالی و تجاری و صادراتی، و هم رشد علمی به ویژه در زمینه تکنولوژیهای جدید. گزارشی بود متعلق به مرکز مطالعات استراتژیک استرالیا که در گفته از چهل و چهار مورد تکنولوژی آینده، سی و هفتتایش را چین از امریکا جلوتر دارد. این چین جدید نه اینکه قبلا در منطقه وجود نداشت، بعد از مسئله اوکراین سیاست منطقهای چین عوض شد و هم استقبال این کشورها از چین به مراتب بیش از گذشته شد. بهویژه حالا که امریکا سیاستش تا مقداری تعدیل شده و از همان اولی که بایدن آمد، نه تنها شخص بایدن که مجموع سیاستگذاران امریکایی نسبت به عربستان و شیخنشینها خیلی بیاعتنا شدند. دلایل مختلفی داشت، ولی آنها همیشه مسئله خاشقچی را مطرح میکردند. لذا اینکه آنها تحقیر بایدن را در گذشته دیدند و هنوز هم احساس میکنند که نسبت به آنها چنان که باید و شاید توجه ندارد طبیعی است که از برگ چین یا حتی از برگ روسیه بخواهند استفاده بکنند، ولی در این وسط چین خیلی مهم است.
فکر میکنید چه چالشهایی برای این قضیه در راه باشد. آیا برای نمونه شیطنتهای اسرائیل همچنان میتواند تهدیدکننده باشد؟
محمد مسجدجامعی: البته در عربستان در حال حاضر نظام حاکم کامل مسلط است. ولی اینکه مجموع جامعه عربستان در بخش تصمیمسازش کاملا با این جریان موافق است یا آن کسانی که روی این تصمیمسازها تأثیر میگذارند کامل با این جریان همسو هستند، قابل تأمل است. ولی اینکه به هر صورت کشورهای دیگری چه کشورهای منطقهای چه کشورهای فرامنطقهای از این جریان خوشحالند یا نه و چه نوع نقشی را بازی خواهند کرد قابل تأمل است. بدون اینکه بخواهم قضاوتی داشته باشم فرض کنید مصریها از این جریان به عنوانی استقبال کردند و اینکه امیدواریم این جریان منجر به ثبات منطقهای و توسعه این منطقه بشود. این حرفی است که وزارت خارجه مصر زده ولی قابل انکار نیست که بالاخره منافع چه سیاسی چه اقتصادی چه مالی و چه حیثیتی کشوری مانند مصر موقعی بهتر تأمین میشود که به دلایل مختلف عربستان توجه بیشتری به مصر داشته باشد و موقعی که رابطهاش با ایران طبیعی بشود یا حتی فعال بشود، به نوعی این در تعارض با منافع اوست. واقع این است که ما در دنیایی زندگی میکنیم که به هر صورت کشورهای نه تنها بزرگ بلکه کشورهای متوسط یا کشورهای حتی نیمهمتوسط منطقهای هم میتوانند نقشهای منفی داشته باشند. بعید نیست کشوری مانند فرانسه که همیشه سعی کرده در این منطقه فعال باشد و مخصوصاً بعد داستان اوکراین فعالتر شده، خیلی شاید از این جریان خوشحال نباشد. بنابراین اکنون مذاکراتی انجام شده ولی طبیعتاً کسانی که از قِبَل این جریان چه ضرر سیاسی چه اقتصادی و مالی و صادراتی میکنند کم نیستند، بهویژه آنکه که در این وسط تعارضشان با چین مطرح است و چین این وسط شاید به عنوانی برنده اصلی در صحنه بینالمللی است.
وقتی روابط ایران و عربستان به هم خورد تعبیری که میشد آن بود که روابط ایران با آل سعود به هم خورده است. آیا میتوان گفت اکنون که روابط رو به بهبود است بن سلمان انگاری به جای حکومت آل سعود یک طبقه تکنوترات در عربستان را بر مسند نشانده؟
محمد مسجدجامعی: بله یک طبقه تکنوترات هستند ولی تحت نظر خود آل سعود هستند یا حداقل آنکه آنکه آل سعود با تصمیمهای موجود موافقند. یعنی پایگاه مجموع خاندان سعودی در حال حاضر از گذشته اگر قویتر نباشد قطعا ضعیفتر نیست.
پس از روی کار آمدن بن سلمان هرازجندی خبری منتشر میشد که وی برخی از شاهزادهها را محدود کرده و انگار قدرت در دست انحصاری خودش است. آیا ممکن است اتفاقاتی بیفتد که حکومت در عربستان با سیاستی جدید به اقتدار خود ادامه دهد؟
محمد مسجدجامعی: بعد از آمدن سلمان و بعد از ولیعهدی محمد، مقاطع مختلفی دارد. سالهای طولانی نیست ولی پرفراز و نشیبی است. آن نکاتی که میگویید مربوط به کم و بیش نیمه اول این دوره است و آن وقت آن نیمه اول این دوره باز هم چند موضوع است: یکی این است که خود تصمیمات سلمان و بیش از سلمان محمد و اقداماتشان در آن دوره خیلی عجیب و غریب و نامفهوم بود. محمد بن سلمان خواستار خرید یکی از گرانقیمتترین تابلوهای موزه لوور به ارزش چهارصد و پنجاه میلیون دلار شد. یا آنکه از یک ثروتمند روسی کشتی تفریحی خرید که بیش از نیم تریلیون دلار ارزش داشت. بن سلمان آن کارها را ادامه نداد و تکرار نکرد. دوم اینکه یک سری اعتراضها به دلیل انتخاب محمد بود. مخالفان با انتخاب سلمان و کیفیت آمدنش مشکل نداشتند؛ چون او پسر خود عبدالعزیز است و براساس سنتی که در عربستان هست او باید انتخاب میشد. ولی درباره ولیعهدی محمد خیلیها منتقد بودند و حرف داشتند. بخشی از انتقادها هم به دلیل سیاستهای محمد و سلمان بود. حالا چه سیاست داخلی به معنی عام کلمه یا سیاست دینی یا سیاست حتی به عنوانی خارجی. ولی بخش مهمی به دلیل اختلافهای شخصی بود. این مسائل همانجوری که ما جلو میآییم کم میشود. افزون براین، متن جامعه عربستان نیز به ویژه در جوانان چه در خاندان سعود و چه در بیرون خاندان عوض شده است. پیشتر قدرت متکی به بخش دینی بود. این اتکا از بین رفته و یک مقداری هم متکی به تجار سنتی بود که آنها هم هماهنگ با رژیم حاکم شدند و اینکه آن طبقه سنتی هم از بین رفته است. تلاش در جهت جذب طبقه جوان و طبقه زیر سی سال است و اقداماتی هم که انجام میدهند عمدتاً جوانپسند است. مهم این است که آن چیزی که شما به عنوان تکنوترات میگویید اینها عملاً در حال حاضر با خاندان رابطه بسیار خوبی دارند و نکته دیگر این است که آن گرایشهای تند سلفی وهابی یا از بین رفته یا خیلی کم فروغ شده است. عربستان امروز با عربستان ده سال پیش که داعشیان را حمایت میکرد تفاوت دارد و ما با یک کشور جدید مواجهیم.
پس در کل شما موافقید که شکل حکومت در عربستان تغییر کرده است؟
محمد مسجدجامعی: تحولات در کشورهای شورای خلیج فارس، منهای بحرین که از این نظر متفاوت است، از بالا به پایین میآید، شرایط و ساختارها در این کشورها به نوعی است که تحول از بالا به پایین میآید، یعنی از حاکمیت است، حتی در یک کشور نسبتا آزاد مانند کویت که خیلی آزادتر از عربستان است. به هرحال این عربستان جدید ناشی از حاکمیت جدیدی است که وجود دارد و مردم یا او را میپذیرند یا خودشان را با او منطبق میکنند.